به یاد کوروش کبیر بنیانگذار حقوق بشر//منشور حقوق بشر کوروش
تا روزي كه من زنده هستم نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند.
۷ آبان ماه مطابق با بيست و نهم اكتبر روز جهاني كوروش (سايرس دي) نام گذاري شده است كه از دير باز پارسيان، يهوديان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان به صورت ملل مشترك المنافع آن را گرامي مي دارند و رعايت مي كنند.
اين روز به مناسبت تكميل تصرف امپراتوري بابل به دست ارتش ايران (اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد) و پايان دوران ستمگري در دنياي باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پيش در همين ماه اعلاميه تاريخي كوروش بزرگ در زمينه حقوق افراد و ملل انتشار يافته بود كه نخستين سنگ بناي يك دولت مشترك المنافع جهاني و هر سازمان بين المللي بشمار مي آيد
منشور حقوق بشر کوروش:
" اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم : تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .
من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ، هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ، كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايند .من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .
من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرستد و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غصب ننمايد ،و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند .
من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد . مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است .اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران .
من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند و حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .
و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه به عهده گرفته ام ، موفق گرداند."
کلمه کوروش به معنای خورشید وار ( کور = خورشید) و( وش = مانند) می باشد .ایرانیان کوروش را "پدر" و یونانیان که ممالکشان را فتح کرده بود" سرور"و یهودیان که آزادی را به ایشان بازگردانده بود" مسح کننده"و بابلیان اورا" مردوک به منزله مورد تایید" می نامیدند.تبار کوروش از پدر به پارس ها و از مادر به مادها می رسد.
اشیتو و یگو پادشاه ماد شبی خوابی در مورد دخترش ماندانا می بیند ، برای وی آنگونه تعبیر کردند که از دخترت فرزندی زاده می شود که بر مادها غلبه خواهد کرد.
این موضوع سبب شد که او تصمیم بگیرد که دخترش را به بزرگان ماد ندهد زیرا از این ترس داشت که دامادش مدعی خطر برای وی شود . دخترش را به(پارسها) کمبوجیه اول که در آن زمان در جنوب غربی ایران حکومت داشتند شوهر داد .
ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه بار دار شد و شاه اینبار خواب دید از شکم دخترش درختی روییده که شاخ وبرگهای آن زمین را پوشانیده که مجدد برای وی تعبیر کردند که از ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد که بر جهان غلبه خواهد کرد . وی دخترش را طلبید و زاده ی وی را به هارپاگ(از بستگان و سپهسالار وی بود ) سپرد و دستور داد طفل رانابود کند .
هارپاگ هم می دانست که ممکن است روزی ماندانا انتقام فرزند خود بگیرد و هم اینکه از سر پیچی از دستور شاه هراس داشت, بنابر این کوروش را به یکی از چوپانهای شاه به نام میترادات (مهرداد) داد و از وی خواست بدستور شاه طفل را میان جنگل رها کند .
چوپان فرزند را به خانه برد و همسر وی که تازه صاحب فرزندی مرده شده بود به شوهرش اسرار ورزید که طفل را نگه داشته و فرزند مرده خویش را به جنگل برده و جسد تیکه شده وی را به هارپاگ دهند بدین ترتیب انها سرپرستی طفل را به عهده گرفتند .
یک روز کوروش که پسر چوپان معروف بود با امیرزادگان بازی می کرد و آنها کوروش را در بازی به شاهی قبول کردند و چون پسر آرتم(یکی از شاهزادگان)ازکوروش فرمانبرداری نکرد کوروش دستور داد وی را تنبیه کنند پسر آرتم نیز موضوع را به شکایت به پدر و پدر نیز به شاه گفته که پسر چوپان فرزندش را تنبیه کرده . شاه نیز چوپان و کوروش را احضار کرده و از ایشان در خصوص عمل کوروش سوال کرده و کوروش نیز در پاسخ به شاه گفته آنها مرا به شاهی پذیرفتند چون او از من فرمانبرداری نکرد او را تنبیه کردم حال اگر شایسته مجازات هستم تصمیم با شماست.
شاه از دلاوری کوروش و شباهتش با خود به فکر افتاده و چون زمان رها کردن فرزند دخترش به جنگل با سن کوروش برابر بوده آرتم را قانع کرده و از چوپان در خصوص پدر مادر کودک سوالاتی کرده و چون به جواب قانع کننده نرسیده تحت شکنجه از وی اعتراف گرفته و هارپاگ را احضار کرده و چون او چوپان رادید موضوع را فهمیده و به شاه گفت می خواستم هم دستور شما را اجرا کرده باشم و هم اینکه مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم.
بدین ترتیب کوروش در دربار کمبوجیه اول اخلاق والای انسانی پارس ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آنها را آموخت و با آموزشهای سختی که سربازان پارس فرا می گرفتند پرورش یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر