این دوراز انتخابات ریاست جمهوری از ویژگی هایی برخوردار است که دوره های قبل فاقد آن بودند.
یکی از ویژگیهای برجسته این دور انعکاس برخی از مطالبات ویژه گروهها ی مختلف اجتماعی در برنامه کاندیداهای مخالف دولت اقای احمدی نژاد است.
ویژگی مهم دیگر مناظرات تلویزیونی کاندیداهای رقیب با یکدیگر است.مناظره ای بایک کوه از احساسات، همان ویژگی خاص شرقی ها. با تمام وجود عاشق میشوند و به یکباره فارغ. وسپس آنقدر نفرت میورزندکه حتی ممکن است جان بر سرآن گذارندوخون خود ودیگران را یکجا بریزند.
مناظره موسوی و احمدی نژاد آئینه کامل این خصوصیات بود. میشی در کنار گرگ. گرگی که از زبانش مرگ و کشتن ودارزدن مزمزه میشد و از چشمانش نفرت و خشم و مریضی. و میش سربزیر و آرام باور نمیکرد که ایچنین تنهایش گذاشته اند.
جنبش اجتماعی شکل گرفته است. هر گروه و قشر خاصی مطالبات خود را اعلام داشته اند، جوانان تا نیمه های شب در خیابانها هستندو دیگر نمیتوان بعد از انتخابات آنها را دوباره به خانه هایشان برگرداند. آقای احمدی نژاد ظاهرا هنوز هم پیام مردم را نگرفته است. مردمی که دیگراز دروغهای او بیزارند، از گنده گوییها وخیالبافی او خسته اند واز خرافه گوییها وهاله نوردور سر اوخشمگین.
در مناضره او با موسوی، در حالیکه درونش پر از کینه و نفرت بود هموطن مقابل خودرا که گویا دشمن خونی اش
بود، با لرزش و عصبیت تهدید به افشاگری کرد که گویا همسر اوبا اعمال نفوذ وپارتی بازی همزمان دو تا فوق
لیسانس گرفته و بعدهم در حالی که کارمیکرده برخلاف مقررات، دکترا هم گرفته است. اینجا بود که اوبازی را باخت
و این فرصت را به موسوی داد که بگوید همسر او جزء بهترین ده زن ایرانی است.
احمدی نژاد که با وعده افشاء دزدان بیت المال توانسته بود در چهار سال پیش مقداری رای به آرای سپاه و بسیج
اضافه کند وسپس هم با تقلب وسیع ایادیش درپروسه رای گیری انتخاب خود را تضمین کند، دیگر بعدازکسب قدرت
دهانش را بست و الان که احساس میکند بازنده است میخواهد با چنگ و دندان همه را با خود به زیربکشد. و خوب
میداند که دیگر افشاء کردن حتی رفسنجانی و پسرانش دردی را دوا نمیکند. چنین فاش گویی آن زمانی مهم بود که
روحانیان حالت تقدس داشتند و مردم هم هاله نورشان را باورمیکردند و اکبر گنجی برای استفاده از عنوان عالیجناب
سرخپوش سالها زجروسختی زندان را تحمل کرد ولی کسی به داداو نرسید. دانشجویان را برای درخواست جزئی
ترین آزادیهای فردی شکنجه وبعضا اعدام کردند اما فریادرسی پیدانشد؟ زنها و دختران جوان را با تحقیر و توهین
وکتک ولگد واهانت کشان کشان به کمیته ها بردند اما آقای احمدی نژادبا خوشحالی چشمانش را بست؟ حالا که
اوموقعیت خود وجناحش را در خطر می بیند باچنگ و دندان و تهمت و افترا میخواهد چهار سال دیگر در قدرت بماند
که بقیه عقده های شخصی وجناحی خود را بر سر مردم خالی کند؟ شاید او میخواهد این بارهم زمینه را برای پر
کردن بیشتر زندانها، بر پا کردن دارهای بیشتر وقتل مخالفین در زیر شکنجه بیش از گذشته آماده کند؟
بعد از مناقشه آقای احمدی نژاد و میرحسین موسوی و همینطور مناظره کاندیداهای دیگر بیشتر به این نتیجه رسیدم که
بدون شک باید در انتخابات شرکت کرد، نه به این دلیل که بقیه کاندیداها بهتر هستند، بلکه برای کاستن از دامنه
خشونت و کشتار احتمالی بعد از انتخابات. چه احمدی نژاد انتخاب شود و چه نشود مار زخم خورده ای خواهد بود که
خواهد کوشید ازمخالفین خود چه در درون نظام وچه در بیرون از آن انتقام بگیرد. اگراودوباره با تقلب انتخاب شود
در مقام ریاست جمهوری دارای امکانات مشروعتر وگسترده تری برای نیل به این مقصود خواهد بود، واگرببازدبا
استفاده گسترده از گروهای فشار در صدد فشاروارعاب ترور مخالفین خود برخواهدآمد. به همین دلیل شاید در این
صورت عاقلانه ترین راه بعد از باخت او، قانع کردن او به یک دوره درمان در بیمارستان روانی ودرصورت
امتناعش بازداشت بلافاصله واعزامش به یک بیمارستان روانی برای معالجه احتمالی او باشد. این یزرگترین خدمتی
است که دولت جدید میتواند به قاطبه اهالی این کشور ازجمله به شخص احمدی نژاد و خانواده اوبکند.