۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

مهارتهای سالم ماندن در اعتراضات خیابانی

آنچه در زیر می آید راهنمای مختصری برای زنده و سالم ماندن در اعتراضات خیابانی و همچنین کند کردن یا متوقف کردن روند چیرگی نیروهای امنیتی است. این نکته را در سرتان فرو کنید که پلیس تجهیزات و آموزشهای بسیار بهتری نسبت به من و شما در درگیری ها دارد. نیروهای ذخیره و مصونیت قانونی نیز به آنها اعتماد به نفس بیشتری می دهد. یادتان باشد که وقتی از غلبه بر پلیس صحبت می کنیم لزوما منظورمان کتک زدن پلیس نیست.

- وسوسه نشوید که بمانید و بجنگید. به جایی بروید که نیروهای امنیتی هنوز حضور ندارند و شما بیشتر می توانید به هدف خود (شعار دادن، شعار نوشتن و از این قبیل) برسید - همواره در حال حرکت باشید. در گروه و یا تک تک. فاصله بین نفرات خودتان را پر کنید و یکجا نایستید. حرکت دائمی تمرکز نیروهای امنیتی را برهم می زند - نیروهای امنیتی سعی می کنند اجتماعات بزرگ را به دسته های کوچکتر تقسیم کنند. سعی کنید پیش از آنکه نیروهای امنیتی فرصت آرایش به خود بگیرند مجبورشان کنید که آرایششان را برهم زنند. - هراسان نباشید - هر کاری را در دسته های کوچک انجام دهیدو از قبل پیش بینی کنید چه کاری می خواهید انجام دهید و یا در چه موقعیتهایی قرار خواهید گرفت. - تفکر دفاعی داشته باشید. از یکدیگر محافظت کنید. - همواره رویتان به سمت نیروهای امنیتی باشد - بازوهایتان را در هم قفل کنید و زنجیره های انسانی تشکیل دهید - سریع ولی بدون اضطراب حرکت کنید. فرصت برنامه ریزی و عکس العمل به پلیس ندهید.

آماده سازی: بیرون ماندن از زندان و بیمارستان کار خیلی سختی نیست. اغلب کسانی که سر و کارشان به اعتراضات خیابانی میفتد از عهده این دو بر می آیند. نکته این است که با دوراندیشی می توانید مهارتهای زنده ماندن در چنین شرایطی را تبدیل به راهنمای زندگی کردن در چنین شرایطی کنید.

اهداف تجمعات: در پایان یک روز آشوب و درگیری، کسی قرار نیست برنده میدان اعلام شود. مهم این است که شما سالم مانده باشید و به قدری از اهدافتان رسیده باشید. برای این موضوع سه هدف اساسی را به خاطر داشته باشید:

1- بجای جنگیدن، خود و دوستانتان را سالم از مهلکه به در ببرید 2- مکانی را پیدا کنید که بجای صرف انرژیتان برای جنگیدن، بتوانید به اهداف خود (شعار دادن یا هر چیز دیگر) برسید 3- به کسانی که زخمی یا دستگیر شده اند کمک کنید، به کمک های اولیه و یا رهاندن دوستتان از دست پلیس فکر کنید و نه جنگیدن.

در کنار هم ماندن: در گروه های متحد باشید. حداقل هر دو نفر مراقب یکدیگر باشند و به وقت لزوم به همراه یکدیگر عکس العمل نشان دهند. منظورمان از یک گروه متحد چند نفر آشنا و ماهر هستند که به عنوان یک گروه واحد عمل می کنند و می توانند وقوع شرایط اضطراری را پیش بینی کنند و بسیار به سرعت برای عکس العمل یا انجام سناریوی از پیش تعیین شده تصمیم گیری کنند. هرچه گروه شما روزهای بیشتری با هم باشد زمان تصمیم گیری کاهش و کارایی شما افزایش پیدا می کند. چنین گروههای خواهند توانست بدون مذاکره و بحث بین اعضا عمل کنند، چرا که به مرور علامت دادنها و هشدارهای سریع و حتی ابزارهای درگیری یا دفاعی خود را پیدا خواهند کرد. حمل آب، باتوم یا قفلهای یو شکل، رنگ، کمکهای اولیه، مقواهای شعار و لباسهای اضافه برای یک نفر به تنهایی کار دشواری است ولی اگر بین پنج نفر تقسیم شود قضیه فرق می کند. حواستان به لباستان هم باشد. کسی انتظار ندارد با زره و کلاه خود به خیابان بروید ولی به هر حال لباستان باید برای محیط مناسب باشد. به خاطر بسپارید که:

1- استتار چهره تان با نقاب یا چیز دیگر از شناساییتان در روزهای آتی جلوگیری می کند. برای این کار می توانید آستین یک تی شرت آستین بلند را ببرید و آنرا مانند یک شال بسته در گردنتان بیندازید تا در موقع لزوم چهره تان را بپوشانید. می توانید به اندازه ای که ببینید برای چشمانتان در آن سوراخهایی تعبیه کنید. اگر عینک می زنید آنرا با کش به دور سرتان محکم کنید. 2- یک باتوم یا میله چیز بدی نیست. یک پلاکارد پلاستیکی هم سپر موقتی خوبی خواهد بود. بستن نوارهای پلاستیکی روی ساعد ها هم بدردتان خواهد خورد، اما بهترین وسیله دفاعی شما یک جفت کفش دویدن راحت خواهد بود. 3- گاز اشک آور اصلا چیز خوبی نیست. برخی می گویند قرص مخمر آثارش را کاهش می دهد ولی آن چیزی نیست که در خیابان از کسی بخواهید قرض بگیرید. برخی می گویند شستشوی فراوان با آب کمک می کند. هر کاری که می کنید، فقط از مالیدن محل سوزش یا دوش آب گرم خود داری کنید. اگر مطمئن نیستید که بهترین درمان چیست، بگذارید جریان هوا اثر آن را از بین ببرد. اثر آن ممکن است تا بیست دقیقه برجا بماند. 4- یکی از شما باید از جایی که دید خوبی دارد نیروهای امنیتی را زیر نظر داشته باشد و حرکات یا حملات آنها را از پیش به بقیه خبر دهد. 5- پرتاب اشیاء اغلب نه تنها به پلیس آسیبی نمی رساند بلکه به آنها بهانه ای برای برخورد شدید تر می دهد. اگر هم مجبور شدید چیزی پرتاب کنید باید در تعداد و حجم بالا و به منظور پیشگیری از پیشروی نیروهای امنیتی باشد (مانند پرتاب شیشه برای جلوگیری از نزدیک شدن پلیس) و نه به قصد آسیب رساندن به آنها. در هر حال اگر مجبور شدید چیزی پرتاب کنید آن را به عهده کسانی که در ردیفهای جلو هستند بگذارید. 6- اگر به قصد جلوگیری از پیشروی نیروهای امنیتی موانعی در خیابان می گذارید مراقب باشید که بعدا دست و پای خودتان را نبندد. از چیزهایی استفاده کنید که جلوی حمله موتورسوارها را بگیرد یا پلیس مجبور شود نظم خود را برای عبور از آن به هم بزند و در عین حال شما بتوانید به سادگی از آن رد شوید. 7- اگر با یک نیروی منظم امنیتی مثل پلیس ضد شورش مواحه هستید، بهترین راه دفاع آن است که ثابت نمانید و دائما تغییر مکان و آرایش دهید. حرکات مشخص و قابل پیش بینی برای چنین نیروهایی انتخاب مناسبی نیستند. هیچگاه برای بیش از یک دقیقه یک جا نمانید.

تحرکات نیروهای امنیتی: هدف پليس هميشه پراکنده کردن جمعيت در اسرع وقت است. پراکنده کردن جمعيت با استفاده از باتون و گاز اشک آور انجام ميشود. نيروهای کنترل نشده پليس گاهی مستقيم به جمعيت حمله ميکنند ولی معمولا فاصله زمانی بين رسيدن پليس به محل و شروع به پراکنده سازی وجود دارد. اين وقفه زمانی معمولا برای بررسی شرايط و تصميمگيری فرمانده پليس استفاده ميشود.

به غير از اين معمولا فقط سه دليل ديگر برای عدم حمله بلافاصله وجود دارد: در ابتدا آنها جمعيت را به دو دسته “عوامل” و “بينندگان” تقسيم ميکنند. گروه های کوچکی از نيروهای پليس وارد جمعيت شده و با احترام افراد کم رو تر را به سمت پياده رو هدايت ميکنند. به محض اينکه جمعيت در جهت مورد نظر آنها به حرکت در آمد، آن گروه های کوچک پليس تبديل به گروه های بزرگتری ميشوند. وقتی به خود ميآييد متوجه ميشويد که جمعيت به دو دسته در دو سمت پياده رو تقسيم شده و هر دسته با گروه بزرگی پليس محاصره شده است. در اينجا يا بايد در انتظار اغاز سرکوب باشيد و يا: نايستيد و فقط آنها را تماشا کنيد اجازه ندهيد به شما نزديک شوند فاصله های خالی بين جمعيت را پيدا کنين و آنها را پر کنيد پيشبينی کنيد که از کدام فضای خالی ميخواهند استفاده کنند و با همراهانتان آنجا را پر کنيد پلاکارد های بزرگ را در رديف های جلو بگيريد تا مانع پيشروی و نيز فيلمبرداری از شما بشود. راه های فرار را با مستقر شدن در آنها، برای خودتان باز نگاه داريد. کسانی را که در پياده رو ها گير افتاده اند نجات بدهيد و به جمع برگردانيد و در جمع پنهان کنيد.

در اين مرحله به شما با باتون حمله ميکنند. ولی شما در شرايط بهتری برای دفاع و فرار هستيد. منتظر اقدام بعدی آنها نباشيد. اگر فاصله آنها از شما زياد است، فرصت مناسبی برای فرار داريد و از آن استفاده کنيد. حتا اگر به شما نزديک باشند هم شما هنوز در هم نشکسته ايد. به هر حال شما تا قبل از حمله پليس و پراکنده سازی وقت کمی داريد. از اين وقت برای دور شدن از محل به صورت دسته جمعي و بدون پراکندگی استفاده کنيد. (حرکت دسته جمعی شما به هيچ عنوان برای آنها مطلوب نيست). هرگز منتظر اقدام بعدی آنها نباشيد. ابتکار عمل را به دست بگيريد و کار مورد نظرتان را انجام بدهيد.

اگر آنها تنها راه خروج شما را مسدود کرده اند، این روش ها را امتحان کنید:

پیشروی متقابل در این روش صفوف شما باید به سمت صفوف آنها بروند و به این ترتیب فضای بیشتری به وجود آید و راههای خروجی بیشتری باز شود. با حلقه کردن دستها در هم و حرکت آرام به جلو، صف جلویتان را به صورت یک دیوار مستحکم در آورید. پارچه نوشته بزرگ جلو را مثل یک برف روب استفاده کنید. (این باعث میشود آنها نتوانند کسی را بگیرند یا خط جلو را بشکنند، ولی همچنان میتوانند با چماق به شما ضربه بزنند.) برف روبی یک صف از موانع کنترل جمعیت –یعنی موانع چوبی یا پلاستیکی برای جلوگیری از پیشروی جمعیت- میتواند توسط صف جلو برای شکستن خط پلیس استفاده شود. وقتی صف پلیس شکسته شد نوک صف شکن را باز کنید، به عبارتی موانع را به دو سری مانع متصل تقسیم کنید، تا به این ترتیب پلیس پشت موانع به دو حاشیه رانده شود. این کار به هماهنگی و جربزه فراوان احتیاج دارد. اما برتری بر پلیس به این ترتیب زیاد طول نمیکشد، پس سریع تر از بین این موانع فرار کنید تا کسی پشت خط نماند. از بدنتان استفاده کنید بدن شما بهترین و قابل تطابق ترین ابزار شماست. بهترین کاربرد آن زمانی است که در هماهنگی با بقیه ابزارها از آن استفاده کنید. مثلا رد کردن 20 نفر از یک دیوار زمان زیادی طول میکشد، اماکافی است 2 نفر کنار دیوار خم شوند و بازوهایشان را در هم گره بزنند و دو نفر هم کنار پای آنها زانو بزنند، به این ترتیب یک نردبان انسانی ساخته میشود. (کسانی که منتظرند تا از این نردان بالا بروند میتوانند بازوهایشان را دور این پله ها برای محافظت از آنها حلقه کنند.) همیشه دنبال راههای استفاده از بدنتان برای فرار باشید.

اصلاح و بازیابی جماعت همواره دنبال راههایی برای افزودن تعداد خود باشید. به گروههای دیگر ملحق شوید و افرادی که “آواره” هستند را جذب کنید. همه باید با هم همزمان خارج شوند تا به این ترتیب شما هم شانس بهتری برای فرار بدون صدمه دیدن و بدون از دست دادن لوازمتان داشته باشید.

گروههای قاپ زن وقتی پلیس میخواهد فرد خاصی از جمعیت را ایزوله و دستگیر کند، معمولا از گروههای قاپ زن استفاده میکند. به دنبال گروههای 10 دوازده نفری از پلیس های کاملا مجهز باشید که پشت خطوط پلیس گشت میزنند. آنها توسط دیده بانهای پلیس و یک فرمانده (یا مسئول) برای قاپ زدن یک فرد خواسته میشوند. شناختن فرمانده شان چندان سخت نیست، او معمولا به آنها با اشاره فرد مورد نظر را نشان میدهد. معمولا خط پلیس موقتا باز میشود تا گروه قاپ زن رد شود. نیمی از این افسران عمل قاپ زدن را انجام میدهند و نیمی دیگر با باتوم دور آنها را میگیرند و هر کس که نزدیک شود یا سر راهشان قرار گیرد را میزنند. وقتی فرد مورد نظر را گرفتند، وی را به پشت خط پلیس میبرند. برای اینکه با گروه قاپ زن مقابله کنید: 1. جمعیت را مدام حرکت دهید. 2. مواظب باشید و متوجه شوید چه وقت قاپ زن ها آماده میشوند. 3. در صورت امکان به فرد مورد نظر آنها اطلاع دهید تا فرار کند 4. با حلقه کردن بازوها راه را بر قاپ زنها ببندید 5. وقتی قاپ زنها وارد جمعیت شدند دورشان حلقه بزنید و با تحریکشان کاری کنید که بترسند و فرار کنند 6. اگر بدن شما را گرفتند یا تحت فشار قرار دادند (یعنی با فشار به بخشی از بدن باعث درد زیاد شدند) سر و بازوهایتان را در حال حرکت نگه دارید.

فراری دادن بهترین وقت برای اینکار درست وقتی است که فرد را به زور ربوده اند. شما نیاز به یک گروه دارید که بداند چطور فرد را از چنگ پلیس در آورد و یک گروه که نقش سد جلوی پلیس را بازی کند. به محض اینکه فرد را از پلیس پس گرفتید، همگی بازوهایتان را حلقه کنید و به میان جمعیت پس روی کنید. پلیسها ممکن است سعی در باز ربودن آن فرد یا بازداشت یکی از فراری دهندگان کنند

۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه

ندا آقا سلطان شهید مظلوم : جوانان ما به کدامین گناه به شهادت میرسند ؟

نامزد ندا آقا سلطان: ندا خواهان آزادی بود، آزادی برای همه ندا آقا سلطان، در درگیری های روز شنبه ۳۰ خرداد در تهران در اثر اصابتگلوله به قلبش کشته شد.تصاویر ارسالی از لحظه مرگ ندا آقا سلطانی و عکس های مخابره شده از این دختر جوان بلافاصله در سایت ها و رسانه های خبری مختلف در سراسر جهان به عنوان نمادی از کشته شدگان درگيری های پس از انتخابات رياست جمهوری درايران منتشر شد.کاسپین ماکان، نامزد ندا آقا سلطان روز دوشنبه ۱ تير در گفت و گو با بخش فارسی بی بی سی با اشاره به اینکه ندا بهمن ماه امسال ۲۷ ساله می شد،گفت هدفش وطنش بود و برايش اهمیت داشت که در این راه قدم بردارد. بارها اشاره کرده بود که حتی اگرجانش را از دست بدهد و گلوله به قلبش بخورد،که اتفاقا گلوله به قلبش خورد، در همين راه قدم برخواهد داشت. ندا با سن کمش درس بزرگی به خیلی هاداد."آقای ماکان در باره روز حادثه گفت:"وقتی که این اتفاق افتاد، ندا ازدرگیری ها دور بود، یعنی در خیابان های فرعی نزدیک امیرآباد بود. حدود یکساعتی با استاد موسیقی اش در ماشین پشت ترافیک نشسته بود، از گرما وخستگی کلافه و از ماشین پیاده می شود. اما براساس تصاویری که مردم ارسال کرده اند،احتمالا نیروهای لباس شخصی و بسیجی در تیراندازی با نشانه گیری به قلبش می زنند."کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان گفت:"چند دقیقه بیشتر طول نکشید،بیمارستان شریعتی نزدیک بود، حاضران سعی می کنند ندا را با اتومبیل به اورژانس ببرند اما قبل از انتقال به بیمارستان، او در دست استاد موسیقی اش جان می دهد."آقای ماکان در گفت و گو با بخش فارسی بی بی سی افزود:"جسدش را دیروز بازحمت زیاد توانستیم تحویل بگیریم. البته جسد ندا در پزشکی قانونی تهران نبود، در پزشکی قانونی خارج از تهران بود. مسئولان پزشک قانونی خواستندکه بخش هایی از بدنش از جمله قسمتی از استخوان رانش را بگیرند، پزشکی قانونی نگفت برای چه کسی اعضا را می خواهد استفاده کند، هیچ توضیحی دراین زمینه داده نشد. خانواده موافقت کرد برای اینکه زودتر جسد را تحویل بگیرند، چون ممکن بود همین موضوع باعث تعویق تحویل جسد بشود. جسد را درقطعه ای از بهشت زهرا یک شنبه 31 خرداد هنگام عصر دفن کردیم، البته کسان دیگری هم که در درگیری ها کشته شده بودند را هم آنجا آورده بودند، انگارمنطقه از پیش برای این افراد تعیین شده بود."آقای ماکان در خصوص هزینه تحویل جسد نیز گفت: "در حال حاضر هزینه ای بهطور مشخص پرداخت نشده، مقامات امنیتی ایران طی حکم های مختلف به بیمارستان ها، کلینیک ها و جراحان و پزشکی قانونی عنوان کرده بودند که نباید گواهی فوت براثر شلیک گلوله باشد، مسلما به این دلیل که در آینده شکایت بین المللی توسط خانواده ها به عمل نیاید . البته من هنوز برگه ترخیص ندا را ندیده ام اما در چند روز آینده از پدرش برگه را می گیرم."آقای ماکان با توضیح در مورد ممانعت از برگزاری مراسم برای ندا آق سلطان گفت:"دوشنبه یکم تیرماه ساعت دو ونیم قرار بود در مسجدی در خیابان شریعتی بالاتر از سید خندان مراسمی داشته باشیم، اما بسیجیان و مسئولان مسجداجازه برگزاری ندادند، چون به نظرشان هرج و مرج می شود و نمی خواهنددرگیری به وجود آید. چون می دانند که ندا مظلومانه رفت و می دانند که همه مردم در ایران و خارج از ایران متاسف شدند، و شاید پیش بینی می شد جمع کثیری از مردم حاضر شوند، به هر صورت فعلا اجازه برگزاری هیچ مراسم عمومی را نداده اند. "در همين حال، شاهدان عينی به بخش فارسی بی بی سی گفتند که عده زيادی برای برگزاری مراسم در مقابل مسجد الرضا در ميدان نيلوفر تهران جمع شده بودند،اما نيروی انتظامی با بيرون کردن جمعيت از مسجد و متفرق کردن آنها، اجازه برگزاری مراسم را نداد. ندا خواهان آزادی بود،آزادی برای همه. "

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

شنبه خونین در تهران : مرگ بر کودتا مرگ بر دیکتاتور

تظاهرات مردم آزادی خواه در تهران با خشونت بی سابقه ی ماموران امنیتی، پلیس و لباس شخصی ها به خون کشیده شده است.
بر اساس آخرین گزارش ها دست کم 10 نفر در جریان تیراندازی ها کشته شده اند. تعداد مجروحان بیشمار است و بسیاری از بیمارستان ها قادر به پذیرش مجروحین نیستند.
ماموران حکومت در خیابان ها و بیمارستان ها مردم را دستگیر می کنند. علیرغم این سرکوب خونین و گسترده، فریاد مرگ بر دیکتاتور امروز در بسیاری از نقاط تهران سر داده شد ... l از دستگیر شدگان حمایت کنیم!
آیا می دانید که در جریان تظاهرات آرام مردم در این چند روز در کشور؛ دهها نفر کشته؛ ص ها نفر مجروح و بیش از هزار نفر در سطح کشور دستگیر شده اند؟ آیا می دانید که بسیاری از مجروهان حتی با دست؛ پا و اندام شکسته بدون مداوا و درمان به زندان اوین منتقل شده اندآیا می دانید که همانطور که در خیابان ها و در جلوی انظار همگان با مردم با خشونت و سبعیت تمام رفتار می شود در زندان ها نیز؛ زندانیان فاقد حقوق شهروندی و انسانی هستند و مورد بدرفتاری و شکنجه واقع شده اند؟ آیا می دانید کشور ما در سالهای قبل به کنوانسیون حقوق زندانیان پیوسته و بر طبق آن متعهد به رعایـت حقوق انسانی زندانیان است؟ آیا می دانید که تحت فشار و شکنجه بازجویان؛ کلیه اعترافات فاقد ارزش قانونی است و در مراحل بعد می توان آنها را رد و فقط روی حقایق تأکید کرد؟ و باید کلیه اظهارات کسانی را که مجبور به مصاحبه تلویزیونی می شوند را مردود دانست و مصاحبه شونده را مورد مهربانی و محبت قرار داد تا ضربات روحی خود را ترمیم نموده و در راه اهداف آزادی گام بردارد؟ آیا می دانید که طبق قوانین موجود پلیس تنها می تواند راه پیمایان و تظاهرکنندگان را جلب و با مدارک مستند به دادسرا جهت رسیدگی تحویل دهد و در صورت ضرب وشتم؛ تیراندازی و یا نقص عضو و یا قتل؛ پلیس نیروی انتظامی و فرمانده و سلسله مراتب وی مسئول و مجرم هستند و می بایست طبق ضوابط محاکمه و در صورت اقدام به قتل؛ آنان می بایست به قصاص و یا پرداخت دیه محکوم شوند؟ آیا میدانید که رسیدگی به اتهامات می بایست در دادگاه با قاضی با صلاحیت و بی طرف انجام شود و حضور هیأت منصفه و دیگر تشریفات قانونی لازم اجرا می باشد؟ در حالی که برخی از قضاتی امروزه وجود دارد که نه تنها بیطرف نیستند بلکه خود مدعی حاکمیت بوده و قبلا در سمت های بازجویی و اجرایی انجام وظیفه نموده اند و نظام قضایی ؛ قضات مستقل و با وجدان را منزوی و جابجا می نماید؟ آیا می دانید که هیچ سازمان مستقل و آزاد حقوق بشری داخلی و خارجی و همچنین وکلا نمی تواند از زندانیان حمایت کنند؟ آیا می دانید که به خانواده های دستگیر شدگان که به دادگاهها و دادسراها مراجعه نموده اند پاسخ روشن و مسئولانه ای داده نمی شود؟ آیا می دانید در حمله لباس شخصی ها؛ به منازل و خوابگاه های دانشجویی تخریب بحدی شدید بوده که از اموال دانشجویان چیز قابل استفاده ای باقی نمانده است و خشونت آنان سبعانه تر از حمله قوم وحشی مغول بوده است؟ آیا می دانید که هرگونه یورش و تخریب و ضرب و شتم پلیس نیروی انتظامی و یا لباس شخصی ها از قبیل حمله به کوی دانشکاه از جرائم درجه یک محسوب؛ و عاملین و فرماندهان با شکایت آسیب دیدگان و مدعی العموم می بایست محاکمه و محکوم شده وکل خسارات به افراد و اموال را تأدیه و رضایت خسارت دیدگان و ذینفعان را جبران نمایند؟ و هر کس که در جریان دادرسی؛ ممانعت و کارشکنی بعمل آورد در هر مقامی که باشد می توان بعنوان عدم انجام وظیفه و معاونت در جرم تحت تعقیب قرار داد و تا پایان جریان دادرسی رأس قوه قضائیه و مدعی العموم و صدر حکومت مسئول است؟ آیا می دانید که دفاع از دستگیرشدگان و همکاری برای مداوی مجروحین و تسلی بازماندگان شهدای راه آزادی جزئی از تلاش ما در انجام وظیفه و حقوق انسانی و حمایت از رأی و مطالبات مردم می باشد؟ و از وکلای مردمی و انسان دوست می خواهیم که افرادی که مورد ظلم قرار گرفته و خسارت های جانی و مالی دیده اند را جهت طرح دعوی راهنمایی نمایند و از آقای موسوی نیز دعوت می شود که با توجه به حمایت اهل فن و متخصص از ایشان و نیز امکانات در دسترس؛ سازمانی را برای حمایت از آسیب دیدگان و شهدای راه آزادی تشکیل داده تا در زمینه های متفاوت از آنان حمایت نماید. خواست ما آزادی بی قید و شرط کلیه دستگیر شدگان وقایع اخیر و زندانیان سیاسی؛ محاکمه عوامل قتل ها و خشونت ها است.

۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه

نوار صوتی خامنه ای در نماز جمعه : کودتا کامل شد !!

مهمترین و جالبترین نکته در حرفهای امروز این بود که همه اش سعی کرد بر اون دو قطبی بودن انتخابات که احمدی نژاد مرتباً اشاره می کرد ، تکیه وتایید کنه که: "هر دو طرف اشتباه کردند، اینها به رییس جمهور قانونی کشور، شدیدترین توهین ها را کردند....،
حتی دو سه ماه قبل از انتخابات، این سخنرانی ها را برای ما می آوردند، تهمت می زدند، حرفهایی می زدند، به کی؟! به کسی که رییس جمهور قانونی کشوره...
آقای هاشمی از سال 84 با آقای رئیس جمهور اخلاف نظر داشتند و دارند در مسائل سایست خارجی، فرهنگی و...
اما نظر اقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.-
البته آقایان (منظور احمدی نژآد درمناظره) خود ایشون را متهم به فساد مالی نکرده اند .
مساله مربوط به نزدیکان و اطرافیان ایشون بوده که البته اثبات نشده است، نمی شود مطرحکرد و قاطعاً ادعا کرد. باید در پای صندوق های رای مشخص بشه مردم چی می خوان، چی نمی خوان، در نه کوچه ، خیابونها!"*این تصور هم غلط است.
همه توجه کنید. این تصورهم غلط است که بعضی تصور کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشاری علیه نظام درست می کنند و مسوالان نظام را مجبور می کنندکه بنا بر مصلحت زیر بار خواسته های اونها برند.
تن دادن به فشار ، این خود دیکتاتوری است. عواقبی هم پیدا کند .
عواقبش مستقیماً متوجه فرماندهان پشت پرده است. به موقعش اگر بخواهد برسد، مردم اونها را خواهند شناخت مواضع افراد و گروه ها به طور عریان در برابر چشم مردم قرار گرفت تا اونها بتونند قضاوت کنند و رای بدند.
در مناظره ها، سیاه نمایی وضع موجود به طور افراطی مشاهده شد. سیاه نمایی دوره های گذشته مطرح شد. هر دو بد بود
رییس جمهور قانونی کشور را متهمه به دروغگویی کردند. کارنامه های جعلی برای رییس جمهور درست کردند. که ما که می دانیم و در جریان امور کشور هستیم می دانیم که این طور نیست
رییس جمهور انقلابی کشور را خرافاتی دونستند، رمال نامیدند. (کپی برابر اصل خود احمدی نژآده این حرفها... بی انصافی به این دولت، با این حجم خدمت؟!"
آقایان احساسی شدند در خلال صحبت!- علت این همه دوندگی و نخوابیدن ها وخون دل خوردن و هزینه ها و بدبخت شدگی های ما در این یکی دو ماهه را هم گفت
این یک جنبش عمومی بود برای تجدید بیعت با امام و برای نظام جمهوری اسلامی یک نفس تازه کردن است. "مردم با اعتماد و با امید و با شادابی ملی در این کشور زندگی می کنند.
این جواب خیلی حرفهایی است که دشمنان در تبلیغات مغرضانه خود بر زبان می آورند.
این انتخابات جدی و شفاف بود. همه دیدند این را. نمایش گفتگوها، این مناظره ها را . همه چیز شفاف بود"!- قنون را فصل الخطاب بدانید. انتخابات برای چیست؟
برای این است که همه اختلافات بر سر صندوق رای حل و فصل بشود. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی اونهایی که رای نیاوردند اردو کشی کنند به خیابانها، اونهایی هم که رای آوردند اردو کشی کنند به خیابانها، پس انتخابات برای چیست؟
برای نفوذی تروریست ، چه چیزی بهتر از پنهان شدن میان این مردم که می خواهند تجمع و راهپیمایی کنند است؟ الان همین چند نفری که در این قضایا کشته شدند، از مردم عادی،از بسیج جواب اینها را کی باید بده؟!
راه محبت ، راه دوستی همه باز است....بیایند..... البته اگر کسانی بخواهند راه دیگری را انتخاب کنند،
بنده باز به میدان خواهم آمد واز این صریحتر صحبت خواهم کرد.

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

خروج خبرنگاران خارجی : زمینه سازی یک سرکوب و کشتار گسترده ؟

شورای نگهبان رژیم با اشاره خامنه ای اعلام آمادگی کرده که طی هفت تا ده روز به شکایات مربوط به تقلب در انتخابات رسیدگی کند. به نظر میرسد این اقدام تنها برای خرید وقت است تا از یک سو بین تظاهرات و اعتراض مردم فاصله افتاده و آنها کم کم سرد شوند. از سوی دیگر رژیم می تواند در این فاصله نیروهای خود را مجددا سازماندهی و تقویت کرده و تا آنزمان نیز با اخراج خبرنگاران خارجی و قطع کلیه شبکه های ارتباطی، زمینه یک سرکوب گسترده و شدید را فراهم سازد. سه شنبه شب 26 خرداد علی خامنه ای رهبر حاکم بر ایران برای اولین بار بعد از تظاهرات چند صد هزار نفری مردم تهران در اعتراض به تقلب در انتخابات نظامش در تلویزیون حاضر شد و بدون هیچ ابهامی روشن ساخت که وی همچنان پشت سر احمدی نژاد ایستاده و در مقابل اعتراض مردم قصد عقب نشینی ندارد. او بار دیگر با تاکید بر رای "24 میلیونی یک طرف" در برابر رای " 14 میلیونی" طرف دیگر و با اشاره ای به احمدی نژاد تحت عنوان " رئیس جمهور منتخب" نشان داد که بر تصمیم خود در حمایت از او راسخ است. در همین شب تلویزیون رژیم مصاحبه با وزیر اطلاعات را پخش نمود. او نیز به برخورد شدید با معترضین اشاره کرده و بر ادامه دستگیری افرادی که او سازمانده این اعتراضات می خواند تاکید کرد. در همین حال رسانه های آلمانی خبر دادند که به خبرنگاران خارجی دستور داده شده که خاک ایران را ترک کنند. صفحه اینترنتی روزنامه "دی سایت" گزارش داد که یک تیم خبرنگاران تلویزیون آر آ ای ایتالیا در خیابان مورد تهاجم قرار گرفته، مترجم آنها توسط پلیس مورد ضرب و شتم قرار گرفته و فیلم های ضبط شده آنها نیز مصادره شده است. این گزارش ادامه میدهد که روز یک شنبه گذشته دفتر تلویزیون العربیه تعطیل شده و بر روی برنامه های بی بی سی فارسی نیز پارازیت پخش میشود. در خبری که شب گذشته ( سه شنبه 26 خرداد) بر روی شبکه اجتماعی "فیس بوک" منتشر شده نیز آمده است که: "به طور ضربتی الان ریخته اند تو نیاوران و فرماینه و دارن ماهواره ها رو جمع می کنند. می خوان کل تهران رو ماهواره هاش رو جمع کنند." علاوه بر این، رژیم بطور گسترده تلاش کرده است تا با قطع تمام امکانات ارتباطی و اطلاع رسانی نظیر شبکه ارسال پیامک، ایمیل، فیلترینگ سایت های اینترنتی و قطع گاه به گاه شبکه تلفن همراه و ... مانع از آن شود که مردم با یکدیگر در ارتباط بوده و تلاش می کند تا به این ترتیب جلوی ارسال فیلم و تصاویر جنایات های نیروهای سرکوبگرس به جهانیان را بگیرد. در کنار این تحولات شورای نگهبان رژیم نیز با اشاره خامنه ای اعلام آمادگی کرده که طی هفت تا ده روز به شکایات مربوط به تقلب در انتخابات رسیدگی کند. به نظر میرسد این اقدام تنها برای خرید وقت است تا از یک سو بین تظاهرات و اعتراض مردم فاصله افتاده و آنها کم کم سرد شوند. از سوی دیگر رژیم می تواند در این فاصله نیروهای خود را مجددا سازماندهی و تقویت کرده و تا آنزمان نیز با اخراج خبرنگاران خارجی و قطع کلیه شبکه های ارتباطی، زمینه یک سرکوب گسترده و شدید را فراهم سازد. سی سال گذشته نشان داده است نمی توان از این رژیم انتظار داشت که به خواست مسالمت آمیز مردم احترام بگذارد. در مقابل ماشین سرکوب رژیم و برای جلوگیری از کشتار و سرکوب و تحقیر بیشتر باید به صورت متشکل و سازماندهی شده عمل کرد و نباید به رژیم فرصت داده تا برای خود وقت خریده و جنبش آزادی خواهی مردم ایران را با حیله و نیرنگ و سرکوب و کشتار به بن بست بکشاند. 27 خرداد1388

فریاد مردم در نماز جمعه خامنه ای به شدت بلند خواهد شد !

روزگذشته، مردم معترض تهران به جای اجتماع در میدان ولیعصر که قبلا قرار آن را گذاشته بودند، به سمت ساختمان جام جم حرکت کرده و سیمای جمهوری اسلامی را محاصره کردند.
سیمای جمهوری اسلامی که درجریان مناظره های تلویزیون کاملا دراختیار واحدهای ویژه سپاه پاسداران است و در روزهای بعد از کودتای انتخاباتی نیز این حضور وسیع تر شده، دیروز به یک پادگان نظامی تبدیل شده بود.
سپاه با توپ و تانک از ساختمان جام جم محافظت می کرد.
مردم هیچ شعاری جز همان شعارهای علیه تقلب انتخاباتی ندادند و از هرگونه برخورد با نیروهای انتظامی و سپاهی پرهیز کردند. شمار راهپیمایان و اجتماع کنندگان اطراف جام جم را دهها هزار نفر اعلام کرده اند؛ که بدلیل ناممکن شدن مخابره فوری اخبار از ایران، این تظاهرات در رسانه های بین المللی بازتاب فوری و لازم را نیافت.
به همین دلیل امروز باید منتظر انتشار تصاویر اجتماع عظیم روز گذشته در اطراف جام جم بود. همزمان با همین اجتماع، سیمای جمهوری اسلامی جلسه دیدار نمایندگان 4 کاندیدای ریاست جمهوری با رهبر را پخش کرد که در آن علی خامنه ای، درحالیکه آشکارا خودباخته و پریشان بود برای آنها سخنرانی کرد. نکات قابل توجهی در این دیدار و سخنرانی وجود داشت:
از جمله این که به جای کاندیداهای معترض، یعنی موسوی، کروبی و رضائی، نمایندگان آنها دعوت رهبر را پذیرفته و به دیدار او رفته بودند، که این خود بی سابقه بود.
به تعبیری دیگر، کاندیداهای سه گانه و معترض اعتباری برای دیداری اینگونه با رهبر قائل نشده اند و اساسا نمی خواهند تصاویر آنها در برابر رهبر از تلویزیون پخش شود زیرا به اعتبار آنها نزد مردم لطمه وارد می شود.
همه مردم ایران، اکنون رهبر و احمدی نژاد را در کنار هم آماج شعارهای خود قرار داده اند.
وقتی مردم فریاد می زنند "مرگ بر دیکتاتور" فرد دیگری جز رهبر در اذهان تداعی نمی شود. دیدار مورد بحث، از موقعیت ضعیف شده رهبر حکایت دارد. علی خامنه ای که کودتای 22 خرداد به نام او ثبت شده و به همین دلیل نیز همچنان از بیانیه کودتائی خود، پیش از اعلام نتایج انتخابات از سوی وزارت کشور و شورای نگهبان دفاع می کند،
در این دیدار گفت: "بنده اصولا به مسئولان انتخابات اعتماد می کنم." او در این جمله، جای عقب نشینی برای خود گذاشته، زیرا هنوز تکلیف نهائی تسلط کودتاچی ها بر جامعه و یا جنبش بر کودتاچیان معلوم نیست.
او چند بار از رای 14 میلیونی "شکست خوردگان" انتخابات سخن گفت و تلاش کرد بگوید این آمار را دراختیار من گذاشتند و من براساس آن بیانیه پیروزی احمدی نژاد را صادر کردم. او در همین سخنرانی گفت که بقیه حرف هایش را در نماز جمعه خواهد زد و این در حالی است که به وی هشدار داده اند که مردم می خواهند به عنوان شرکت در نماز جمعه راهپیمائی دیگری را بطرف مصلای تهران ترتیب بدهند. او در این دیدار، با گرفتن چهره ای مصلح و خیرخواه از امنیت ملی سخن گفت و از خرابکاران و این که همه باید علیه آنها موضع بگیرند.
درحالیکه هم او که بی خبر از عکس ها و تصاویر تلویزیونی نیست و هم مردم می دانند این خرابکاران و حمله کنندگان به اماکن و تیراندازان به طرف مردم کسانی نیستند جز اعضای حزب پادگانی زیر نظر دولت و سپاه پاسداران. او گفت که اگر مخالفان نتیجه انتخابات در انتخابات پیروز شده بودند، پیروز شدگان امروز هم همین مخالفت ها را می کردند.
و البته رهبر نگفت که آن مخالفان، پیشدستی کرده و کودتا کرده اند تا بعد از اعلام پیروزی میرحسین موسوی به زحمت نیفتند و با موتور و تفنگ و چماق و قمه و چاقو بیایند به خیابان. یعنی همان کاری که سرانجام هم مجبور شدند بکنند و این روزها در سراسر ایران شاهد آن هستیم. رهبر جمهوری اسلامی اکنون تنها از سوی مردمی معترض که خود را تا پشت دروازه های صدا و سیما رسانده اند و اگر آدرس خانه او را بدانند خانه وی را نیز محاصره خواهند کرد تحت فشار نیست.
او از سوی روحانیونی که او را روز به روز بیشتر فاقد عدالت، یعنی یکی از شروط صلاحیت رهبری میدانند و همچنین فرماندهانی در سپاه پاسداران زیر فشار است که می ترسد در صورت ادامه وضع کنونی، آنها نیز به آغوش مردم باز گردند

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

سرکوبگران کودتا کوی دانشگاه را به خاک و خون کشیدند

دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در اثر اصابت گلوله، زنجیر، چاقو، باتوم و چماق به شدت مجروح شدند.
و متاسفانه براساس آخرین خبر دو دختر و سه پسر دانشجو در این حملات وحشیانه به شهادت رسیدند .
تجمع دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران که از آغاز یکشنبه شب، بیست‌وچهارم خرداد ماه آغاز شده‌بود.
با ورود نیروهای لباس شخصی و امنیتی به داخل کوی و مستقر شدن درساختمان تخلیه‌شده 23، به جنگی نابرابر تبدیل شد. نیروهای امنیتی که دور تا دور کوی را از ساعت نزدیک به 23 یکشنبه شب تحت اختیار دارند، چند بار برای ورود به کوی تلاش کردند که این تلاش با مقاومت دانشجویان ناکام ماند.
اما پس از آغاز حمله تمام عیار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه که با پرتاب نارنجک صوتی، گاز اشک‌آور و تیراندازی زمینی به تمام درهای کوی دانشگاه همراه بود، توانستند وارد کوی دانشگاه شوند و در ساختمان 23 مستقر شوند که از آغاز تجمع به علت عدم امنیت حداقلی از سوی دانشجویان ترک و کاملاً تخلیه شده‌بود.
درگیری‌ها در کوی دانشگاه تهران در حالی در ساعت 2 پس از بامداد ادامه می‌یافت که شبکه موبایل در سراسر تهران برای بار دوم پس از اعلام نتایج انتخابات قطع شد و امکان ارتباط با خارج از کوی از دانشجویان سلب شد.
اما پس از آن‌که خطوط موبایل به مدت کمتر از یک ساعت در سراسر تهران قطع شد، نیروی انتظامی با ورود به کوی و شلیک بی‌محابای گاز اشک‌آور کنترل کوی را کاملاً در اختیار گرفت و پس از آن اجازه ورود نیروهای لباس شخصی و انصار حزب‌الله به داخل کوی را داد.
نیروهای انصار هم‌اکنون با ورود به تک‌تک ساختمان‌ها و اتاق‌ها، دانشجویان را به شدت با چماق، زنجیر و چاقو مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و درگیری‌ها در کوی ادامه دارد.این در حالی است که در جریان تلاش نیروهای انصار حزب‌الله و گارد ویژه برای ورود به کوی نیز، بیش از پانزده نفر از دانشجویان تنها به علت اصابت گلوله به شدت مجروح شدند.
از میان مجروح‌شد‌گان، وضعیت دانشجویی به علت خونریزی از ناحیه گردن و صورت به شدت وخیم است. هم‌چنین دو مورد از تیرهای شلیک‌شده به صورت دانشجویان برخورد کرده‌است که یکی از دانشجویان از ناحیه چشم آسیب‌ دیده‌است و به گفته دانشجویان پزشکی حاضر در کوی، احتمال از دست دادن چشم وی زیاد است.
دیگر تیرها به پا و بدن دانشجویان اصابت کرده‌است که منجر به جراحات و زخم‌های عمیق روی بدن آن‌ها شده‌است.به گفته دانشجویان نیروهای مهاجم به طور کامل مجهز هستند و هر گونه سلاح گرم و سرد در اختیار آن‌ها قرار گرفته‌است.
که از جمله می‌توان به باتوم، چماق، چاقو، زنجیر، نارنجک صوتی، گاز اشک‌آور و فلفل و تفنگ اشاره کرد. دانشجویان هم‌چنین از استفاده نیروهای مهاجم از نوع عجیبی گلوله پلاستیکی خبر می‌دهند که حالت ساچمه‌ای دارد و در حین اصابت با بدن، پوست بدن فرد را سوراخ‌ سوراخ می‌کند.
درگیری‌ها در کوی دانشگاه در حالی ادامه دارد که تمامی نگهبانان و مسئولان کوی، خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران را ترک کرده‌اند و دانشجویان در محوطه کوی و در برابر نیروهای مهاجم کاملاً تنها هستند.

۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

بیانیه مهم مهندس میرحسین موسوی به ملت ایران

قلم - تقاضای خود را برای ابطال نتایج انتخابات به شورای نگهبان ارایه کردم. به عنوان یک علاقمند به نیروی انتظامی توصیه می‌کنم از برخورد خشن با حرکت‌های خودجوش مردم خودداری کند.این مردم برای احقاق حقوق خود و حقوق شما در صحنه حاضر شده‌اند و برادران و خواهران شما هستند. نخست وزیر دوران دفاع مقدس در بیانیه جدید خود خطاب به ملت ایران تاکید کرد: اگر مردم با اضطراب تحولات فعلی را دنبال می‌کنند به خاطر نگرانی شدیدی است که نسبت به در خطر قرار گرفتن دستاوردهای عظیم انقلاب خود دارند. متن این بیانیه بدین شرح است: هموطنان عزیز از سراسر کشور اخبار بسیاری در مورد وقوع اعتراض نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات اخیر به اینجانب می‌رسد.
اطمینان دارم که این واکنش‌ها نه به خاطر شخص من ، بلکه از سر نگرانی نسبت به روش جدیدی از زندگی سیاسی است که دارد بر کشور ما تحمیل می‌شود.
اقداماتی که در طی این چند روز شاهد آن بوده‌ایم تاکنون در جمهوری اسلامی سابقه نداشته است.
اگر مردم با اضطراب تحولات فعلی را دنبال می‌کنند به خاطر نگرانی شدیدی است که نسبت به در خطر قرار گرفتن دستاوردهای عظیم انقلاب خود دارند.
کسانی که با تخلفات بسیار، نتایج غیر قابل باوری را برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده اند، اینک در صدد تثبیت آن نتایج و شروع دوره ی جدید از تاریخ کشور ما هستند.
اینجانب در طول انتخابات به کرات از خطرات قانون گریزی سخن گفتم و تاکید کردم که چنین شیوه ای ممکن است به استبداد و دیکتاتوری بیانجامد، و امروز ملت ما در نقطه ای قرار گرفته است که این دورنما را لمس می کند.
ما به عنوان کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می‌دانیم و حرکت سیاسی را در چارچوب‌های قانونی دنبال می‌کنیم. امیدوارم روند آتی حوادث نادرست بودن این برداشت را نشان دهددر عین حال هشدار می‌دهیم که در این کشور هیچ یک از کسانی که به انقلاب اسلامی علاقه دارند چنین روندی را نخواهند پذیرفت این چیزی است که خون صدها هزار شهید ما را به مسوولیت پذیری در قبال آن فرا می‌خواند. مردم عزیز اینجانب امروز طی نامه‌ای تقاضای خودرا مبنی بر ابطال نتایج انتخابات اخیر به شورای نگهبان ارایه کردم و این کار را تنها راه حل برای بازگشت اعتماد عمومی و حمایت مردم از دولت می‌دانم. توصیه موکد و مجدد این خدمتگزار شما آن است که به صورت مسالمت آمیز و با رعایت اصل عدم برخورد مخالفت‌های مدنی و قانونی خود را در سراسر کشور ادامه دهید.
ما از مسوولان درخواست کرده‌ایم که مجوز برگزاری یک راهپیمایی بزرگ در تمامی شهرهای کشوربه ما داده شود تا در طی آن مردم فرصتی برای نمایش مخالفت خود با شیوه برگزاری انتخابات و نتایج آن پیدا کنند.
موافقت مسولان با این امر می‌تواند بهترین راه حل برای مهار هیجانات فعلی باشد.
از رنگ سبز که نماد معنویت و آزادی و عقلانیت دینی و مداراست و شعار الله اکبر که حاکی از ریشه‌های انقلابی ماست دست بر نداریم. این رنگ و شعاری است که همچنان وحدت بخش صفوف ملت ما و بهترین وسیله ارتباط دل‌ها و خواسته‌های ما با هم خواهد بود.
متاسفانه تلاش گسترده‌ای برای قطع تمامی امکاناتی ارتباطی ما با هم صورت می‌گیرد و به این نکته توجه نمی‌شود که قطع این مجاری تنها منجر به آن خواهد شد که واکنش‌های موجود از شکلی هدفمند و مهار شده تغییر ماهیت پیدا کند و خدای ناکرده به حرکات کور تبدیل شود.
اطمینان دارم که خلاقیت شما راه حل‌های ارتباطی جدید و موثری را پایه ریزی خواهد کرد تا بتوانیم از اقدامات خود نتایجی مفید به حال کشور و نظام و انقلاب بگیریم.
به عنوان یک علاقمند به نیروی انتظامی توصیه می‌کنم از برخورد خشن با حرکت‌های خودجوش مردم خودداری کند و اجازه ندهد که اعتماد مردم نسبت به این نهاد ارزشمند خدشه دار شود.
این مردم برای احقاق حقوق خود و حقوق شما در صحنه حاضر شده‌اند و برادران و خواهران شما هستند. قدرت نیروهای نظامی و انتظامی کشور ما همواره در وحدت آنها با مردم بوده است و درآینده نیز چنین خواهد بود. به امید روزهای بهتر میرحسین موسوی

با حضور هوشمندانه خود در مقابل کودتاچیان بایستیم

امروز يکشنبه ساعت 5 بعدازظهر محمود احمدی نژاد رئيس جمهور منتخب رهبر در يک نمايش به اصطلاح پيروزی شرکت می کند
و اما ايرانيان حامی رای خود و مخالف کودتايی که بر عليه رای ملت ايران شده است فردا در حمايت از آقايان کروبی و ميرحسين موسوی جشن پيروزی اصلاحات و ائتلاف دو پيروز انتخابات مردم ايران را در همان ساعت از ميدان وليعصر تا ميدان تجريش برگزار می کنند ، دستمالهای سبز در يک دست و سفيد در دست ديگر به نشان همبستگی اصلاح طلبان ايران در دستهای ما خواهد بود .
کرد ، آذری ، بلوچ ، ترکمن ، بختياری ، عرب ، فارس ، سنی ، شيعه ، مسيحی ، کليمی ، زرتشتی ، درويش ، بهايی ميهن مال توست .
مطمئنا فردا با حضور نظاميان طبق همان نامه ای که قبلا ديده ايم ميخواهند يک جو روانی در جامعه راه بياندازند
، با تلفن ، اس ام اس ، ای ميل ، گفتگوی رو در رو ، اتاقهای چت ، سايتها و وبلاگها و بقيه روشها ساير هم ميهنان را خبر کنيد ،
امروز ساعت 5 بعدازظهر وعده ايرانيان ، دست در دست هم حلقه اتحاد می دهيم و به نيروی انتظامی گل هديه خواهيم داد . بازاريان فردا از 5 بعدازظهر درهای مغازه و شرکتهای خود را ببنديد ،
اگر اين کودتا امروز موفق شود بايد چندين سال غم امروز را بخوريم .
نگذاريم دولت کودتا بر ما چيره شود
.تهران : بين ميدان وليعصر و تجريش و کوی اميرآباد ،
مشهد پارک ملت ،
اصفهان خيابان چهارباغ بالا ،
شيراز خيابان حافظ ،
اهواز خيابان نادری ،
کرج خيابان اصلی گوهردشت ،
تبريز خيابان راسته کوچه و بازار ،
کرمان در مقابل استانداری ،
يزد خيابان پرفسور حسابی ،
ساری فلکه ساعت ،
گرگان خيابان ناهارخوران ،
سنندج خيابان ششم بهمن ،
چالوس خيابان راديو دريا ،
خرم آباد خيابان خرم رود ،
کرمانشاه خيابان طالقانی ،
اروميه خيابان خيام ،
رشت خيابان منظريه ،
بجنورد چهارراه مخابرات ،
بيرجند خيابان مدرس ،
زاهدان خيابان کوثر ،
اردبيل مقابل استانداری ،
زنجان خيابان سعدی ،
همدان ميدان بوعلی ،
بندرعباس بلوار امام ،
بوشهر خيابان طالقانی ،
ياسوج خيابان استاد ،
شهرکرد ميدان انقلاب ،
ايلام خيابان مسجد جامع ،
قزوين مقابل استانداری ،
قم خيابان ارم ،
اراک ميدان وليعصر ،
کاشان ميدان پانزده خرداد ،
ساير شهرها محل تجمعات انتخابات
تمامی ايرانيان خارج از کشور در جلوی سفارت های ايران .
ما پيروزيم از تمامی دوستان خواهشمندم اين اطلاعيه را به سايرافراد بفرستيد.
من اگر برخيزم ، تو اگر برخيزی ، ما اگر برخيزيم ، همه برميخيزند . ايرانی بپا خيز.

۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

کودتا سپاه و رهبر بر علیه اعتماد ملی مردم ایران ؟!!

اخبار و شایعات به همراه تفسیرهای پراکنده، از شب گذشته در سراسر ایران دهان به دهان می شود و آنچه محور اصلی همه آنهاست، اینست که سپاه علیه رای مردم کودتا کرد.
از آنجا که فرماندهی کل قوا با رهبر است، مردم او را مسئول مستقیم این کودتا می دانند. این کودتا که بسرعت زمینه گسترش آن در سطح تمام شهرهای بزرگ ایران را می بینند، بزرگترین ضربه را به هر نوع اعتماد مردم نسبت به حاکمیت و هر نوع انتخاب، و در واقع یک گذار مسالمت آمیز در کشور ما برای تحولات زد.
تردید در این نیست که ادامه این کودتا به تصفیه های خونین در جامعه و خود حاکمیت خواهد انجامید و کشور را آماده برای یک حمله نظامی از خارج خواهد کرد.
در واقع با کودتائی که علیه نتیجه واقعی انتخابات شد، بزرگترین حصار امنیتی کشور که همه قدرت های بزرگ جهانی در دو هفته اخیر به آن اعتراف کردند، در هم فرو ریخت. بحث بر سر بی اعتباری و بی آبروئی احمدی نژاد و دولت ناکارآمد او نیست، بحث بر سر ناممکن بودن پذیرش او از جانب ملت بعنوان رئیس جمهور هم نیست.
بحث از این پس، بر سر ناممکن شدن تامین امنیت ملی در داخل و دفع خطر از خارج است،
چرا که سپاه پاسداران اگر تا بن دندان هم مسلح باشد، وقتی مردم ایران به چشم یک عامل کودتائی علیه مردم به آن نگاه کنند، از حمایت ملی برای مقابله با خطر خارجی برخوردار نیست.
بحث بر سر حمایت ملی است و نه 100 تا 150 هزار نیروی سازمان یافته بسیج و حزب پادگانی مجهز به چوب و چماق برای اقدام علیه مردم در داخل کشور. فاجعه بزرگ اینجاست!

کودتای وزارت کسور : رای موسوی با احمدی نژاد را عوض کردند ؟!!

ساعتی پس از پلمب دو طبقه از ستاد اصلاح‌طلبان حامی موسوی با حکم قاضی مرتضوی، پلیس ضد شورش به مردم تجمع‌کننده در محل ستاد مرکزی میرحسین موسوی حمله کرد و به طور ناگهانی با باتوم و گاز اشک‌آور هواداران موسوی را پراکنده کرد. طبق اخبار رسیده، ستاد مرکزی موسوی در حال حاضر پلمب شده و در خیابان اطراف آن (از میدان ولیعصر تا میدان فاطمی، از میدان فاطمی تا تقاطع خیابان کاج) مقررات منع عبور و مرور و چیزی شبیه حکومت نظامی برقرار است. این حمله غیرمنتظره چند دقیقه پس از آن صورت گرفت که خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه پاسداران) ادعا کرد احمدی‌نژاد 21 میلیون از 31 میلیون رای شمارش شده را کسب کرده است. خبرگزاری فارس با سابقه دهها دروغ در هفته‌های اخیر، این بار در حالی از رای بالای شصت درصدی احمدی‌نژاد خبر می‌داد که در هیچ دوره‌ای از انتخابات تا این ساعت، چنین حجمی از آرا قابل تجمیع و جمع‌بندی نبود؛ چه رسد به اعلام نتایج نهایی. صاحبنظران سیاسی و وزارت کشوری نیز تصریح می‌کنند که تا ساعتی که خبرگزاری نیمه‌دولتی فارس از نهایی شدن نتایج آرا خبر می‌داد، شمارش صدها صندوق در تهران هنوز به پایان نرسیده بود و در بسیاری از شهرهای بزرگ نیز وضع به همین منوال بود. بدین ترتیب خبرگزاری فارس، ناخواسته و نفهمیده، پروژه‌ای را لو داد که از روز قبل از انتخابات با قطع سیستم پیامک و ایجاد محدودیت برای ناظران انتخاباتی آغاز شد و از صبح روز 22 خرداد با تخلفات گسترده در هزاران شعب اخذ رای ادامه یافت و در نهایت در عصر همین روز با حمله عناصر ناشناس معلوم‌الحال و حضور عوامل حفاظت اطلاعات ناجا در محل ستاد اصلاح‌طلبان حامی موسوی (قیطریه) و همچنین اعلام برگزاری «مانور اقتدار» در تهران، به مرحله نهایی نزدیک شد. جالب اینجا بود که عوامل حمله به ساختمان قیطریه با حمایت نیروی انتظامی از ساختمان خارج شدند و سپس از محل گریختند، اما در حالی که هنوز هویت آن افراد و وابستگی ارگانی آنها مشخص نشده، ماموران دادستانی حکم دادستان تهران (سعید مرتضوی) را برای توقیف دو طبقه از ساختمان ستاد اصلاح‌طلبان به محل آوردند و بلافاصله دو طبقه بالایی این ساختمان را پلمب کردند.هم‌اکنون دوستان احمدی‌نژاد در ستاد انتخابات کشور در حالی نتیجه انتخابات را به نفع او برگردانده‌اند که سیستم پیامک از حدود 30 ساعت قبل به طور سراسری قطع شده، تقریبا تمام سایت‌های اصلاح‌طلبان فیلتر شده‌اند، خبرگزاری ایلنا در اوایل شب تهدید شد و در نهایت از کار افتاد، سیستم اینترنت ایران به شدت کند شده، شنیده‌‌ها حاکی از فشار دادستانی بر روزنامه «کلمه سبز» است که مدیرمسئول آن مهندس موسوی بوده و مجموعه شرایط، زمینه را برای شنیده شدن تنها یک صدا فراهم کرده که هیچ‌کس حق اعلام نظر مخالف با آن را نداشته باشد: وزارت کشور احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور می‌کند و کسی هم حق اعتراض ندارد. در راستای پیگیری این هدف، ساعتی پیش در شرایطی که افکار عمومی هنوز در شوک اولین نتایج اعلام شده از سوی وزارت کشور دولت احمدی‌نژاد به سر می‌برد و ناباورانه آرای سه میلیونی رئیس دولت از مجموع پنج میلیون رای را به صداوسیما اعلام می‌کرد، رئیس ستاد انتخابات در سه مرحله بعدی نیز آرای احمدی‌نژاد را به هفت، ده، چهارده و پانزده میلیون رساند تا مشخص شود که رئیس‌جمهور منتخب کمیته سه نفره مستقر در وزارت کشور (دانشجو، محصولی، ثمره هاشمی) کیست. این نتیجه در حالی در ساعات نیمه‌شب در حال اعلام از سوی رئیس ستاد انتخابات دولت احمدی‌نژاد است که همزمان گزارش‌ها حاکی از ایجاد فضایی شبیه کودتای 28 مرداد توسط عناصر لباس شخصی و موتورسواران حامی احمدی‌نژاد در خیابان‌های اصلی شهر تهران است. ستادهای حامی میرحسین موسوی نیز همگی منتظر تصمیم او پس از جلسه امشبش با کروبی و رایزني‌های در حال انجام با دیگر مسئولان کشور هستند و در حالی که هزاران نفر در اطراف ستادهای مختلف انتخاباتی اصلاح‌طلبان پرسه می‌زنند، هنوز هیچ تصمیم مشخصی از این ستادها بیرون نیامده است. برخی از اصلاح‌طلبان نیز معتقدند که هنوز باید منتظر نتایج آرای شهرهای بزرگ ماند؛ اما به نظر نمی‌رسد از وزارت کشور دولت نهم نتیجه‌ای کمتر از 60 درصد برای احمدی‌نژاد بیرون بیاید.در این میان ظاهرا مهندس موسوی معتقد است که یک تقلب تمام‌عیار در انتخابات دهم صورت گرفته است. او این موضوع را ساعتی پس از پایان اخذ رای در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت؛ آنجا که تصریح کرد خود را رئیس‌جمهور منتخب مردم می‌داند و اعلام هر نتیجه‌ای غیر از این را به معنای تقلب برمی‌شمرد. آقای موسوی در این مصاحبه گفت: «با اطلاعاتی که من از شهرستان‌ها و استان‌ها دارم، بنده برنده قطعی انتخابات با آرای زیادی هستم و مردم به من رای دادند. این پیروزی علی‌رغم این است که در سطح کشور با اخراج ناظران، حمله به ستادها و معطل ماندن مردم جهت دریافت عرفه ها روبه‌رو بودیم. از سوی دیگر خبر رسید مراکزی که برای رای گیری تایین شده بودند و به آنان دستور داده شده بود تا آرای مردم را اخذ کنند، علی‌رغم تمدید مهلت انتخابات تعطیل شدند و هم‌اکنون که ما با هم صحبت می‌کنیم (ساعت 23:30) عده زیادی از مردم پشت در حوزه های رای‌گیری هستند. به شما قول داده بودند که تا ساعت ١٢شب آرای مردم را اخذ کنند اما به طرز شگفت‌انگیزی این وقت به اتمام رسید. قبل از آن هم شبکه اس‌ام‌اس را قطع کردند که وسیله ارتباطی ما بود، در حالی که ما صدا و سیما و روزنامه‌ای هم نداریم. بنده تمام این موارد را تخلف می‌دانم و تخلفات را به پشتیبانی مردم پیگیری خواهم کرد. از این راه که آغاز کرده‌ایم، به عقب برنمی گردیم و بر ما واجب است راهی را که مردم خواسته‌اند ادامه بدهیم و حرکتی به عقب نخواهیم داشت.» با این حساب اگر جمع‌بندی موسوی و یارانش این باشد، پذیرفتن رای ساختگی زیر ده میلیون برای موسوی و بامزه‌تر از آن رای زیر 200 هزار برای کروبی! با هیچ منطقی سازگار نیست. مردم نیز در هفته‌های گذشته به قدر کافی برای حمایت از موسوی هزینه داده‌اند و علاوه بر وقت و انرژی و هزینه‌های دیگر مادی و معنوی که برای فراگیر کردن موج سبز صرف کرده‌اند، در روز انتخابات نیز با حضور پرشور و بی‌سابقه، نتیجه را کاملا مشخص کردند. حال باید دید موضع نهایی مهندس موسوی چیست و او با حامیان خود و میلیون‌ها رای‌دهنده‌ای که منتظر تصمیم وی هستند، چه خواهد کرد؟

پیام مهم مهندس موسوی به ملت ایران : آماده جشن پیروزی باشید

مهندس میرحسین موسوی در این پیام که به صورت یک فایل صوتی نیز قابل دسترسی است، به مسئولین امر هشدار داده که: «از همه امكانات قانوني براي احقاق حقوق حقه مردم اقدام خواهم كرد.» مهندس مير حسين موسوي، كانديداي اصلاح طلبان در دهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري، در پيامي به ملت ايران در خصوص دقت در شمارش آرا به مسئولین امر هشدار داد و بر اساس قراين به دست آمده از سراسر كشور، خود را رئيس‌جمهور منتخب مردم معرفي كرد. این پیام از طریق شماره تلفن 8393 نیز قابل شنیدن است. متن کامل بيانيه مهم مهندس ميرحسين موسوي خطاب به ملت شريف ايران بدین شرح است: به نام خداملت شريف ايرانضمن تشكر از حضور پرشور و استقبال گسترده شما به اطلاع مي رساند طبق گزارش ها و مستندات واصله عليرغم تخلفات و كارشكني هاي متعدد و نارسايي هاي گسترده، مستندات واصله حاكي از آن است كه راي اكثريت قاطع مردم متوجه اين خدمتگزارشان بوده است. از مسئوليت امر مي خواهم در شمارش آرا نهايت دقت را بنمايند و اعلام مي كنم در غير اين صورت از همه امكانات قانوني براي احقاق حقوق حقه مردم اقدام خواهم كرد.همين جا فرصت را مغتنم مي شمارم و از ملت شريف ايران مي خواهم آماده برگزاري جشن پيروزي در شامگاه ميلاد بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) باشند.میرحسین موسوی
بامداد بیست و سوم خرداد ماه 1388 لینک به فایل صوتی : http://mowj.ir/ShowNews.php?7211

۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

احمدی نژاد بعد از شکست در انتخابات؟!!

این دوراز انتخابات ریاست جمهوری از ویژگی هایی برخوردار است که دوره های قبل فاقد آن بودند.
یکی از ویژگیهای برجسته این دور انعکاس برخی از مطالبات ویژه گروهها ی مختلف اجتماعی در برنامه کاندیداهای مخالف دولت اقای احمدی نژاد است. ویژگی مهم دیگر مناظرات تلویزیونی کاندیداهای رقیب با یکدیگر است.مناظره ای بایک کوه از احساسات، همان ویژگی خاص شرقی ها. با تمام وجود عاشق میشوند و به یکباره فارغ. وسپس آنقدر نفرت میورزندکه حتی ممکن است جان بر سرآن گذارندوخون خود ودیگران را یکجا بریزند. مناظره موسوی و احمدی نژاد آئینه کامل این خصوصیات بود. میشی در کنار گرگ. گرگی که از زبانش مرگ و کشتن ودارزدن مزمزه میشد و از چشمانش نفرت و خشم و مریضی. و میش سربزیر و آرام باور نمیکرد که ایچنین تنهایش گذاشته اند. جنبش اجتماعی شکل گرفته است. هر گروه و قشر خاصی مطالبات خود را اعلام داشته اند، جوانان تا نیمه های شب در خیابانها هستندو دیگر نمیتوان بعد از انتخابات آنها را دوباره به خانه هایشان برگرداند. آقای احمدی نژاد ظاهرا هنوز هم پیام مردم را نگرفته است. مردمی که دیگراز دروغهای او بیزارند، از گنده گوییها وخیالبافی او خسته اند واز خرافه گوییها وهاله نوردور سر اوخشمگین.
در مناضره او با موسوی، در حالیکه درونش پر از کینه و نفرت بود هموطن مقابل خودرا که گویا دشمن خونی اش
بود، با لرزش و عصبیت تهدید به افشاگری کرد که گویا همسر اوبا اعمال نفوذ وپارتی بازی همزمان دو تا فوق
لیسانس گرفته و بعدهم در حالی که کارمیکرده برخلاف مقررات، دکترا هم گرفته است. اینجا بود که اوبازی را باخت
و این فرصت را به موسوی داد که بگوید همسر او جزء بهترین ده زن ایرانی است.
احمدی نژاد که با وعده افشاء دزدان بیت المال توانسته بود در چهار سال پیش مقداری رای به آرای سپاه و بسیج
اضافه کند وسپس هم با تقلب وسیع ایادیش درپروسه رای گیری انتخاب خود را تضمین کند، دیگر بعدازکسب قدرت
دهانش را بست و الان که احساس میکند بازنده است میخواهد با چنگ و دندان همه را با خود به زیربکشد. و خوب
میداند که دیگر افشاء کردن حتی رفسنجانی و پسرانش دردی را دوا نمیکند. چنین فاش گویی آن زمانی مهم بود که
روحانیان حالت تقدس داشتند و مردم هم هاله نورشان را باورمیکردند و اکبر گنجی برای استفاده از عنوان عالیجناب
سرخپوش سالها زجروسختی زندان را تحمل کرد ولی کسی به داداو نرسید. دانشجویان را برای درخواست جزئی
ترین آزادیهای فردی شکنجه وبعضا اعدام کردند اما فریادرسی پیدانشد؟ زنها و دختران جوان را با تحقیر و توهین
وکتک ولگد واهانت کشان کشان به کمیته ها بردند اما آقای احمدی نژادبا خوشحالی چشمانش را بست؟ حالا که
اوموقعیت خود وجناحش را در خطر می بیند باچنگ و دندان و تهمت و افترا میخواهد چهار سال دیگر در قدرت بماند
که بقیه عقده های شخصی وجناحی خود را بر سر مردم خالی کند؟ شاید او میخواهد این بارهم زمینه را برای پر
کردن بیشتر زندانها، بر پا کردن دارهای بیشتر وقتل مخالفین در زیر شکنجه بیش از گذشته آماده کند؟
بعد از مناقشه آقای احمدی نژاد و میرحسین موسوی و همینطور مناظره کاندیداهای دیگر بیشتر به این نتیجه رسیدم که
بدون شک باید در انتخابات شرکت کرد، نه به این دلیل که بقیه کاندیداها بهتر هستند، بلکه برای کاستن از دامنه
خشونت و کشتار احتمالی بعد از انتخابات. چه احمدی نژاد انتخاب شود و چه نشود مار زخم خورده ای خواهد بود که
خواهد کوشید ازمخالفین خود چه در درون نظام وچه در بیرون از آن انتقام بگیرد. اگراودوباره با تقلب انتخاب شود
در مقام ریاست جمهوری دارای امکانات مشروعتر وگسترده تری برای نیل به این مقصود خواهد بود، واگرببازدبا
استفاده گسترده از گروهای فشار در صدد فشاروارعاب ترور مخالفین خود برخواهدآمد. به همین دلیل شاید در این
صورت عاقلانه ترین راه بعد از باخت او، قانع کردن او به یک دوره درمان در بیمارستان روانی ودرصورت
امتناعش بازداشت بلافاصله واعزامش به یک بیمارستان روانی برای معالجه احتمالی او باشد. این یزرگترین خدمتی
است که دولت جدید میتواند به قاطبه اهالی این کشور ازجمله به شخص احمدی نژاد و خانواده اوبکند.

۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

زهرا بنی یعقوب و عدالت در جمهوری اسلامی ؟!!

جمهوری اسلامی ، با عملکرد خود در این سی سال نشان داد که مثل یک قوم مهاجم و اشغالگر با مردم ایران رفتار‌ می‌کند.
به اموال و نوامیس این مملکت به مثابه غنائم جنگی نگاه‌ می‌کند و خود را برای هرنوع تعدی و بهره برداری مجاز‌ می‌یابد. پس اطمینان داشته باشد که اگر تغییری در رفتار و کردارش ندهد، ملت ما و تاریخ ما، به همین عنوان، نام‌اش را در سینه خود ثبت خواهد نمود!
برای همدردی با خانواده داغدار زهرا بنی‌یعقوب ، یکی از مظاهر مظلومیت و بی پناهی زن در نظام "ولایت فقیه"! تاکنون! - "خودی"، ما را از هر نوع گمانه زنی بی نیاز‌ می‌دارد.
حکومت همانند جنایت‌اش در تعرض و سربه نیست کردن زهرا کاظمی، تن بی جان این یکی را هم به سیمان و خاک سپرد و ماه‌ها وکیلان و خانواده‌ها را سردواند تا عملا امکان هر گونه نبش قبر – که تازه به آن هم تن نداد – بی فایده باشد و راه بر هرگونه تحقیق احتمالی برای کشف حقیقت ، مسدود بماند.
بهتر است به جای مشغول کردن خودمان با این اطلاعات تکراری، سرمان را بالا بیاوریم و نگاهی بیندازیم به انبوه نمایندگان مجلس، علمای خبرگان، استوانه‌های حوزه و سکان داران "حکومت عدل علی" و بعد تف کنیم به هرچه بی مروتی و سکوت ذلیلانه و مظلوم کشانه است در هر لباسی و هر عنوانی در این حکومت!
شاید آوردن عبارت‌ها و توصیه‌های اخلاقی از امامان و بزرگان اسلام برای دفاع از مظلوم ، در شرایط امروزی ایران، توهین به آن امامان و بزرگان تلقی شود!
آخر چگونه‌ می‌شود به کسانی که میلیون‌ها جلد از سخنان این امامان را چاپ و حتی در روستاها مجانی توزیع‌ می‌کنند؛ یا به نحو ریاکارانه‌ای در صفحه تلویزیون توی زمینه و تیتراژ هر برنامه‌ای می‌چپانند، ترجمه‌های آن را خروار خروار با هواپیما به کشورهای اسلامی صادر‌ می‌کنند و انبوهی از آن‌ها در انبار سفارت خانه‌ها خاک‌ می‌خورد؛
از قول امام چهارم شان گفت : "خدايا به تو پناه مي برم از اينكه شاهد ظلمی باشم، ولی در ياری رساندن به مظلوم كوتاهی كنم" .
لذا ترجیح‌ می‌دهم خطاب به شریکان در جفاکاری‌های حکومت، به داستانی از دوران خلافت عباسی – که اغلب کتب معتبر شیعه و سنی نقل کرده‌اند – اشاره کنم، اگر چه ممکن است بسیاری آن را بدانند، اما شاید تکرارش در حال و هوای کنونی بعضی‌ها را شرمنده کند.
خلاصه وار و از حافظه‌ می‌نویسم : فردی که به یکی از امیران دربار یکی از خلفای عباسی وامی داده بود، قادر به بازپس گرفتن وامش نبود، به نحوی که این اواخر حتی به مال باخته‌ می‌گفت که اصلا او را هرگز ندیده و‌ نمی‌شناسد، چه رسد به وام گرفتن از او و تهدید کنان او را از خود‌ می‌راند. مال باخته که از همه جا ناامید گشته بود، از یکی شنید که برای حل مشکل‌اش سراغ فلان پینه دوز برود. او پوزخندی زد؛ چرا که هیچ کدام از شخصیت‌های شهر که ازشان کمک خواسته بود – به علت قدرت آن امیر و تقربش نزد خلیفه – جرات نکرده بودند، پا پیش بگذارند. چاره‌ای نداشت و با ناباوری تمام نزد پینه دوز رفت. دکانی بس محقر و فقیرانه دید؛ شگفت زده و ناباور، سلامی کرد و ناگزیر داستان‌اش را بازگفت و به پینه دوز گفت که یکی مرا راهنمایی کرد که شما‌ می‌توانید در این زمینه به من کمک کنید. پینه دوز گفت باشد.
همین الان برو سراغ آن امیر و بگو که فلان پینه دوز گفت که وام مرا پس بده!
مال باخته با ناباوری و ترسان و لرزان به سرای آن امیر رفت و چنین گفت. امیر با شنیدن نام پینه دوز از جا پرید و مال باخته را گرم تحویل گرفت و گفت‌ می‌بخشید که تا به حال شما را به جا نیاورده بودم! پذیرایی گرمی از او به عمل آورد و گفت به روی چشم؛ ساعاتی این جا باش تا من کل وامت را حاضر نمایم و همین کار را هم کرد.
مال باخته که از این صحنه‌ها شگفت زده شده بود، یک سره به در دکان پینه دوز آمد و گفت تا به من نگویی داستان چیست به این مال دست نخواهم زد و از دکان تو بیرون نخواهم رفت.
داستان از این قرار بود: روزی یکی از امیران خلیفه [چه فرقی‌ می‌کند: بخوانید رییس ستاد امر به معروف سامرا یا بغداد!] مست کرده و شب هنگام متعرض یک زن زیبای شوهر دار شده بود و به زور‌ می‌خواست او را به داخل خانه خود بکشاند. همسر و خانواده و مردم محل از ترس امیر، جز التماس و فغان کاری ازشان ساخته نبود و امیر، مست و غضبناک، همه را تهدید‌ می‌کرد و سرانجام پاسی از شب گذشته، زن را به زور به داخل خانه‌اش کشاند. پینه دوز که ناظر صحنه بود، شهامت به خرج داده و سریعا به بالای گنبد مسجد محل رفت و با صدای بلند شروع به اذان گفتن کرد. خلیفه که تازه‌ می‌خواست بخوابد، از صدای او خشمگین شد و دستور داد گزمگانش سریعا او را نزدش بیاورند تا به دست خود مجازاتش نماید. پینه دوز مهلتی خواست تا دلیل اذان نا به هنگامش را بازگوید و خلیفه که تحت تاثیر ماجرا قرار گرفته بود، دستور داد آن زن را خلاص نمایند و امیر را نیز به سختی تنبیه نمود و در حضور درباریان به پینه دوز گفت، از این پس هر ظلمی از این گونه مشاهده کردی، از کسی پروا نداشته باش، برو اذان بگو و مرا خبردار کن.
آری، آن امیری که پول تو را خورده بود، از اذان گفتن من خبرداشت. در خیابان‌های خلوت اطراف پارک شهر – که باشگاه شعبان جعفری در یکی از اضلاع آن قرار داشت و نامش را فراموش کرده ام – دو مرد در ابتدای شب، مزاحم بانویی عفیف‌ می‌شوند و قصد داشتند به زور او را سوار اتوموبیل کرده و با خود ببرند. زن بی پناه شروع به دویدن از چنگ آن‌ها‌ می‌کند و هیچ پناهگاهی‌ نمی‌یابد و ناگزیر نفس زنان و گریه کنان وارد تنها در باز آن منطقه یعنی باشگاه ورزشی می‌شود.
شعبان جعفری متوجه او شده و جویای داستان‌ می‌شود و وقتی از ماجرا مطلع‌ می‌گردد، به نفراتش دستور‌ می‌دهد بروند و این دو نفر را – که دم در منتظر زن ایستاده بودند – بیاورند تو. سپس با تخته شنا به جان آن‌ها‌ می‌افتد و له و لورده شان‌ می‌کند. ظاهرا‌ می‌گفته: ما خودمان همه کاره ایم ، ولی آن قدرها هم نامرد و بی غیرت نیستیم. بعد تاکسی صدا کرده و با دادن پول تاکسی، از او‌ می‌خواهد که زن را به خانه شان برساند.
انصاف حکم‌ می‌کند که این را هم اضافه کنیم، در زندان‌های سیاسی زمان شاه حتی یک مورد تعرض ناموسی به زنان مشاهده نشده است. پاهای برخی زنان مبارز از شدت شلاق، پاره پاره و خون چکان بود، به آن‌ها فحش‌های رکیک داده‌ می‌شد، ولی هیچ بازجویی حق دست درازی به آن‌ها را نداشت. یک مورد تعرض به یک رفیق زن فدایی به ثبت رسیده که آن هم تعرض جنسی به مفهوم رایج آن نبود و عامل آن هم به دست فداییان مجازات شد.
آری، حتی در شکنجه گاه‌های مخوف و شقاوت بار شاه نیز یک نوع مرزهای مشخص اخلاقی تعیین شده و مراعات‌ می‌شد. تاریخ، این تفاوت زندان‌های شاه با زندان‌های جمهوری اسلامی را نیز در سینه‌اش ثبت خواهد نمود!
از آن جا که حکومت به زننده ترین وجه، روی حقایق را‌ می‌پوشاند، بنابراین به دست خود زمینه را برای شایعات و گمانه زنی‌های مردم شاکی و عاصی فراهم‌ می‌سازد.
چون سوال ساده این است که چرا حکومت قادر نیست یا‌ نمی‌خواهد چند کمیته چی را، که یک چنین جنایتی در حق این بانوی جوان مرتکب شده‌اند ، معرفی و مجازات نماید؟ نامه خانواده داغدار بنی یعقوب را بخوانید و تعمق کنید که چرا برخی مقامات ناشناس یا آشنای شهر، او را به سکوت و عدم پیگیری پرونده دعوت‌ می‌کنند؛ آیا برای رها کردن یک مامور دون پایه کمیته از مجازات است؟ قطعا این طور نیست.
گمانه زنی‌ها می‌گوید که دست یا دست‌های بالاتری‌ها در این جنایت دخیل است.
کسی خبر ندارد که نیمه شبی ، در اطاق خلوت بازداشت گاه، بر زهرای بی پناه چه گذشته است. ولی چرا نباید ذهن شکاک و تجربه دار ما نیندیشد که او را به مثابه تحفه‌ای و طعمه‌ای ، دست بسته نزد مقامی نبرده باشند؛ یا همان مقام را در سلول دختر معصوم حاضر نکرده باشند؟ مگر در مورد سایر بازداشت‌های زنان و دختران گمنام در ستادهای امر به معروف و نیز موارد منجر به خودکشی‌های بعدی، چند سناریو‌ می‌تواند محتمل باشد؟ به راستی کدام قانون دینی یا عرفی ، شما و ستاد‌های امر به معروف و نهی از منکرتان را مجاز‌ می‌دارد که هر ازگاهی چند زن و دختر زیبا را به بهانه‌های واهی مثل بدحجابی به سلول انفرادی بکشانید و شب نگاه دارید، و بعد هم برای پاره‌ای خودکشی‌ها و یا روانی شدن‌های بعد از بازداشت، به کسی کم ترین پاسخی ندهید؟
مگر در مورد این زن بی پناه،‌ نمی‌تواند سناریو اصلا این باشد که مقامی که از مدت‌ها قبل به این بانوی تنهای در حال خدمت در مناطق دور افتاده چشم طمع داشته، مترصد فرصت مناسبی بوده و با خبر یافتن از حضور او و نامزدش در همدان، فرمان عملیات را صادر کرده باشد؟
نیاز نیست حقیقت مانند فیلم امام جمعه تویسرکان روی "یوتیوپ" قرار گیرد (که عمدی بودن آن به منظور ترساندن برخی‌های دیگر، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری منتفی نیست!)؛ خودتان بیایید با تن دادن به حداقل‌های مراحل قانونی و یا حد اقل مروت، گوشه‌ای از حقیقت را بگویید، تا مردم، پای بالاترین مقامات همدان را به این پرونده شقاوت و دنائت نکشانند!
تا مردم نگویند که چاقو دسته خودش را‌ نمی‌برد، و مقامات بالاتر حاضر نیستند، واسطه‌های سرشناس و کارچاق کن شان را – که عمری است از این کارها برایشان‌ می‌کنند! – را دم برق بدهند!
و یا بدتر از آن، کار به افشای بقیه کثافت کاری‌ها هم نکشد. شایعات ، آن قدر در باره فجایع جنسی که در ستاد‌های امر به معروف و نهی از منکر صورت‌ می‌گیرد زیاد است ، آن قدر در اطراف ازدواج روحانیون عالی قدر و مسن با دختران هم سن نوه شان حرف و حدیث هست؛ و یا تامین تفریحات و تنوع طلبی‌های نوع اسلامی، از طریق "خانه‌های عفاف" – که دارای آلبوم عکس رنگی یا ویدئوی چهره و مشخصات ساکنان آن،‌ می‌باشند و در سطوح بالای نظام مشتری دائمی دارند -
یا شایعه تعرضات در محیط‌های دانشجویی دختران، که شرح دادن آن‌ها را، در پرهیز از خدشه دار شدن ارزش‌ها و اخلاق عمومی جامعه، جایز‌ نمی‌دانم. سربسته بگویم و باورم این است که اگر جنایتی در همدان در حق یک زن مظلوم و بی پناه صورت‌ می‌گیرد و مثلا امام جمعه خراسان و شیراز و رشت و اهواز و یا سطوح دیگر حکومت، سکوت‌ می‌کنند، برای این است که هم از ناحیه "یوتیوپ"! و هم ، تکرار شوهایی مثل عباس پالیزدار هراس دارند.
در این حکومت (به استثنای چند نفر مثل: آیت اله منتظری) همه استوانه‌ها و اعاظم، با عمامه و بی عمامه، دست شان توی یک کاسه است.
از این جمع، انتظار مروت و انصاف و جوانمردی داشتن، به مثابه وادار کردن آن‌ها به خودزنی است!
ملت ما آن قدرها بزرگوار بود و هست که اگر شماها به اندازه سرسوزنی او را خودی حساب‌ می‌کردید، بر پاره‌ای معایب ،و خطاها و فساد چشم‌ می‌پوشید و آن را به حساب همه نظام‌ نمی‌گذاشت؛ اما برای مردمی که برای حکومتیان و دستگاه‌های قضایی و اداری و حتی دستگاه‌های روحانی و معنوی‌اش به شدت غریبه اند، مردمی که به چشم‌ می‌بینند، در تعرض آشکار فلان مقام دولتی به یک دانشجوی دختر در زنجان، این دختر بی پناه است که به زندان برده شده و برایش پرونده تشکیل‌ می‌شود، چه راهی باقی‌ می‌ماند جز مقابله با انتقال اخبار و شایعات به این و آن، استقبال از داستان فلان امام جمعه در "یوتیوپ" و این همه مضمون کوک کردن و جوک سازی که به این گستردگی و هجو، در فرهنگ عامیانه ما سابقه نداشته است!
برای ما نیز فعلا راهی نیست جز این که این موارد را زنده نگاه داریم. هیچ چیز را به وادی فراموشی نسپاریم. پیوسته باید راجع به قتل عام و تجاوز در زندان‌های سیاسی گفت و نوشت.
باید نام امثال زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب را در کانون پیگیری‌های حقوق بشری قرار داد. آن‌ها سیاسی و مبارز نبودند که از قیمت پا گذاشتن شان در این راه، آگاهی و آمادگی نسبی داشته باشند؛ به همین دلیل، آن‌ها مظهری از بی پناهی و مظلومیت "زن" در این نظام هستند.
گو این که محدود به زنان نیست و درست تر این است که بگوییم در این نظام دینی، هر ایرانی، خودش را بی پناه احساس‌ می‌کند. آیا چندش آور نیست، هم زمانی انتشار نامه خانواده زهرا بنی یعقوب در داخل ایران ؛ با اعلام سفر معاون احمدی نژاد به نیویورک برای "دیدار با ایرانیان ساکن آمریکا"!!، و آیا این همه ریاکاری و دو دوزه بازی، نفرت و انزجارتان را برنمی انگیزد؟
"جمهوری اسلامی" ، با عملکرد خود در این سی سال نشان داد که مثل یک قوم مهاجم و اشغالگر با مردم ایران رفتار‌ می‌کند.
به اموال و نوامیس این مملکت به مثابه غنائم جنگی نگاه‌ می‌کند و خود را برای هرنوع تعدی و بهره برداری مجاز‌ می‌یابد.
پس اطمینان داشته باشد که اگر تغییری در رفتار و کردارش ندهد، ملت ما و تاریخ ما، به همین عنوان، نام‌اش را در سینه خود ثبت خواهد نمود

۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

مناظره های تلویزیونی و حکایت چوپان دروغگو و کودتای سرداران !!!

مناظره تلویزیونی میرحسین موسوی و احمدی نژاد، که گفته می شود 55 میلیون ایرانی آن را دیدند، از همان شب پخش برنامه تلویزیونی، تبدیل به مناظره ای ملی در سطح جامعه شده است.
اخبار گوناگونی در جامعه مطبوعاتی ایران پیرامون ادامه این مناظره در شهرها و از سوی مردم – بویژه جوانان- وجود دارد که یا منتشر نمی شود و یا لابلای تفسیر اوضاع انتخاباتی به آن ها اشاره می شود. البته مناظره خیابانی، تنها با همان ادبیاتی که احمدی نژاد در تلویزیون صحبت کرد ادامه ندارد، بلکه با چوب و چماق و فحش های رکیک نیز از سوی طرفداران احمدی نژاد همراه شده است.
لباس شخصی های دوران مقابله با اصلاحات و دولت خاتمی، اکنون با نوارهای سه رنگ پرچم جمهوری اسلامی و در دست داشتن عکس های احمدی نژاد وارد مناظره های خیابانی شده اند.
فرماندهان آنها بی سیم و سلاح دراختیار دارند و تیم های چماق بدست آنها نیز مانند گارد محافظ بحث کنندگان عمل می کنند.
آنها اعضای همان حزب پادگانی اند که از آغاز انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم درباره آن بحث و افشاگری آغاز شد. آنها پیاده نظام و زمینه ساز اقدامات کودتائی اند. یعنی بنام مردم و طرفداران احمدی نژاد سرکوب و کشتار خیابانی را آغاز کنند و بدنبال آن، شرایط فوق العاده اعلام شده و فرماندهان پشت سر آنها، برای اداره کشور رسما وارد صحنه شوند. به این ترتیب است که در روزهای گذشته، در تمام محافل سیاسی و مطبوعاتی بحث بر سر کودتای انتخاباتی است، نه برگزاری انتخابات. دلیل و انگیزه این کودتا نیز از روز روشن تر است.
اگر فرماندهان سپاه و ستاد هدایت سیاست جنگی در کشور از پیروزی احمدی نژاد مطمئن بودند، دست به چنین اقداماتی نمی زدند، بلکه منتظر پیروز بیرون آمدن او از صندوق ها و با رای مردم بودند. بنابراین، آنها برای نجات احمدی نژاد از باخت انتخاباتی بسیج شده اند. طی سه روز گذشته، انواع تفسیرها درباره مناظره تلویزیونی میرحسین موسوی و احمدی نژاد روی سایت های اینترنتی و مطبوعات داخل کشور منتشر شده است، که تقریبا تمام آنها مشابه هم اند. یعنی شیوه ای که احمدی نژاد در آن مناظره به کار گرفت تا موسوی را به دفاع از دیگران ناچار سازد و موسوی دقیقا با آگاهی از همین مسئله؛ آن پایگاهی را مخاطب قرار داد که احمدی نژاد روی گرفتن رای از آنها حساب کرده بود.
یعنی کارگران و کشاورزان. به همین دلیل هرچه احمدی نژاد خواست با انواع دروغگوئی ها او را از طرح واردات شکر و نابودی چغندرکاری، واردات برنج و چای و نابودی همین دو محصول در شمال کشور، وارد سیر از چین و خلاصه حجم عظیم واردات در دولت او منفک شود، موسوی بدرستی بر همین مسائل متمرکز ماند.
احمدی نژاد که خود از طراحان و ناظران حمله به کوی دانشگاه در تیرماه 1378 بوده، مانند روح الله حسینیان مدعی شد که دانشجویان می خواستند نظام را بربیاندازند. او قصد داشت موسوی را به دام بحث در باره آن حوادث بیاندازد، اما وی روی ستاره دار شدن دانشجویان متمرکز ماند و به حوادثی که احمدی نژاد اشاره می کرد اعتناء نکرد. تقریبا همه این نکات را، همگان میدانند و به آن توجه کرده اند.
آنچه شاید هنوز وسیعا به آن توجه نشده، حملاتی بود که احمدی نژاد به آیت الله خمینی و دوران او، زیر پوشش انتقاد از دوران موسوی کرد.
و یا حمایت از رهبر کنونی، یعنی علی خامنه ای در دوران ریاست جمهوری و اختلافاتش با میرحسین موسوی. اینها مقدماتی است برای آن تدارکی که فرماندهان سپاه برای حذف روحانیت از حکومت در سر دارند و اتفاقا گفته می شود یکی از مهم ترین بحث های روحانیون حکومتی در حاشیه مراسم سالگرد در گذشته آیت الله خمینی همین نکته بوده است.
یعنی آنها بروند و فرماندهان سپاه جای خالی آنها را پر کنند و حکومت روحانیت را تبدیل به حکومت فرماندهان کنند. درحقیقت هسته مرکزی انتخابات کنونی نیز همین است. یعنی فرماندهان سپاه که در 4 سال گذشته واردات را در چنگ گرفته و عرصه را بر موتلفه اسلامی نیز تنگ کرده اند، بنیادهای مالی وابسته به روحانیون حکومتی را نیز قبضه کنند و قرارگاه "خاتم الانبیاء" را تبدیل به بزرگترین امپرطوری مالی- اقتصادی جمهوری اسلامی کنند.
این پا و آن پا کردن موتلفه اسلامی برای حمایت از احمدی نژاد که ظاهرا پس از دیدار عسگراولادی با وی و گرفتن قول و قرارها برای دست نیانداختن دولت نظامی بر بنیادهای مالی زیر دست موتلفه اسلامی انجام شده جز این تفسیری نمی تواند داشته باشد. فرماندهانی که برای چنین حاکمیتی خیز برداشته و چند روحانی نظر احمد جنتی و مصباح یزدی را هم بدنبال خود می کشند، اکنون با کابوس باخت احمدی نژاد در انتخابات روبرو شده اند. مشکل آنها ثروت خانواده هاشمی و یا خانواده ناطق نوری نیست، اگر آنها نیز حامی احمدی نژاد شده بودند باندازه آیت الله یزدی که نامش را پالیزدار برده بود یا آیت الله مهدوی کنی و یا امامی کاشانی و یا سلطان شکر ایران، "مصباح یزدی" یا سران موتلفه اسلامی و... از هر نوع افشاگری مصون بودند.