۱۳۸۷ تیر ۴, سه‌شنبه

مددی معاون دانشجویی ودانشجویان زنجان کدام رفتار اخلاقی است ؟

اتفاقات و مسائل تأسف آور در فضای کشور آنقدر فزونی یافته است که دیگر فرصت نقد تمامی آنها از عهده پیگیر ترین فعالین اجتماعی و سیاسی نیز ساخته نیست. هر خبر اندکی را در رأس خواهد بود و فردا روز جای خویش را به خبری تأسف بار تر از آن دیگر می دهد تا رشته ای دراز از هنر نمایی های سوء مدیران حاکم بر کشور به نمایش گذاشته شود. از نسبتاً آخرین اخباری از این دست، خبر قصد تجاوز معاونت دانشجویی دانشگاه زنجان به یکی از دانشجویان دختر این دانشگاه بوده است، قصدی که البته با اقدام به موقع دانشجویان این دانشگاه ناکام ماند و به افتضاحی برای یکجانبه گرایان حاکم بر دانشگاه و دولت تمرکزگرای نهم بدل شد و فیلم منتشر شده از واقعه، جای هر گونه شبهه افکنی در اصل ماجرا را مسدود نمود. با چنین شواهد مشخص و مبرهنی که از طرف دانشجویان انتشار یافت، انتظار معقول این بود که نشستگان بر سریر قدرت حداقل با قربانی کردن یک نفر برتمام زشتی ها وفسادهایی که هر از گاهی از سیستم انتصابی حاکم مانند طومورهایی چرکین سر باز می کند، سرپوش خاموشی و فراموشی بگذارند اما در اقدامی عجیب وزیر علوم دولت نهم نه این اقدام که تهیه فیلم از این اقدام شنیع را غیر شرعی و اشاعه فحشا نامیده و دادستان زنجان نیز افاضات فرموده اند که افشای گناه از خود گناه مهم تر است! به قول شاعر: من معتقدم که شهر قزوین/چون روی تو سنگ پا ندارد!…. با همه اینها، اینها موضوع این مقال نیست، بلکه موضوع سخن مبحثی است که توسط آقای داریوش سجادی در مورد اخلاقی بودن یا نبودن تهیه این فیلم در سایت گویا نیوز ارائه شده است. وی معتقد است قرار دادن یک فرد در یک موقعیت معصیت و سپس تصویر برداری نمودن از او امری غیر اخلاقی و ناپسند است و البته این کلام را قدری هتاکانه بیان نموده است، آنجا که دانشجویان اقدام کننده را بی آزرم و بی شرم می خواند و با صفات هیجان زده و احساساتی قصد تحقیرشان را دارد. به هر حال من بدینها نخواهم پرداخت و انگیزه خوانی نیز نخواهم نمود اما در صدد پاسخ به یک سوال هستم، به چه دلیل آنچه رخ داده غیر اخلاقی هست یا نیست؟ بررسی خود را با دو فرض در مورد چگونگی چینش ماجرای رخ داده آغاز می کنم : ۱- فرض می کنیم که همه چیز مطابق قول معروف بوده باشد. دختر دانشجویی از جهت زیبایی دل معاون دانشجویی انتصابی دانشگاه زنجان را می رباید و البته ربایش دل انسانهای مطلوب دل دولت نوردیدگان، تنها نتیجه اش برقراری رابطه با رباینده است که نمونه هایش را در دانشگاههای مختلف شنیده ایم و خوانده ایم. این مأمن دختران دانشجو که بناست امانتدار امانات مردم باشد، دختر را مخیر می کند بین ماندن در دانشگاه و اما ناپاک و رفتن از این فضا برای همیشه اما پاک. پر واضح است که هدف، این گزینه اخیر نیست که رسیدن به هر حال به از نرسیدن است، پس فشار بر دختری بی پناه را شروع می کند تا به خواسته غیرانسانی و غیرشرعی اش تن در دهد. دختر دانشجو در استیصالی عجیب گرفتار می شود در دوراهی ای می ماند که یک راه آن هتک حیثیت است و راه دیگر برباد فنا رفتن تمامی زحمات و همه دشواری هایی است که برای راه یافتن به دانشگاه کشیده است. دانشجوی دختر اما راهی دیگر بر می گزیند تا از برزخی که در آن گرفتار شده است به گونه ای راهی به برون یابد. پس با دوستان خویش در میان می گذارد این خواسته نامشروع نماینده ای از نمایندگان البته ناحق خداوند بر زمین را و تقلایی می کند در منجلابی که به ناچار می خواهند برایش درست کنند و ماحصل فیلمی می شود که در اینترنت رواج یافت و به یمن وسایل ارتباطی جدید انتشاری عجیب پیدا کرد. نمی دانم شاید هم کار و تقلایشان برای نجات غیراخلاقی باشد، اما اینرا می دانم که اصل اولیه اخلاق و قاعده ای که به قاعده طلایی اخلاق معروف شده این مطلبی است که در کلام علی (ع) نیز آمده است که آنچه برای خود می پسندید برای دیگران نیز بپسندید و آنچه را شایسته خویش نمی دانید برای دیگران هم شایسته ندانید. امیدوارم منتقد اقدام دانشجویان یا وزیر علوم دولت نهم یا دادستان زنجان خود دختری نداشته باشند یا اگر دارند به دانشگاه نرود و اگر رفت اسیر هوس های مردی که بخشی از اختیارات سیستم مطلقه را از آن خود کرده است و به ناموس و حیثیت مردمان دست درازی می کند، دچار نگردد، اما اگر گشت آیا در جایی که امید هیچ روزن امید برای استمداد طلبیدن نیست باز هم افشای این فرومایگی و پست فطرتی را بی اخلاقی می دانند و پخش فیلمش را غیر شرعی؟! خداوند در قرآن مجید می فرماید: “لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم” یعنی خداوند در شریعت خویش صدا رابه بدی بلند کردن و علنی کردن سخن درباره بدی را دوست نمی دارد به جز آنها که به ایشان ظلم و ستم شده است. علی (ع) خطاب به یارانش می فرماید “من بدم می آید که شما به دشمنانتان دشنام گو باشید” و با این حال برای آنها که مظلوم واقع می شوند این مسأله نیز جایز شمرده شده است. به راستی یک دختر بی پناه برای مقابله با چنین اتفاقی چه باید می کرد. حتماً راه قانونی اش شکایت به منصوب کنندگان خاطی است اما مگر کدام شکایت به کدام قاضیان این سیستم ره به جایی برده است. مگر آن سردار ارشاد کننده ی متخلف بر سرٍ دار رفت و مگر با مبلغی ناچیز آزاد نگشت؟ مگر چه اقدامی در مورد پرونده مرحومه دکتر زهرا بنی یعقوب آمد؟ راستی ماجرای دانشگاه رازی کرمانشاه و سهند تبریز به چه سرنوشتی دچار شد؟ اصلاً اکنون آن دختر که هدف نیت شوم معاون دانشجویی اش بوده چرا دربند و آن مرد خاطی آزاد و رهاستآ ؟ او اکنون به چه جرمی در بند است؟ دادستان به کدامین جرمش رسیدگی خواهد کرد؟ آیا اگر ماجرا افشا نشده بود خفه نمودن قربانی یک هوس، آسانتر نمی نمود؟ ۲- اما فرض دیگری که البته فرض بسیار دور از ذهنی است و البته مد نظر منتقد مذکور بوده، اینست که اساساً معاون دانشجویی دانشگاه زنجان مانند بقیه منتصبین و منتسبین دولت نهم در هاله ای از نور و نورانیت پیچیده شده است و البته یوسف وار در مقابل وسوسه ای جنسی قرار گرفته است و دانشجویان هم از این فرصت بهره گرفته اند تا به او بفهمانند “حراست تنها با ما کار ندارد با همه کار دارد…” حال سخن اینجاست که آیا با این فرض می توان استنتاج نمود که عملی غیراخلاقی رخ داده است؟ نگارنده به این سوال پاسخی ممتنع می دهد ورنه اگر پاسخش مثبت باشد، باید بسیاری از کارها و مبارزات را نیز در زمره غیر اخلاقیات بشمارد. من جمله است دفاع از حرمت که منجر به کشتن گردد. آیا کشتن در ذات خود عملی غیر اخلاقی و مذموم نیست؟ پس چگونه است که در دفاع از حیثیت خویش و برای جلوگیری از تجاوز به خویش حتی می توان کشت؟ چگونه است در دفاع از وطن، کشتن و کشته شدن مذموم نیست؟ از این باب است انقلاب نمودن، شورش کردن و شهر آشوبی نمودن توده ی تحت ظلم جبار، ظلمی که طاقت از ایشان ستوده است! آیا آسیب رساندن به اموال عمومی در حالت معمول امری شرعی و اخلاقی است؟ خیر! و عملاً عامل آن به لحاظ وجدانی مدیون جمعیتی بی شمار می شود اما چگونه است برای تغییر مناسبات ظالمانه گاهی کارهایی از این دست مجاز می شود و اساساً عین اخلاق؟ حال اگر می توان برای دفاع از حیثیت حتی دست به قتل زد و تا این حد مجاز است پس آیا نمی توان برای جلوگیری از تجاوز، آبروی نداشته متجاوز را خدشه دار نمود؟ کثافت را با کثافت نمی توان شست، اما این قطعی و حتمی است که بی اخلاقی، بی اخلاقی خواهد آورد و اتفاقاً این عملی که ظاهراً بی اخلاقی است، استدلال دار و قرین به صدق نیز خواهد بود. معاون دانشجویی یک دانشگاه به عنوان بخش کوچکی از یک دولت سرکوبگر که فرصت نفس کشیدن را از دانشگاه ستانده است و تنها چند روز قبل با بی اخلاقی تمام و بر خلاف تمام وعده ها حکم انحلال تنها تشکلی که می توان از تریبون آن سخن گفت را صادر نموده است، در مواجهه با خطایش حق ندارد انتظار رفتار ایثار گرایانه و ستار العیوبانه داشته باشد و اساساً انتظار رفتار اخلاقی نیز انتظار نابجایی است. این مشکل سیستمهای حکومتی اقتدار گرا و جایر نیز هست. دیکتاتوری که ظلم می کند نباید انتظار جامعه ای با رویکردی اخلاقی در مواجهه با خویش داشته باشد. حتی خداوند نیز به مردمان جور کشیده حق بلند کردن صدایشان را داده است و آن هم به بدی! به نظر نگارنده این سطور، رفتاری که دانشجویان هوشمندانه از خویش بروز داده اند در یک فرض، کاملاً اخلاقی است و در فرض دیگر حداقل غیر اخلاقی نبوده است.

۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه

سید ابراهیم نبوی : پالیزدار - جالیزدار

در راستای اینکه هر دم از باغ پر گل وطن لاله هایی می روید به چه بزرگی و همین لاله ‏هاست که باعث می شود همیشه اوضاع تازه تر از تازه تر بشود، و با عنایت به افشاگری های ‏برادر پالیزدار در مورد مفاسد مالی علمای اعلام و حجج اسلام و جناحین چپ و راست، ‏ظاهرا معلوم شده است که خود افشاکننده نیز دارای شش میلیارد مشکلات قابل افشا بوده و ‏فعلا تنها کسی که رسما متهم به دریافت رشوه، رانت، سرقت غیرمسلحانه بیت المال نشده ‏است، شخص مولانا جلال الدین رومی و شخص خداوند متعال است، چون به نظر می رسد ‏حافظ شیرازی هم دستی از نزدیک بر بیت المال داشته است و ظاهرا وقتی به خلوت می رفته ‏همین کارهای دیگر را می کرده است. با توجه به همه این موارد، اسامی آقایان امامی کاشانی، ‏آیت الله یزدی، ناطق نوری، رفیق دوست، عسگر اولادی، دین پرور، معزی، فلاحیان، ‏شرعی، علم الهدی امام جمعه خوش بیان مشهد، آیت الله خزعلی، مکارم شیرازی، خانواده ‏هاشمی، اسب های دختر هاشمی و دوست دخترهای پسر هاشمی جزو موارد افشا شده است. به ‏همین دلیل و براساس برخی مستندات و شواهد و قرائن، نتیجه گیری های اخلاقی زیر برای ‏عبرت از این افشاگری و افشاگری های بعدی، به عرض می رسد:‏ نتیجه گیری اول: با توجه به اسامی اعلام شده توسط استاد پالیزدار پیشنهاد می شود که از این ‏پس به جای اسامی مفسدین اقتصادی از عبارت فارسی و آشنای " علمای اعلام" یا " جامعه ‏روحانیت" و برای خلاصه تر شدن بحث از عبارت " مسوولان جمهوری اسلامی ایران" ‏استفاده شود. در این حالت دیگر مجبور نیستیم همه اسامی را دوباره ذکر کنیم.‏ نتیجه گیری دوم: با توجه به اینکه اگر اسامی مفسدین مطرح شده توسط پالیزدار را با اسامی ‏مطرح شده در پرونده قدیمی شهرام جزایری جمع ببندیم، می توان چنین نتیجه گرفت که ‏مفسدین اقتصادی در جمهوری اسلامی از نظر سیاسی بر سه نوعند: راست ها، چپ ها و ‏میانه روها.‏ نتیجه گیری سوم: با توجه به افشاگری های کیهان و دیگران علیه برادر پالیزدار، تقسیم بندی ‏مسوولان نظام بر اساس نحوه افشا چنین است، مفسدین اقتصادی افشاشده، مفسدین اقتصادی ‏افشا کننده، مفسدین اقتصادی که بزودی افشا می شوند، گروه چهارم مسوولان نظام شامل ‏کسانی است که قبل از اینکه فرصت کنند تا کارهای بقیه را انجام دهند، بسرعت بشهادت ‏رسیدند و به جای اجر مادی اجر معنوی بردند.‏ نتیجه گیری چهارم: در جمهوری اسلامی مسوولان کشور براساس میزان خسارات وارده بر ‏ملت، بر سه گروهند: کسانی که میلیاردها تومان پول برای خودشان بالا می کشند( به اسامی ‏فوق مراجعه شود) کسانی که میلیاردها دلار بخاطر اشتباهات شان ضرر می کنیم( به دفتر ‏ریاست جمهوری مراجعه شود) کسانی که نه عرضه دزدی دارند، نه قدرت نابود کردن پول ‏کشور( خودتان بگردید ببینید اصلا چنین کسانی وجود دارند یا نه؟)‏ نتیجه گیری پنجم: در ایران همه سیاستمداران از یک جا پول نمی گیرند، اصلاح طلبان و ‏طرح ژنریک آنها( کروبی و دوستان) از بخش خصوصی می گیرند، محافظه کاران و ‏تندروها از بخش دولتی وام می گیرند و چون آلزایمر دارند یادشان می رود پس بدهند، میانه ‏روها از طریق دولت رانت خواری می کنند و سران اپوزیسیون هم از استکبار جهانی پول می ‏گیرند.‏به کسانی که زیر ده هزار دلار می گیرند مزدور کثیف گفته می شودبه کسانی که بین صد میلیون تا یک میلیارد می گیرند، اصلاح طلب عزیز گفته می شود.‏به کسانی که بین یک میلیارد تا ده میلیارد تومان می گیرند، میانه روهای معتدل گفته می شود.‏به کسانی که بین یک میلیارد تا ده میلیارد دلار می گیرند، عدالتخواه گفته می شود. ‏ نتیجه گیری ششم: در طول یک دهه، بر اساس همه شواهد و مدارک، ما همزمان یک رئیس ‏جمهور، یک رئیس مجلس و یک رئیس قوه قضائیه مفسد اقتصادی داشتیم، در عین حال ‏حکومت جمهوری اسلامی در همان دوره حکومت الهی هم بوده است.‏ نتیجه گیری هفتم: براساس تحقیقات بین المللی و آمارهای موجود، میزان رانت خواری و ‏رشوه گیری و مفاسد مالی مجموعه کل اتحادیه اروپا که هزار برابر ما بودجه سالانه دارند، ‏در طول چهل سال اخیر به اندازه مبالغ گفته شده توسط برادر پالیزدار نمی شود، این پول ها ‏را چکار می کنند؟ ‏افشاگری بعدی، برادر جالیزدارپیش بینی می شود که یک سال دیگر یکی از برادران به نام ع. جالیزدار پیدا شود و در ‏دانشگاه همدان سخنرانی کرده و اسامی برخی دیگر را نیز افشا کند.‏ ‏- برادر جالیزدار که پرونده های مفسدین اقتصادی را دراختیار دارد، در سخنان خود گفت، ‏ایشان پیش یکی از مسوولان کشور رفتند و گفتند برادر من دچار مشکل روحی شده و احتیاج ‏به یک قطعه زمین دارد که در آن خیار بکارد، به ایشان یک قطعه زمین بدهید. مسوول منطقه ‏هم تحت فشار نیروی زمینی و هوایی و دریایی و حماس و فتح و یکی از ابیات اول یکی از ‏شاعران فرزانه یک قطعه زمین بین سمنان و گرمسار را به ایشان واگذار کرد که وسط این ‏قطعه زمین یک کوه واقع شده بود، اما ایشان بعد از سه ماه آمد و گفت اخوی گفته اند که یک ‏کوه کم است، یکی دیگر بدهید. قیمت زمین بر اساس محاسبه سازمان جنگلداری و مراتع می ‏شد حدود هفتصد میلیارد دلار که ایشان گفتند اخوی ندارد، مسوول مربوطه هم تخفیف داد و ‏قرار شد هفتصد میلیون تومان بدهد که چون نداشت برای حصار کشیدن دور این زمین هفتاد ‏میلیون تومان گرفت. بعدا ایشان و اخوی شان رفتند پیش همان مسوول مربوطه و گفتند خیار ‏در آن منطقه صرف نمی کند تولید کنیم، تصمیم گرفتیم پالایشگاه بزنیم که کاربری زمین ‏مربوطه تغییر کرد..... در همین حال دانشجویان اصرار کردند که بگو نام ایشان چه بود، ‏ایشان هم گفت، نمی توانم بگویم، گفتند جان مادرت، گفت: میم الف نون ‏- برادر جالیزدار همچنین در سخنرانی خود اعلام کرد که یکی از آقایان به اسم میم میم از ‏قائمشهر به سراغ یکی از مسوولان این شهر رفت و گفت، قصد دارد که یک انقلاب جهانی ‏راه بیندازد، طرح خودش را هم داد و اعلام کرد که اگر سیصد میلیارد تومان بگیرد، مشکل ‏حل است. این پول توسط آن مسوول به ایشان داده شد. ایشان هم بعد از یک سال رفت سراغ ‏یکی از مسوولان عالیرتبه کشور و گفت، چون مشکلاتی برای ایشان پیش آمده است، نمی ‏تواند طرح انقلاب جهانی را اجرا کند و زمان برای حضور و ظهور این طرح مناسب نیست، ‏اما آن مسوول محترم اعلام کرد، ما برای حل مشکلات جهانی نیاز داریم که شما زودتر برای ‏اجرای طرح تان بیایید، به همین دلیل پانصد میلیارد تومان دیگر به ایشان پرداخت شد. ..... در ‏همین حال دانشجویان اصرار کردند که بگو نام ایشان چه بود، ایشان هم گفت، نمی توانم ‏بگویم، گفتند جان مادرت، گفت: میم منتظری ‏- برادر جالیزدار همچنین در سخنرانی خود اعلام کرد، یکی از مسوولان عالیرتبه که ما اصلا ‏از ایشان انتظار نداشتیم به اسم " قادر میم" تشریف بردند پیش یکی از مسوولان کشور و ‏درخواست کردند که برای دفاع از کیان نظام در این سی سال خسارات زیادی دیده اند و برای ‏اینکه برخی دعاهای مردم مستجاب بشود، احتیاج به یک وام دراز مدت شصت میلیارد ‏یورویی دارند، چون این مبلغ زیاد بود، با مقامات عالیرتبه تماس گرفته شد و رئیس جمهور ‏وقت اعلام کردند که اگر ایشان علاوه بر حساب های قبلی و اجرای برخی موارد، دو سه ‏کشور را از کره زمین حذف می کنند ما این وام را می پردازیم، که این وام پرداخته شد. اما ‏بعدا شخص وام گیرنده برای پرداخت اقساط رجوع نفرمودند و وقتی با مسوولان و مقامات ‏کشور پیگیری شد تا حداقل بگویند که ایشان را می شناسند یا نه، همه شان اظهار بی اطلاعی ‏کردند و گفتند هیچ آشنایی با فرد مورد نظر ندارند. ..... در همین حال دانشجویان اصرار ‏کردند که بگو نام ایشان چه بود، ایشان هم گفت، نمی توانم بگویم، گفتند جان مادرت، گفت: ‏قادر میم.‏ سووال اساسی: می شه یکی به ما بگه کی توی مملکت ما دزد نیست؟

افشای پشت پرده سخنان اژه ای درمورد تحویل عبدالحمید ریگی - امام جمعه فهروج - توریست ژاپنی

حکومت پاکستان برخلاف حکم دادگاه و بر خلاف اعتراضات سازمانها و صدها فعال حقوق بشری غلام حیدر رئیسانی را به ایران تحویل داد بنا به گزارشات خبرگزاریهای متفاوت دیروز شنبه , بیست پنج خرداد دولت پاکستان غلام حیدر رئیسانی بلوچ و سه تن دیگر را که در مورد مشخصات آنها چیزی ذکر نشده بود را در فرودگاهی در اسلام آباد تحویل مسئولین ایرانی داد غلام حیدر 28 ساله فرزند خدابخش حدود یکسال قبل به اتهام حمل اسلحه غیر مجاز دستگیر و به حبس یکساله محکوم گردید. اما در اوایل ماه گذشته ناگهان دولت پاکستان برخلاف حکم صادره دادگاه دستور استرداد وی را "بدلیل اینکه متهم تبعه ایران است"را " را داد- چیزی که باعث اعتراضات شدید مردمی در شهرهای مختلف بلوچستان و حتی باعث اعتراضاتی از طرف فعالین حقوق بشری و سازمان عفوبین الملل گردید متعرضین حقوق بشری همزمان در این مدت بعد از شکایت و ارائه پرونده غلام حیدر به دادگاه عالی موفق بدریافت حکم" عدم استرداد" وی شدند. اما در روز صدور حکم , روز پنجشنبه , غلام حیدر بشکل غیرمنتظره ای از زندان مرکزی شهر کویته ناپدید میشود.و تا روز شنبه 25 خرداد که اخبارتحویل دادن وی به مسئولین ایرانی در رسانه های حکومتی ایران که از وی بعنوان "عبدالحمید ریگی" نامبرده شده بود , درج گردید, از محل انتقال و نگهداری او اطلاعاتی در دست کسی و حتی وکلای وی نبود در تمام مدت , قبل از انتشار خبرمسئولین حکومتی ایران بدون آنکه بطور مشخص از مشخصات و وابستگیهای او سخن بمیان آورند مدعی بودند که غلام حیدربلوچ ایران است و با گروههای مسلح بلوچی که بر علیه جمهوری اسلامی میجنگند همکاری داشته است والدین , خانواده و نزدیکان "غلام حیدر بلوچ" همگی همیشه در پاکستان سکونت داشته و دارند و آنها دارای شناسنامه , گواهینامه , گذرنامه و مدارک مدرسه پاکستان هستند. حتی از طرف تعدادی از مسئولین حکومت محلی بلوچستان برگه تائیدی که او از تبعه بلوچستان پاکستان است دارا میباشد. رژیم جمهوری اسلامی تاکنون هزاران جوان بلوچ را به بهانه های مختلف بدون برخورداری از حق داشتن وکیل و حتی اعتراض, به احکامی وحشیانه و ضد بشری چون اعدام و یا بریدن دست و پا محکوم نموده است دولت پاکستان با وجود حکم (عدم استرداد) دادگاه عالی , مدارک و اسناد پاکستانی , برگه تائیدی از تعدادی ازمسئولین حکومت محلی بلوچستان ,اعتراضات مردمی و اعتراضات فعالین و سازمانهای حقوق بشری غلام حیدر رئیسانی بلوچ را همراه با سه نفر دیگرعلیرغم خطر شکنجه و اعدام بدست حکومت ایران دادطبق خبری دریافتی از زاهدان طی مذاکراتی تلفنی که بین درا شه بخش و دولت ایران صورت گرفته قرار شده است امام جمعه فهرج و توریست ژاپنی تحویل نیروهای دولتی داده شوند و در عضو دولت ایران علاوه بر آزاد سازی فرزند درا 4 نفر دیگر از اعضای گروه وی را آزاد و خسارات وارده به وی را با دادن مبلغ یک میلیارد تومان جبران نماید وگر نه گروه زیر نظر "درا" اقدام به ربایش افراد بیشتری خواهند نمود که آخرین اخبار از تحقق این خواسته ها حاکیست البته منابع نزدیک هنوز این اخبار را تایید نکرده اند یک مبارز بلوچ با ارسال پیامی به خبرگزاری نیوز سخنان وزارت اطلاعات محسنی اژه ای که در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود : « با تلاش و اقدامات اطلاعاتی - عملیاتی سربازان گمنام امام زمان (عج) در اداره کل اطلاعات سیستان و بلوچستان و همکاری اعضای شورای تامین استان به ویژه دستگاه قضائی، عناصر اصلی گروگان گیر دستگیر و اشرار متواری در پاکستان مجبور شدند ،تبعه ژاپنی و امام جمعه فهرج را ازاد کنند. » را دروغ و بی پایه و اساس دانست . ایشان افزودند : که بعد از سه ماه مذاکرات تلفنی با اطلاعات رژیم : آزادی تبعه ژاپنی و امام جمعه فهرج با پرداخت ده میلیارد تومان و آزادی مبارزین که در زندانهای رژیم زندانی بودن صورت گرفته است.

۱۳۸۷ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

دانشگاه زنجان : دکتر حسن مددی == هر چه بگندد نمکش میزنند == وای به روزی که بگندد نمک

شرح ماوقع میان استاد حسن مددی و دانشجو"الف"(1) حدود دو هفته پيش دکتر حسن مددي ، معاون دانشجويي و از اعضاي اصلي کميته انضباطي دانشگاه زنجان، طي نامه اي که به خوابگاه کوثر (از خوابگاه هاي داخل شهر دانشگاه زنجان) مي فرستد ، بدون ذکر هيچ دليلي از خانم "الف" درخواست مي کند به وي مراجعه کند . مسوولين خوابگاه با توجه به غير معمول بودن اين درخواست به دانشجوي مذکور اظهار مي دارند احتمالا جهت انتقال وي به خوابگاه داخل دانشگاه ، احضار شده است. فرداي آن روز "الف" به دفتر معاونت دانشجويي مراجعه مي کند . دکتر مددي ابتدا بحث را با مشکلات آموزشي اين دانشجو آغاز مي کند ولي در ادامه وارد مسايل اخلاقي و روابط خصوصي او می شود و براي اين که موارد مورد ادعای خود را با خانواده "الف" در ميان بگذارد ، شماره تلفن پدرش و خودش را درخواست مي کند. از فرداي آن روز دکتر مددي هر روز با تلفن هاي پياپي ، آسايش را از اين دختر سلب کرده و هر بار به بهانه اي از وي مي خواهد به دفترش مراجعه کند و در اين ديدارها روابط "الف" با دانشجويان پسر دانشگاه و مسايل اخلاقي ديگر را مطرح کرده و او را مورد مؤاخذه قرار مي دهد. در روز چهاردهم خرداد ماه ، دکتر مددي به خوابگاه کوثر مراجعه کرده و پس از حدود نيم ساعت صحبت با مسوول خوابگاه در حاليکه اکثر اتاق هاي خوابگاه خالي بوده و دانشجويان به علت تعطيلات به شهرستان رفته بودند ، درخواست ديدار با "الف" را می کند. دکتر مددي در مدت دو ساعتي که در اتاق با "الف" تنها بوده به بهانه آموزش اين دختر شيطان (!) شيوه برقراري رابطه جنسي را براي وي توضيح مي دهد به طوريکه "الف" از شدت شرم و عصبانيت به گريه مي افتد و از او مي خواهد اتاق را ترک کند . در اين هنگام دکتر مددي "الف" را تحت فشار قرار داده و از وي مي خواهد تعهد دهد که ديگر اعمالش را تکرار نخواهد کرد . طبق اظهارات "الف" او تا به حال در دانشگاه هيچ گونه مشکل اخلاقي نداشته است و حتي نوع پوشش او طوري نبوده است که جلب توجه کند يا با تذکر روبرو شود (2). اما با وجود اظهارات کذب دکتر مددي ، از آنجا که تهديد به اخراج و در جريان قرار گرفتن خانواده اش شده بود ، حاضر به امضاي تعهد کتبي نسبت به عدم تکرار اعمال گذشته اش مي شود. اما استاد اين تعهد را کافي ندانسته و اظهار مي دارد "الف" تا پايان تعصيلات فرصت دارد براي حل مشکلاتش ، پيشنهاد مشخص و راضی کننده اي را ارائه دهد . در هنگام خروج از اتاق آقاي مددي دستش را به طرف دختر دراز مي کند و از وي مي خواهد با او دست بدهد و نیزدستش را پشت او قرار مي دهد. روز شنبه 25 خرداد 87 ساعت 2 بعد از ظهر در اتاقي که جلسه هاي کميته انضباطي در آن برگزار مي شد، "الف" با پيشنهاد برقراري رابطه جنسي روبرو شده و از وي خواسته مي شود براي مشروعيت بخشيدن به اين رابطه به صيغه محرميت 7 ماهه تن دهد. دکتر مددي با نشان دادن برگه هايي ادعا مي کند در مرحله آخر صدور حکم کميته انضباطي تنها امضاي وي و دکتر نداف – رياست دانشگاه - معتبر است و اگر "الف" به خواسته وي تن ندهد مي تواند او را در کميته انضباطي محکوم کند . در ادامه استاد مددي با ادعاي اين که منزل وي مکان مناسبي براي برقراري رابطه جنسي نیست، از "الف" مي خواهد بعد از ساعت اداري به همان اتاق بيايد . "الف" پس از خروج از اتاق دوستانش را در جريان قرار داده و از آن ها مي خواهد برای کمک به وي بعد از ساعت اداري در ساختمان حضور داشته باشند. در موعد مقرر آقاي مددي پس از قفل کردن در و کشيدن پرده ها ، اقدام به در آوردن مقنعه و مانتوي "الف" مي کند که در اين هنگام دوستان "الف" با شکستن در وارد اتاق شده و ضمن برخورد با آقاي مددي به فيلمبرداري مي پردازند تا مدارکي براي محکوم کردن وي در دست داشته باشند. ضمن اين که پيش از اين نيز زمزمه هايي تایید نشده مبني بر فساد اخلاقي اين عضو عاليرتبه کميته انضباطي به گوش مي رسيد. فرشي که در اتاق پهن بود، ظن دانشجويان را مبني بر انجام چند باره اين قبيل اقدامات به يقين تبديل کرد. در حالي که خود اين فرد سال گذشته و امسال تعداد زيادي از دختران را به کميته انضباطي يا دفتر خود احضار و آنها را به دليل رعايت نکردن موازين شرعي مؤاخذه کرده بود. تجمع، تحصن، اعتراض! اندک زماني پس از آن برخورد میان دوستان "الف" و دکتر مددی، 1000 نفر از دانشجويان دختر و پسر دانشگاه زنجان با اطلاع از موضوع ، مقابل ساختمان تجمع کرده و خواستار برکناري و برخورد قضايي با استاد مددي شدند. اين تجمع همچنان ادامه دارد و تعداد دانشجويان معترض به دو تا سه هزار نفر مي رسد. امتحان هاي روزهاي 26 و 27 خرداد نيز لغو شده است . خواسته هاي دانشجويان متحصن عبارتند از :- برکناري رياست دانشگاه ؛ دکتر نداف و يا استعفاي او- برکناري معاون دانشجويي ؛ دکترحسن مددي و برخورد قضايي با وي- عدم برخورد و يا ذکر نام دختري که مورد تعرض قرار گرفته است - عدم برخورد با متحصنين در روزهاي آتي- لغو شدن امتحانات تا زماني که تحصن ادامه دارد- برکناري رييس حراست دانشگاه و برخورد با وي شايان ذکر است طبق اخبار رسيده ، دکتر مددي با وجود مستندات و مدارک دال بر محکوميت وی، در مصاحبه با خبرگزاري برنا، وابسته به سازمان ملی جوانان، اين قضيه را تکذيب کرده است . رييس دانشگاه نيز با اعلام اين که به استعفا تن نمي دهد ، اظهار کرده اگر مي توانيد مرا برکنار کنيد . لازم به ذکر است دانشگاه زنجان فعلا تعطیل است اما مسئولان دانشگاه تاکنون خواسته های معترضین را که در سالن ورزش تحصن کرده اند نپذیرفته اند. 1. در اين گزارش براي محفوظ ماندن نام دانشجوي دختر ، از وي با نام "الف" ياد خواهد شد .2. در دانشگاه زنجان نيز همانند ديگر دانشگاه ها احضار به کميته هاي انضباطي به خاطر نوع پوشش ، دختران زيادي را با تذکر و اخطار روبرو کرده است

۱۳۸۷ خرداد ۲۶, یکشنبه

متن جدید مشوقهای بسته پیشنهادی گروه 5+1 به جمهوری اسلامی

خاوير سولانا مسئول سياست خارجي و امنيتي اتحاديه اروپا در جريان کنفرانس خبري روز شنبه خود در تهران، متن کامل بسته پيشنهادي گروه کشورهاي 5 به اضافه يک به ايران را در اختيار خبرنگاران رسانه هاي همگاني قرار داد. بسته پيشنهادي با عنوان "زمينه هاي ممکن همکاري با ايران" تهيه شده و همراه با آن متن نامه اي خطاب به منوچهر متکي وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، ضميمه شده است. کارشناسان سياسي مي گويند در اين بسته نکته تازه اي وجود ندارد و فقط درخواست تعليق که در واقع تلاش براي ممانعت از دستيابي ايران به فناوري صلح آميز هسته اي است، با ادبيات جديد تکرار شده است. متن کامل بسته پيشنهادي گروه 1+5 شامل کشورهاي چين ،فرانسه، آلمان، روسيه، بريتانيا و آمريکا به شرح زير در اختيار خبرنگاران ايرنا قرار گرفت: "به منظور دستيابي به راه حلي جامع، دراز مدت و مناسب براي مساله هسته اي ايران که با قطعنامه هاي مربوط سازمان ملل متحد سازگار باشد، در تکميل پيشنهاد ارائه شده به ايران در ژوئن 2006 (تيرماه 1385) که هنوز به قوت خود باقي است، موارد زير به عنوان سرفصل هاي مذاکره مابين کشورهاي چين، فرانسه، آلمان، ايران، روسيه، بريتانيا و ايالات متحده آمريکا به همراه نماينده عالي اتحاديه اروپا، پيشنهاد مي شود، تا زماني که ايران به شکل تصديق پذير تمام فعاليت هاي مربوط به غني سازي و بازفرآوري خود را زير "او پي 19 (آ)" و "او پي 15"‌ قطعنامه 1803 شوراي امنيت سازمان ملل به حالت تعليق در آورد. در راستاي اين مذاکرات همچنين از ايران انتظار داريم که درخواست هاي شوراي امنيت سازمان ملل و آژانس بين المللي انرژي اتمي را اجابت کند. در مقابل چين ، فرانسه ، ْآلمان ، روسيه ، بريتانيا ، ايالات متحده آمريکا و نماينده عالي اتحاديه اروپا اعلام آمادگي مي کنند: - حق ايران را براي توسعه پژوهش ، توليد و کاربرد انرژي صلح آميز هسته اي مطابق با تعهدات پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي را به رسميت بشناسند. - به محض ايجاد اطمينان از ماهيت کاملا صلح آميز برنامه هسته اي ايران ، با آن همان رفتاري را داشته باشند که با برنامه هر کشور فاقد سلاح هاي هسته اي در چارچوب NPT. ** انرژي هسته اي ........................ - تاکيد دوباره برحق ايران نسبت به انرژي هسته اي براي مقاصد صرفا صلح آميز مطابق با تعهدات اين کشور در چارچوب پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي - تامين کمک هاي مالي و تکنولوژيک لازم جهت استفاده صلح آميز ايران از انرژي هسته اي و حمايت نسبت به از سرگيري پرو ژه هاي همکاري فني در ايران توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي - حمايت از ساخت نيروگاه هاي آب سبک منطبق با آخرين فن آوري روز - حمايت از تحقيق و توسعه در انرژي هسته اي به موازات بازيابي تدريجي اعتماد بين المللي - تامين تضمين هاي الزام آور حقوقي عرضه سوخت هسته اي - همکاري در جهت مديريت سوخت مصرف شده و پسماند راديو اکتيو ** سياسي ................ - بهبود روابط شش کشور و اتحاديه اروپا با ايران و ايجاد اعتماد متقابل - تشويق تماس و گفت وگوي مستقيم با ايران - پشتيباني از ايران در جهت ايفاي نقشي مهم و سازنده در امور بين الملل - ارتقاي سطح گفت وگو و همکاري درحوزه هاي منع گسترش سلاح هاي هسته اي و موضوعات مربوط به امنيت و ثبات منطقه اي - کار با ايران و ديگر کشورهاي منطقه در جهت ارتقاي ترتيبات اعتماد سازي و امنيت منطقه اي - ايجاد مکانيزم هاي مناسب مشاوره و همکاري - حمايت از برگزاري يک کنفرانس در باره مسايل امنيت منطقه اي - تاکيد دوباره بر اينکه حل مساله هسته اي ايران به تلاش هاي منع گسترش سلاح هاي هسته اي و تحقق هدف خاورميانه عاري از سلاح هاي کشتار جمعي شامل سامانه هاي آنها کمک خواهد کرد - تاکيد دوباره بر تعهد در چارچوب منشور سازمان ملل که در روابط بين المللي خود از تهديد يا استفاده از زور نسبت به تماميت ارضي يا استقلال سياسي هر کشور يا هر رفتاري ديگري که مطابق با منشور سازمان ملل نباشد اجتناب ورزند. - همکاري در مورد افغانستان شامل همکاري جدي تر در مبارزه با قاچاق مواد مخدر ، حمايت از برنامه هاي بازگشت آواره هاي افغان به افغانستان ، همکاري در بازسازي افغانستان و همکاري در تامين امنيت مرزهاي ايران و افغانستان . ** اقتصادي ................ - گام هايي در جهت عادي سازي روابط اقتصادي و بازرگاني از قبيل تسهيل دسترسي ايران به اقتصاد ، بازارها و سرمايه بين المللي از طريق حمايت عملي در جهت الحاق کامل ايران به ساختارهاي بين المللي شامل سازمان تجارت جهاني و ايجاد چارچوبي براي سرمايه گذاري مستقيم و نيز تجارت بيشتر با ايران. ** مشارکت در حوزه انرژي .................................. - گام هايي در جهت عادي سازي همکاري با ايران در حوزه انرژي: ايجاد يک مشارکت درازمدت و وسيع الطيف استراتژيک انرژي بين ايران و اتحاديه اروپا و ديگر طرف هاي علاقه مند، با کاربردها و تدابير عيني و عملي. ** کشاورزي ................ - حمايت از توسعه کشاورزي در ايران - تسهيل خودکفايي کامل ايران در غذا از طريق همکاري در فن آوري مدرن. ** محيط زيست ، زيرساخت ها .................................... - پروژه هاي غيرنظامي در حوزه حفاظت از محيط زيست ، زيرساخت ها ، علم و فن آوري و هاي تک (hi-tech) - قادرسازي ايران به نوسازي ناوگان هواپيمايي غيرنظامي خود - کمک به ايران در جهت حصول اطمينان از اينکه هواپيماهاي ايراني مطابق با استانداردهاي ايمني بين المللي هستند. ** مسائل اقتصادي، اجتماعي و توسعه انساني/بشردوستانه .......................... - در اختيار گذاشتن ، در صورت نياز ، کمک به نيازهاي توسعه اقتصادي و اجتماعي و بشردوستانه - همکاري / حمايت فني در حوزه هاي آموزشي مفيد براي ايران: - حمايت از ايرانيان براي شرکت در دوره هاي آموزشي يا کسب مدارج علمي در حوزه هايي مانند مهندسي عمران ، کشاورزي و مطالعات زيست محيطي - حمايت از برنامه هاي مشترک بين موسسات آموزشي عالي مانند بهداشت عمومي، معيشت روستايي، پروژه هاي مشترک علمي، مديريت عمومي، تاريخ و فلسفه - همکاري در حوزه توانايي هاي پاسخ موثر به حوادث غيرمترقبه (مانند زلزله نگاري، پژوهش زمين لرزه، مديريت بحران و غيره) ** مکانيزم اجرا .................... - تشکيل گروه هاي ناظر مشترک در جهت اجراي يک موافقتنامه آتي."

۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه

آیا عباس پالیزدار به سرنوشت سعید امامی دچار نخواهد شد ؟

پرسشی که پیش میاید اینست که آیا ریشه ی این تنشهای جناحی را باید در فراسوی مرزهای ایران جستجو کرد مثلا زد و بند چهره های شاخص افشا شدگان مثل هاشمی رفسنجانی با قدرتهای جهانی را که آقای رفسنجانی ید طولانی در این امور دارد بخصوص که تهدید امریکا هم متوجه سپاه پاسداران میباشد.. افشاگری در دو محدوده خبری و بعد فراتر از آن در جامعه یعنی برملا ساختن تلاش عده ای برای مخفی ساختن رفتار و یا اعمالی بعبارت دیگر اسراری را فاش ساختن است . افشاگری در حیطه ی شخصی بیشتر جنبه انتقام دارد و نهایتا هدف رسوایی فرد را دنبال میکند و مرحله پیچیده تر افشاگری به حوزه قدرت مربوط میشود که هدف این رفتار مرعوب ساختن رقیب و نهایتا رقیب را بزیر کشیدن و جایگاه مغلوب و غالب را در یک پروسه ی مبتی بر سطح فرهنگ آن جامعه عوض کردن میباشد در جوامع توتالیتر که فرایند آزاد اطلاعات وجود ندارد افشاگری میتواند به پیش درآمد تصیفه جناحی و حتی به حذف خونین یکی از طرفین منجر گردد. افشاگریها بیشتر در سه محور شناخته شده پیش برده میشوند : جانی ، مالی و جنسی یعنی قتل ،فساد مالی و سکس که جامعه ایران با هر سه نوع سرکار داشته است. اما دو افشاگری در طول حیات جمهوری اسلامی جایگاه ویژه ای داشتند در بعد جانی مهمترین آن افشای قتلهای زنجیره ای و در بعد مالی افشاگریهای اخیر عباس پالیزداربودند. جالب است که این برملا سازیها هر دو نه از طرف نیروهای بیرونی و مخالف بلکه بواسطه نیروهای خودی که در دایره قدرت سهیم هستند صورت گرفته است. در جوامعی که فاقد دموکراسی هستند افشاگری میتواند در افکار عمومی نقش تعین کننده ای را ایفا نماید و حتی توازن قوا را در حوزه قدرت برهم بزند. افشاگری اخیر عباس پالیزدار که که تقریبا بلندپایگان کلیدی رژیم را نشانه گرفت نتنها توانست در مرکز دقت مطبوعات قرار گیرد بلکه نظر جامعه را هم توانست بسوی خود چلب کند. شاید دلیل اقبال عمومی از این افشاگری زیر سئوال بردن تمامیت جمهوری اسلامی بود که در عبارت زیر سمبل رژیم را نشانه رفته است بود: چون سران بزرگ مملکت در اين رابطه دخيل هستند» .» در جای دیگری عباس پالیزدار اسامی دوایری را بمیان میکشد که مستقیما زیر نظر رهبر هستند ویا اینکه تحت هدایت سران نظام و نزدیکان رهبر محسوب میشده اند و میشوند: «دستگاه قضايی خود از فاسدترين دستگاهها است و به اين نتيجه رسيده ايم که با اين دستگاه پر فساد نمی توان جامعه را اصلاح کرد» او در ادامه ی افشاگریهای بیسابقه خود مقامات ارشد جمهوری اسلامی را مافیای اقتصادی نامیده و آنان را به رانت خواری متهم میکند که این افراد از آن جمله اند :عباس واعظ طبسی، توليت آستان قدس رضوی به همراه فرزندش ناصر واعظ طبسی، آيت الله محمد امامی کاشانی، عضو سابق شورای نگهبان و امام جمعه تهران، محمد يزدی از اعضای سابق شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و دبير جامعه مدرسين حوزه علميه قم و رییس سابق قوه قضاييه و فرزندش حميد يزدی، ابوالقاسم خزعلی، عضو جامعه مدرسين و عضو سابق فقهای شورای نگهبان، علي اکبر ناطق نوری، رييس بازرسی ويژه دفتر آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، حجت الاسلام معزی، معاون دفتر رهبر جمهوری اسلامی، محسن رفيقدوست، رییس سابق بنياد مستضعفان و از بنيانگذاران سپاه پاسداران، حبيب الله عسگراولادی، دبيرکل موتلفه اسلامی، علی فلاحيان، وزير اسبق اطلاعات و علی اکبر هاشمی رفسنجانی به اتفاق فرزندانش آقای پالیزدار در این افشاگری مرحله ای فراتر رفته و حتی تصیفه فیزیکی افراد را چون باندهای خطرناک نیز اشاره میکند وی از يحيی رحيم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران به عنوان کسی نام برده که «احتمالا در سقوط هواپيمای حامل فرماندهان سپاه و از جمله احمد کاظمی فرمانده نیروی زمينی سپاه پاسداران نقش داشته است.» ابعاد این افشاگری چنان گسترده بود که از کنار آن براحتی گذشتن ممکن نبود و از همین سبب هم خواستم نکاتی را هرچند گذرا در این رابطه مورد بررسی قرار دهم اولین خطوطی که از لابلای افشاگری آقای پالیزدار خودنمایی میکند این جمله اوست: چون سران بزرگ مملکت در اين رابطه دخيل هستند و در حال حاضر دولت به تنهايی به مبارزه با اين مفاسد برخاسته که فکر می کنم نتواند موفق باشد».» عباس پالیزدار در جای دیگر صحبتهای خود ضمن زیر ضرب بردن جناحی خاص و لو دادن وابستگی خود به یکی از جناحهای حاکم و یا شاید هم برای در امان ماندن از انتقام ، عمدا خود به احمدی نژاد وصل میکند که فرضیه دوم بعید بنظرمیرسد میگوید: «همانطور که جناب آقای احمدی نژاد گفتند در طول ۱۶ سال گذشته، البته نمی خواهم بگويم در آن ۱۰ سال اول نبوده، چون شواهد نشان می دهد که آن موقع هم اتفاقاتی افتاده، ولی عمده اتفاقات در ۱۶ سال دولت آقای هاشمی و خاتمی بوده، و آقای احمدی نژاد گفتند اينها در اين ۱۶ شانزده سال يک شبکه مافيايی فاميلی ايجاد کرده اند» وی ضمن مقصر شمردن دیگران سعی میکند نقش احمدی نژاد را برجسته تر سازد : «احمدی نژاد می خواهد دست مفاسد اقتصادی را از امکانات دولتی کوتاه کند. » از سوی دیگر باید در نظر داشت که احمدی نژاد متعلق به سپاه پاسداران میباشد و برجسته کردن نقش او در حقیقت برجسته کردن سپاه میباشد و این یعنی جدال بین نظامیان و روحانیون» جناح مقابل نیز بیکار ننشت که از جمله تکذیب بودن چنین فردی ، دروغگو خطاب کردن او ، متهم کردن به کلاهبرداری از بانک و سرانجام عامل سیا خواندن آقای پالیزدار به حمله متقابل دست زد و دست آخر او را روانه زندان ساخت. شهاب‌نیوز : فردی که طی سخنرانی در دانشگاه همدان بسیاری از روحانیون و شخصیت‌های ارشد جمهوری اسلامی را به «فساد مالی» متهم کرده بود؛ به «رادیو فردا» ارگان سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا پناه برد» فعلا کشمکش و تناقضها ادامه دارد مثلا افشا شده ها که منکر آقای پالیزدار و سمت او بودند با پاسخ نماینده کرج در مجلس ، خانم فاطمعه آجرلو مواجه شدند: آجر لو در گفتگو با خبرنگار عصرایران در خصوص خبر منتشر شده در رسانه ها مبنی بر اینکه او از پالیزدار برای شرکت در هیئت تحقیق و تفحص از قوه قضاییه دعوت به عمل آورده بیان داشت:« بله ؛ من آقای پالیزدار را دعوت کردم اما به عنوان یک کارشناس». بنابراین همانطوری ملاحظه میشود گویا این قصه سر درازی خواهد داشت و باید در آینده منتظر حوادث و خبرهای بیشتری در این مورد باشیم.چیزی را که میتوان با احتمال زیاد گفت اینست که افشاگریهای عباس پالیزدار عواقب وخیمی را برای روحانیون ارمغان خواهد داشت و احتمالا آنان را به واکنشی جدی در مقابل رقیبان وادار خواهد ساخت و دیگر اینکه در این افشاگریها دو بازیگر اصلی جمهوری اسلامی از اتهامات مبرا بوده اند : اول خود رهبر جمهوری اسلامی و دوم نظامیان . که خود اینها دست کمی از دیگران در غارت و چپاول ایران نداشتند.نباید فراموش کرد که اسکله های سپاه در قاچاق کالا و فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات از پر درآمدترین عرصه های مالی بوده است که این دو قلم بخش ناچیزی از فعالیتهای آنان را تشکیل میدهد. پرسشی که با داده های بالا پیش میاید اینست که آیا ریشه ی این تنشهای جناحی را باید در فراسوی مرزهای ایران جستجو کرد مثلا زد و بند چهره های شاخص افشا شدگان مثل هاشمی رفسنجانی با قدرتهای جهانی را که آقای رفسنجانی ید طولانی در این امور دارد بخصوص که تهدید امریکا هم متوجه سپاه پاسداران میباشد و آیا این افشاگری در این حد فاجعه آمیز برای جلوگیری از این ساخت و پاخت میباشد و اگر آری آیا با چراغ سبز آقای خامنه ای صورت گرفته است ؟ آیا این یک بازی اطلاعاتی و امینتی از طرف رژیم جمهوری اسلامی برای مقاصد خاصی میباشد؟ آنهم در زمانی که کوچکترین صدای اعتراضی با سرکوب ، شکنجه و زندان پاسخ داده میشود. و یا اینکه این سرنوشت فاجعه آمیز برای روحانیون و رژیم، صرفا ناشی از رفتار یک فرد عاصی از اینهمه چپاول و جنایت میباشد و ربطی به درگیری جناحها ندارد. چیزی را که باید درانتطار آن بود اینست که آینده ی ایران آبستن حوادث مهمی خواهد بود و زمان این خطوط را هر بیشتر برجسته تر خواهد کرد.. امید بستن به اصلاح و پالایش چنین رژیمی با این حجم آلودگی و فساد وقت تلف کردن و عبث میباشد.

۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

بلوچ و بلوچستان سرزمین دلاور مردانی که هرگز حکومتهای مستبد آنرا ندیدند ؟

استان سیستان و بلوچستان بعنوان بزرگترین استان کشور محرومترین استان نیز شناخته می شود . بسیاری از مسئولان کشوری و استانی محرومیت استان را در ناامنی آن می دانند و بدون ریشه یابی و حل این مسئله سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند ! غافل از آنکه ناامنی خود از ناعدالتی و بی قانونی بوجود می آید و تا زمانی که عدالت نباشد امنیت نیست و تا موقعی که امنیت نباشد توسعه نیست پس راس مثلث عدالت امنیت و توسعه عدالت است . که متاسفانه اکنون به تنها چیزی که توجه نمی شود همین عدالت است لحظه ایی تصور کنید زایده آپاندیس مانند استان که اکنون سیستان نام دارد بلوچستان باشد و شهرهای زاهدان ، خاش ، ایرانشهر ، سراوان ، نیکشهر و چابهار با تمام جمعیت شان سیستان باشند آیا سیستانی ها حاضر بودند مثلا در زاهدان یا ایرانشهر و... یک بلوچ ساکن و کارمند باشد ؟ اصلا حاضر بودند نامی از بلوچستان و مردمش بگیرند ؟ پاسخ این سوال بسیار آسان است خیر آنها حاضر به چنین کاری نبودند چرا که حالا که اقلیت نفوس و سرزمین را در منطقه دارند چنین اند اگر آنها اکثریت بودند مطمعنا بسیار بد تر از اکنون رفتار می نمودند مثلا این افراد در خاش و سراوان و ایرانشهر کاری با کسی ندارند اما همان فرد به ظاهر مظلوم زمانی که پایش به زاهدان و زابل می رسد پاچه هر رهگذر بلوچی را می گیرد . جدای از این مسئله آیا می توان گفت عدالت در استان رعایت شده است در حالی که اکثریت بلوچ سنی در هیچ شهر ی از شهر های بلوچستان دارای منصب ارزنده و در خوری نیست ؟ آیا می توان گفت عدالت است در حالی که در قوه قضایه استان هیچ سنی و بلوچی قاضی نیست و پرونده ها بصورت بلوچ و فارس ، شیعه و سنی تفکیک می گردند ؟ آیا می توان گفت عدالت هست در حالی که طی دوسال گذشته هزاران بلوچ کشته -اعدام - معلول وزندان گشته اند بدون هیچ فرجه و حق اعتراض قانونی و وکیل ؟ آِیا می توان گفت عدالت هست در حالی که بیش از 42 بلوچ فقط طی یک ماه اخیر کشته و زندان و اعدام گشته اند ؟ برای دوستانی که می خواهند عدالت رعایت شده در استان را بدانند می نویسم که : آیا می دانید در 30 سال گذشته ده ها هزار بلوچ کشته و اعدام شده اند ؟ آیا می دانید طی سه سال گذشته با استقرار بزرگترین قرارگاه عملیاتی کشور و شورای ویژه قضایی شرق کشور که بدون تایید دیوان عالی کشور حق صدور حکم اعدام و قطع دست و پا دارد بلوچستان بیشترین تعداد اعدامیان ایران را داشته و بگفته سازمان های مدافع حقوق انسانی ایران دومین کشور در زمینه اعدام شناخته شده است ؟ آیا می دانید عفو بین الملل از تعداد اعدامیان بلوچ در سراسر ایران ابراز نگرانی کرده و اعلام داشته بیشترین تعداد اعدامیان ایران طی چند سال اخیر از قومیتی بنام بلوچ بوده اند ؟ آیا می دانید حدود سی سال است دیگر هیچ بلوچی به درجه خلبانی و رده های بالاو حتی پایین نظامی در ایران و استان دست نیافته ؟ آیا می دانید بیش از سه دهه است دانشگاه بلوچستان هیچ بلوچی را برای تحصیل بورسیه نکرده و تماما زابلی ها بورسیه شده اند ؟ آیا می دانید در حالی که مرز تفتان در منطقه میرجاوه و سراوان مسدود اعلام گشته مرز میلک زابل باز و قاچاق سوخت از آن انجام می گیرد ؟ آیا می دانید در حالی که شعبه صحرایی دادگاه قضایی و تعزیرات حکومتی برای صدور احکام قضایی در منطقه خان محمد چاه ( بین جاده زاهدان میرجاوه ) تاسیس گشته در زابل چنین نشده است ؟ آیا می دانید تنها مرکز کمک به بانوان و اشتغالزایی آنان در زابل وجود دارد ؟ آیا می دانید به حکم استاندار استان سیستان و بلوچستان ادارات در منطقه بلوچستان بدون مجوز استانداری حق افزایش و استخدام نیرو را ندارند اما منطقه زابل بعنوان منطقه مستقل حق چنین کاری را دارد ؟ آیا می دانید بزرگترین دانشگاه جنوب شرق کشور با ده ها کلاس و خوابگاه و آزمایشگاه ساخته شده و در حال ساخت با بودجه و امکان پذیرش نامحدود و مستقل در زابل قرار دارد ودانشگاه سراوان و ایرانشهربا 4 سال سابقه بیشتر هنوز مستقل نبوده و زیر نظر زابلی های دانشگاه بلوچستان در زاهدان اند و این دانشگاه ها در خانه های اجاره ایی قرار دارد با امکانات و پذیرش محدود دانشجو ؟ آیا می دانید همین زابلی ها در زاهدان مدعی اکثریت هستند و تقلبی ها در انتخابات و رای اول شهریاری گویای همین مطلب است ؟ آیا می دانید زابلی ها با نامه به قم و اعلام استیلای وهابیت در استان بودجه های هنگفتی جهت مبارزه با وهابیت دریافت نموده و میدان بار مستقل زابلی ها در زاهدان بنام هامون ثمر ثمره همان بودجه هاست ؟ آیا می دانید در حالی که خیابان های زابل بنام افتخارات سیستان نامگزاری شده اند و خیابان های زاهدان ( البته به جز خیابان مولوی عبدالعزیز که آن را هم زابلی ها به عمد مولوی می گویند حتی ادارات که باید نام واقعی خیابان را بنویسند عمدا فقط می نویسند مولوی )هیچ خیابان و کوچه ایی بنام افتخارات بلوچ و بلوچستان نامگزاری نشده است تا نامی از بلوچ در جایی نباشد ؟ آیا می دانید تنها شبکه استانی که باید معرف فرهنگ بومی منطقه باشد در اختیار عده ایی محدود از زابل قرار دارد و بنام هامون ( نام دریاچه ای در زابل )نامگذاری شده است آیا می دانید استان دارای دو اداره شیلات بنام های شیلات سیستان و شیلات سیستان و بلوچستان می باشد که شهرهای زابل زاهدان خاش ایرانشهر سراوان و نیکشهر زیر نظر اداره کل شیلات سیستان قرار دارند و چابهار زیر نظر شیلات سیستان و بلوچستان قرار دارد ؟ آیا می دانید شعب دبیرستان دانشگاه در زابل بیش از شعب این موسسات در تمام استان است ؟ آیا می دانید عفو چندی پیش جمع زیادی از زندانیان استان بدلیل نبود جا برای زندانیان جدید بوده است ؟ آیا می دانید بیش از 4هزار میلیارد تومان صرف انسداد مرز شده و این در حالیست که راه آهن زاهدان بم با مقدار بسیار کمی از این پول قابل بهره برداری بود .بودجه کل استان در زمان خاتمی 70 میلیارد تومان بود و مجموع کل سرمایه گزاری دولت بعد و قبل از انقلاب در استان نیمی از این بودجه نمی گردد ؟ آیا می دانید طی چند ماه اخیر 20 نفر در آتش نشانی 13 نفر در اداره ثبت اسناد و املاک استخدام گشته که همه زابلی و بیرجندی بوده اند ؟ آیا می دانید 12 نفر از اداره میراث فرهنگی اخراج شدند که همگی بلوچ بودند ؟ و ده ها و صدها مورد که مجال پرداختن به تک تک آنها نیست به امید روزی که با عدالت امنیت را بیاوریم نه با کشتار و زندان و اعدام ناامنی را بیافزاییم

۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

عباس پالیزدار افشا ء میکند : پست پرده رانت خواران در نظام ولایت فقیه

دبیر کمیته تحقیق و تفحص قوه قضائیه "عباس پالیزار" روز شنبه 14/2/87 در جمع دانشجویان همدانی دست به افشاگری پشت پرده های مفاسد اقتصادی کشور زد. این افشاگری ها که من از روی متن فیلم سخنرانی او استخراج کرده ام به این شرح است: یکی از اقایان علما آمد گفت یک پسرمعلول جسمی دارم و می خواهم یک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم زیر نظر خودم باشد. ما هم موسسه را ثبت کردیم. بعد آمد گفت که اقا من ساپورت مالی می خواهم فلان معدن سنگ دهبید فارس را که بهترین معدن سنگ دنیاست به من بدهید. بعد از چند وقت گفت کم است معدن دیگری در زنجان را هم به من واگذار کنید و تا به حال این اقا چهار معدن را تصاحب کرده به بهانه ساپورت یک موسسه توانبخشی. در این زمان دانشجویان با اصرار خواستند که نام این شخص چیست. پالیزار گفت آیت الله امامی کاشانی (عضو شورای نگهبان و یکی از 4 امام جمعه موقت اما پای ثابت تهران) آیت الله… آمدند نزد مقام رهبری گفتند که می خواهیم یک دانشگاه قضایی بسازیم برای خواهران در قم. مجوز داده شد. بلافاصله بعد از مجوز رفتند سراغ ساپورت مالی که بله کارخانه لاستیک دنا را مجوزش را بدهید . اقای نعمت زاده هم گفت کارخانه را در ازای 126 میلیارد به شما واگذار می کنیم. در حالی که قیمت واقعی ان 600 میلیارد بود. بعد این اقایان نامه نوشتند به نعمت زاده که تخفیف منظور فرمایید. بعد از بارها نامه نگاری برای گرفتن تخفیف، قیمت را از 600 میلیارد واقعی به 10 میلیارد رساندند. باز اقایان گفتند که ما پول نداریم. 80 درصدش را به اقساط می پردازیم. نعمت زاده قبول کرد. دوباره گفتند بیست درصد بقیه را هم الان نداریم بعد از فروش مستغلات کارخانه می پردازیم. خوب به همین راحتی اقای ایت الله کارخانه را صاحب شد و بعد از مدتی هم این کارخانه را در بورس فروخت. (دوباره در پی اصرار دانشجویان که نام این ایت الله را میخواستند پالیزار گفت این شخص ایت الله یزدی رئیس سابق قوه قضاییه و دبیر جدید جامعه روحانیت حوزه علمیه قم است که چاپلوسانه ترین نامه تاریخ جمهوری اسلامی را اخیرا برای رهبر نوشت. او به همراه محمد علی شرعی نماینده مجلس خبرگان استان قم ) خوب مجددا آقای ایت الله یزدی نامه ای می نویسد برای اقای فروزش وزیر صنایع که پسرم حمید بیکار است. ترتیبی فرمایید از جنگل های شما در جهت صادرات چوب بهرمند شود. جالب است که حمید یزدی دراین زمان در قوه قضاییه مدیر کل بود. یعنی بی کار نبود. و به این صورت جنگل های شمال را به تاراج بردند. بعد رفتند مردم بومی شمال را که حالا شاید به اندازه هیزمشان چوب انبار کرده بودند بازداشت کردند که باعث شلوغی جلوی زندان در شمال شد. کارخانه ایران خوردو بدون هیچ ضابطه ای به قضات قوه قضاییه ماشین پرشیا را به نصف قیمت داد و بقیه اش را هم به اقساط که خیلی که ماشین به نامشان شد این قسط را هم نپرداختند. اما همین بذل و بخشش باعث شد صدای خیلی ها در بیاید. مثلا یکباره بنیادی به نام بنیاد نهج‌البلاغه آمد گفت که اقا ما هم 500 تا ماشین با این تسهیلات می خواهیم. حالا فکر می کنید چه کسانی هستند اعضای این بنیاد نهج البلاغه. آقای علی اکبر ناطق نوری. رفیق دوست. عسگر اولادی. حسین دین پرور. معزی 5ـ بعد از این ماجرا باشگاه پرسپولیس به سرپرستی عابدینی و بنیادی به نام همگرایی اندیشه هم صدایشان در آمد که آقا ما هم از این ماشین ها می خواهیم. لازم به گفتن است که بنیاد "همگرایی اندیشه" متعلق به حجت الاسلام فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات و ایت الله علم الهدی امام جمعه حجاب پرور مشهد است. دوازده معدن بزرگ در خراسان متعلق به آیت الله واعظ طبسی است و پرونده المکاسب هم که مربوط به اقازاده واعظ طبسی است. قاچاقچی بزرگ فرودگاه پیام که هزار و صد پرونده قاچاق کالا دارد اما هنوز موفق به بازداشتش نمی شدیم چرا که تحت الحمایه اقای ناطق نوری بود. در مورد قاچاق سیگار و اینکه اساسا تولید و قاچاق سیگار تولید توتون ایران را فلج کرده و کارگران این کارخانه ها را بیکار. موضوع مهم دیگر که او اشاره کرد در مورد سقوط دو هواپیما و دلایلش بود. یکی شهید کاظمی و دیگری شهید دادمان. در مورد دادمان ماجرا عمدی بود. پرونده ای هزار صفحه ای این را می گوید. ( این که چه کسی در این ماجرا دست داشته حرفی نزد) اما در مورد سقوط هواپیمای شهید کاظمی (فرمانده سابق نیروی زمینی سپاه که حدود دو سال پیش هلیکوپترش در غرب ایران سقوط کرد) شهید کاظمی معدن خاک سرخ هرمز را که متعلق به آیت الله خزعلی بود به علت تخلفات مسدود کرد. بعد از این ماجرا هواپیمایش سقوط کرد. البته صد در صد مشخص نیست که سقوط هواپیما عمدی بوده یا نه! در مورد سلطان شکر و مافیای شکر باید بگویم که آنها حاضر بودند 700 میلیارد بدهند که پرونده را از زیر ضرب بیرون ببرند. در مافیای شکر "مدلل" کارگزار و داماد یکی از علمای اعلام(آیت الله مصباح یزدی و یا مکارم شیرازی) است. یک سوم جزیره کیش- پارک جنگلی چیتگر به پرونده مفاسد اقتصادی خانواده هاشمی بر می گردد. در حال حاضر پول هندوانه مصرفی اصطبل اسب های دختر هاشمی روزی 100 هزار تومان است. شرکت نفتی این خانواده به همراه عمه خانم یعنی خواهر هاشمی در کانادا را هم دیگر که قابل گفتن نیست. پسر وسطی هاشمی به نام مهدی که در سازمان مدیریت بهینه سوخت مدیریت می کرد با استخدام زیباترین دختران از آنها سوء استفاده هایی می کرد که فیلم آن از اتاق او کشف شد. (مشروح این گزارش و فیلم سخنرانی را از اینجا می توانید ببینید)

۱۳۸۷ خرداد ۱۷, جمعه

صدای شوم جنگ بار دیگر به گوش می رسد آیا طوفان دیگری در راه است ؟

توفان در راه است و ايران آرامش دوران پيش از توفان را پشت سر مي گذارد. اين ديگر اظهار نظر صريح سرلشگر ‏جعفري، فرمانده کل سپاه پاسداران است که در هفته اول خرداد 1387 به زبان نظامي در دانشگاه تهران رسانه اي مي ‏شود و رک و پوست کنده اش اين است:‏ ‏"1- ايران بايد منتظر توفان باشد، 2- خليج فارس و درياي خزر قرار است نظامي اعلام شود، 3- تغييرات جديد در ‏ساختار و فرماندهي سپاه در ادامه آرايش جنگي است، 4- سيستم موشکي ايران به تجهيزاتي مجهز مي شود که ديگر ‏نمي تواند دراختيار اين و يا آن فرمانده سپاه باشد، بلکه مستقيما بايد در يک واحد نظامي جديد سازماندهي شده و ‏فرماندهي آن از سپاه جدا شده و به شخص رهبر وصل شود." امري که درعمل زمينه ساز "خلافت اسلامي" است که با "برنامه هاي تازه براي نفت" و تبديل بانک هاي بزرگ ‏کشور به صندوق هاي قرض الحسنه تکميل مي شود و قدرت اقتصادي کشور را در کنار توان نظامي در اختيار ‏رهبري قرار مي دهد. رهبري که درپايتختي که "مرکز اداري و سياسي جديدي" است و گفته مي شود در شهرک ‏صدراي شيراز است، بارگاه خلافت اسلامي رابر پا خواهد کرد.‏ همه اين اخبار در هفته بسيار پر خبري علني مي شود که گزارش جديد "آژانس بين المللي انرژي اتمي انتشار مي يابد" ‏گزارشي که آن را چنين ارزيابي مي کند: "هر ناظر خارجي كه اين گزارش را بخواند، با ديدن ادعاهاي پر ‏آب و‎ ‎تاب نظامي كه گزارش ۳۱ ماده‌اي البرادعي را به خود اختصاص داده است، برداشت نظامي از ‏برنامه صلح‌آميز ايران پيدا مي‌كند‎.‎‏"‏ و به نوشته بي بي سي: "مدير کل آژانس در گزارش خود گفته است: اين نهاد نتوانسته است به تاسيسات اتمي ايران که ‏در ماه آوريل درخواست بازديد از آنها را ارائه کرده بود دسترسي داشته باشد. و به برخي از اسناد دست يافته است که ‏نشان مي دهد جمهوري اسلامي مطالعاتي در زمينه استفاده از سانتريفوژهاي پيشرفته براي غني سازي سريعتر ‏اورانيوم، آژمايش مواد منفجره و تحقيقات بر روي کلاهک هاي هسته اي که بر روي موشک سوار مي شوند، فعاليت ‏زيادي کرده است."‏ کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا، و ديويد ميليبند، وزير امور خارجه‎ ‎بريتانيا هم به ايران هشدار مي دهند در ‏صورتي که تضمين هاي لازم را در خصوص صلح آميز‏‎ ‎بودن برنامه اتمي خود ارائه نکند، با تحريم بيشتري مواجه ‏خواهد شد‎.‎ خبرگزاري اسوشيتدپرس هم از قول "مايکل هيدن" رئيس سازمان اطلاعات مرکزي امريکا ـ سيا ـ بلافاصله گزارش ‏مي دهد: "پافشاري ايراني ها براي غني کردن اورانيوم به اين دليل است که آنها مي خواهند سوخت کافي براي ‏تجهيزاتشان فراهم کنند. اين سوخت به آنها فرصت مي دهد تا در لحظه مناسب سکوت را شکسته و بگويند که يک ‏سلاح[اتمي] توليد کرده اند."‏ جرج بوش هم که منتظر چنين خبري است، مي گويد: "اگر ما به اصلي ترين حامي تروريسم در جهان اجازه دهيم که به ‏مرگبارترين سلاح جهان دست پيدا کند، به نسل هاي آينده خيانتي نابخشودني کرده ايم.رئيس جمهور ايران با اعلام اينکه ‏اسرائيل بايد از روي نقشه محو شود، آرزو دارد خاورميانه را به قرون وسطي برگرداند.ملت ها حق دارند از خود دفاع ‏کنند و بنابراين هرگز نبايد ملتي را مجبور کرد که با قاتلاني که قصد نابودي اش را دارند، مذاکره کند. القاعده، حزب الله ‏و حماس شکست خواهند خورد، و مسلمانان در سراسر منطقه به پوچ بودن ديدگاه تروريست ها و ناعادلانه بودن ‏هدفشان پي خواهند برد."‏ ‎‎صداي شوم جنگ باز به گوش مي رسد‏‎ ‎ مجله تايم مي نويسد: "احتمال اينکه دولت بوش حمله به ايران را آغاز کند نه تنها تقويت شده، بلکه بوش و چيني معاون ‏او مي خواهند تا قبل تحويل کاخ سفيد به رئيس جمهور آينده دست به اين عمل بزنند.اين حمله مجوز قانوني در امريکا ‏ندارد اما براي بوش ـ چيني اين مهم نيست که مردم امريکا و يا کنگره چه مي خواهند و يا چه مي گويند، آنها تصميم ‏خودشان را گرفته اند."‏ يوشکا فيشر- وزير خارجه سابق آلمان- ستون اين هفته خود را در دي تسايت آنلاين به درگيري‌هاي‎ ‎اخير لبنان و نقش ‏و تلاش‌ رژيم ايران براي تبديل شدن به قدرت منطقه‌اي اختصاص داده‏‎ ‎است. فيشر معتقد است "حماس در نوار غزه و ‏حزب‌الله در لبنان به نمايندگي از رژيم‏‎ ‎ايران با اسراييل و آمريکا مي‌‌جنگند و از آنجا که اين جنگ‌هاي جايگزين به يک‏‎ ‎تصميم‌گيري قطعي نخواهد انجاميد، بايد منتظر جنگ اصلي و درگيري بزرگ براي حل مشکلي‎ ‎بود که نه تنها توازن ‏منطقه بلکه توازن جهان را بر هم خواهد زد."‏ ‎ ‎ عبدالله شهبازي که در هفته هاي اخير در نقش و ماموريت عجيبي وارد صحنه سياسي ايران شده و خود را از مدافعان ‏دولت احمدي نژاد معرفي مي کند، در گزارش جديدي از انفجارحسينيه سيدالشهداء شيراز رسما مي نويسد که "وزير ‏اطلاعات ـ اژه اي ـ درباره کشف شبکه سلطنت طلب بمب گذار دراين حسينه دروغ مي گويد. اين حسينيه از سوي ‏خودي ها و با يک مين منفجر شده است."‏ شهبازي که نظرياتش به دليل نزديکي به منابع امنيتي ـ نظامي سطوح بالائي جمهوري اسلامي قابل توجه است، نتيجه ‏مي گيرد: "همزماني اين تبليغات از سوي برخي کانون‌ها در ايران با اوج‌گيري بحران در منطقه [حوادث لبنان و ‏تحولات دروني و احتمال کودتا در سوريه و تدارک حمله اسرائيل به سوريه در تابستان جاري] و پايان قريب‌الوقوع ‏حکومت جنون‌آميز نومحافظه‌کاران در آمريکا و اوج‌گيري بي‌سابقه تحرکات جنگ‌افروزانه ضد ايراني از سوي آنان، ‏اين بيم را برمي‌انگيزاند که تبليغات فوق دستمايه‌اي براي ايجاد تعارض خونين ميان ايران و آمريکا و تحقق آرزوي شوم ‏جنگ افروزان نومحافظه‌کار و صهيونيست باشد."‏ شهبازي هم مانند بوش و فيشر به کانون تحولات يعني خاورميانه بر مي گردد. جائي که سرانجام رئيس جمهور لبنان ‏توسط اعراب ميانه رو تعيين مي شود. انتخابي که هم آرامش را به لبنان بر مي گرداند و هم هشدار مستقيمي به ‏جمهوري اسلامي است.‏ در حاليکه حامد مشعل در تهران است و متکي شتابزده به لبنان مي رود تااولين ميهمان خارجي او باشد، مذاکرات ‏‏"جدي" سوريه و اسرائيل پشت درهاي بسته ادامه دارد. وزيرخارجه اسرائيل، شرط برقراري صلح با سوريه را دوري ‏جستن اين کشور از ايران و گروههاي اسلامگراي حزب الله و حماس اعلام کرده است و در عوض بلنديهاي جولان را ‏به اين کشور بازخواهد گرداند.‏ سوريها که در سي سال گذشته بزرگترين منافع اقتصادي و سياسي را از جمهوري اسلامي برده اند، به شرط اسرائيل ‏‏"واکنش" نشان داده اند؛ اما شک نيست که به سود "منافع ملي" خود عمل خواهند کرد. ‏ احمد زيد آبادي که اوضاع منطقه را به دقت دنبال مي کند، مي نويسد: "ترديدي وجود ندارد که سوريه در يک نگاه بلند ‏مدت پذيرفته است که در مقابل تجديد حاکميت خود بر جولان، صف خود را از محور ايران، حزب‌الله و حماس به ‏روشني جدا کند."‏ نگاهي که جمهوري اسلامي را در منطقه تنها خواهد گذاشت تا دن کيشوت هايش اسرائيل را از ميان بردارند و مديريت ‏خيالي امام زمان را بر جهان تحميل کنند.‏ و تا آن لحظه برسد اين جهان است که مديريت واقعي خود را قدم به قدم به جمهوري اسلامي نشان مي دهد.‏ بعد از بانک هاي ديگر جمهوري اسلامي، ديپلمات‌هاي اروپايي اين هفته مي گويند که اتحاديه اروپا درحال آماده کردن ‏برنامه‎ ‎تحريم بانک ملي ايران است، اما مي‌خواهد پس از مشاهده عکس‌العمل ايران به بسته‎ ‎پيشنهادي غرب در اين باره ‏تصميم بگيرد؛ و علاوه بر اين آماده است تا بال هاي "هما" راهم قطع کند. بزودي مهلت ششماهه اروپا براي اعمال ‏مقررات پروازي اتحاديه اروپا بر روي ناوگان "هما" به پايان مي رسد و پروازهاي اين شرکت که قبل از انقلاب يکي ‏از بهترين شرکت هاي مسافري جهان بود، بر فراز اروپا ممنوع مي شود. و درست در روزهائي که بامديريت پروفسور ‏فيروز نادري آمريکائي ها بر مريخ فرود آيند.‏ هفته نامه اشپيگل هم خبرهاي داغي از مرزهاي شمالي ايران دارد که شرق وغربش درکنترل آمريکاست: "اين هفته ‏براي نخستين بار پس از فروپاشي شوروي، سياست ترکمنستان و جمهوري آذربايجان همسوئي پيدا کرد. با دور شدن ‏ترکمنستان از ايران اين کشور به مواضع جمهوري آذربايجان بيشتر نزديک شده است. در ماه‌هاي اخير نيز مقام‌هاي ‏آمريکائي و پيمان نظامي ناتو با رئيس جمهور ترکمنستان چندين بار ديدار کرده‌اند و توافق شده است ارتش ترکمنستان ‏پايگاه هوائي مرو را براي استفاده نيروهاي ناتو بازسازي ‌کند."‏ در جنوب هم، کشور جيبي "امارات" جمهوري اسلامي را "اشغالگر"- همان لقبي که حکومت طالباني به اسراييل داده ‏است- مي خواند و با لحني توهين آميز از مالکيت بر سه جزيره ايراني دم مي زند.‏ روز سه شنبه نيز يکي از مقام هاي وزارت امور خارجه امارات که نامش فاش نشده، به خبرگزاري رويترز گفت: ‏‏"انگار که طرف ايراني نمي خواهد بفهمد، سوء تفاهمي ميان ما وجود ندارد، اين يک اشغال واقعي است. اشغال هيچ ‏سرزميني نسبت به ديگر اشغال ها تقدس ندارد. اشغال، اشغال است و فرقي نمي کند که اسرائيل اين کار را کرده باشد، ‏يا ايران يا هر کشور ديگري."‏ در اسفند ماه، کشورهاي عربي در قالب بيانيه اي که در نشست اتحاديه عرب صادر شد، از ادعاهاي امارات در مالکيت ‏بر جزاير ايراني حمايت کردند. و اين هفته هم خانم رايس از آنها مي خواهد: "براي مقابله با ايران غير عرب، از عراق ‏حمايت کنيد."‏ بله. محاصره کامل است. همه دوستان سابق دشمن شده اند و تمامي کساني که ايران بزرگ را بر نمي تابند، دست به ‏دست هم داده اند و دولت امام زماني باشدت تمام سرگرم پياده کردن مديريت امام زماني در داخل کشور است.‏ با اينکه آيت اله خزعلي بزرگ "امام زمان داران" مي گويد که با اين تورم نمي شود زندگي کرد، وزير بازرگاني کابينه ‏امام زماني اعلام مي کند کاري از دستش ساخته نيست: "کنترل گراني از اختيار ما خارج است." ‏ تورم هم که از قوانين زميني اقتصاد پيروي مي کند لبخند زنان به تجار هيئت موتلفه و سران سپاهي ـ امنيتي که سرمايه ‏کشور را صرف ورود پفک و کاپوت مي کنند، اين هفته از مرز 30 درصد هم مي گذرد. روزنامه اعتماد ملي مي ‏نويسد: "شبکه بانکي پشت مرز بحران است."‏ و دولت در کار دستگيري بهائيان، منفجرکردن حسينيه و انداختن تقصير به گردن "سلطنت طلب" ها و خرج بودجه ‏تئاتر در جاهاي ديگر است. براي اينکه نفس از کسي در نيايد از طرفي براي محاکمه محمدخاتمي زمينه سازي مي شود ‏واز جانب ديگر علي کريمي کاپيتان تيم ملي به علت انتقاد از فوتبال کشور روانه خانه اش مي گردد.‏ در مجلس، سپاه يک گام بزرگ ديگر پيش مي آيد و علي لاريجاني را جانشين پدر عروس رهبر مي کند. هرچه باشد ‏سنگر آخر آنجاست. شايد براي همين هم روحانيون منتقد دولت يکي يکي از تشکلهاي روحاني محافظه کار خارج مي ‏شوند.‏ خاموشي نوبتي در تهران شکل قانون مي گيرد و خبر از گسترش خاموشي ها مي رسد. براي همين هم سردار ذوالقدر ‏حکومت بسيجي شبانه را در تهران و شهر هاي بزرگ ايران بر قرار مي کند. ‏ حق بافرمانده سپاه پاسداران است: بايد منتظر توفان بود.‏

۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

آیا حکومت ولایت فقیه در باتلاق خود ساخته گرفتار شده است ؟

انرژی هسته ای حق مسلم ماست این شعار تنها دستمایه سیاستمداران بی تدبیر نظام جمهوری اسلامی ایران است که روزانه به صورت گسترده از طریق تریبونهای مختلف که مصرف داخلی دارد به افکار عمومی داخلی و حتی خارجی تزریق میشود متاسفانه آنچه که به مردم ایران گفته نمیشود این است که نه تنها این شعار مورد تائید همه مردم جهان بلکه مورد قبول همه حکومت ها از جمله آژانس بین المللی انرژی هسته ای و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز هست حکومت جمهوری اسلامی به دلیل دو دهه فعالیت های مخفیانه در این زمینه مورد سوء ظن جامعه جهانی قرار گرفت وشورای حکام اژانس به دلیل عدم همکاری ایران در مورد صلح آمیز بودن این رفتارها چاره ای جز ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد نداشت متاسفانه سیاست بازان در جمهوری ولایت فقیه دست به تاکتیکهای مختلف زدند تا از اجماع جهانی در مورد این پرونده جلوگیری کنند در آمدهای سرشار نفتی این زمینه را فراهم نمود که رژیم بتواند نوکران شرق و غرب خود را به کار گیرد تا با ایجاد موانع مختلف از جمله دخالت مستقیم در عراق . افقانستان . لبنان . یمن . فلسطین . افکار جهانی را از موضوع هسته ای ایران منحرف سازد اما غافل از اینکه وارد بازی شطرنجی شده است که از قبل مهره ها چیده شده است سه قطعنامه اخیر شورای امنیت نشان داد که جامعه جهانی حداقل در برخورد با رژیم ایران متحد عمل میکنند با اینکه رژیم ایران اعلام نموده این تحریم ها هیچگونه اثری در اوضاع داخلی ایران ندارد ولی شواهد نشان دهنده چیز دیگری است که پایه های حکومت را به لرزه در آورده است . چند مورد به صورت اختصار توضیح میدهم : سرکوب شدید جنبش های دانشجوئی سرکوب شدید فعالین حقوق بشر سرکوب شدید معلمین سرکوب شدید کارگران سرکوب شدید جوانان تحت عنوان امنیت اجتماعی سرکوب شدید زنان تحت عنوان مبارزه با بد حجابی سرکوب و اعدامهای فله ای تحت عنوان مبارزه با اراذل و اوباش سرکوب شدید اقلیت های قومی و مذهبی تعطیلی اکثر کارخانجات و بیکاری قشر عظیم زحمتکش کارگری ایجاد فاصله های شدید طبقاتی در جامعه رواج شدید فسادهای اخلاقی و اقتصادی در جامعه بیکاری - فقر - تورم - رانت خواری - فحشا برکناری فرمانده هان عالی سپاه و ارتش و ادغام بسیج در سپاه آیا این موارد خود بهترین گواه بر ناکارآمدی این رژیم نیست حکومت از درون پوسیده است و تنها راه باقیمانده ایجاد یک جنگ دیگر است که حکومت با تمام توان خود را برای آن آماده کرده است که به ظن خود بتواند چند صباحی بر اریکه قدرت باقی بماند اما اتکا به نیروی نظامی که هر روز فرمانده هان آن برکنار میشوند نشان از مخالفت های است که در نیروهای نظامی وجود دارد بزرگ نمایی قدرت نظامیان دیکته ای است که توسط دوستان نادان حکومت بلند شده است که حاکمان این دروغ خود ساخته را باور کنند و کشور را به سمتی ببرند که صدام حاکم مستبد عراق وارد آن شد