سیاسیات
چهار رساله در باب مشروطه
رساله یک
اصلا مهم نیست که در این مملکت چه می گذرد بلکه اصل مهم قضیه این است که مشروطه تکرار نشود .اینکه طی چند سال اخیر بین خیلی کمی از مردم مد شده است که به هر کس دلشان می خواهد رأی می دهند ولی به ما رأی نمی دهند اصلا مهم نیست مهم این است که نگذاریم بعضی چیزها در تاریخ مثلا چیزی مثل مشروطه تکرار شود –به قول هگل تاریخ بالاخره یک جایی تکرار میشود.به هر حال از ما که گذشت گذشته ها هم گذشته اما این را بدانید که از شما نخواهیم گذشت شاید هم چند تا چند تا با شما طرف بشیم .
رساله دو
اوایل مشروطه خیلی خوب و مهم بود خیلی هم ناز بود اصلا تا اطلاع ثانوی یک وقتی مشروطه زیر بنا بود ولی چند وقت پیش اسنادی افشا شد که ما فهمیدیم نه بابا مشروطه چیز خوبی که نیست هیچ خیلی هم بد بوده و هست و خواهد بود طبق اسناد افشا شده طی همین امریکایی های نامرد که ان وقت ها خودشان را انگلیسی جا می زدند از طریق فکس که اخیرا خودمان چند بار کم و زیادش کردیم تا بالاخره شد دور نویس. با میرزا ملکم خان و تقی زاده مکاتبه و مراوده ....داشته اند ضمن اینکه طبق اظهارات اخیر عباس اقای خودمان یعنی عبدی جانمان در بازرسی بدنی از یکی از جاسوسان لانه جاسوسان نشانی پست الکترونیکی باقر خان نیز یافت شده است مشروطه را باید کشت چه با افشا کاری چه با پتک و یا بوکس
رساله سوم
بله جانم برایتان بگوید از ما که گذشت ما حتی پوتین هایمان را هم به میخ دیوار اویزان کردیم و اگر لازم باشد دستکش های بوکس خوشکلمان را هم بر می داریم ولی شماها سعی کنید اشتباهای ما و مشروطه را تکرار نکنید لااقل شماها بروید تاریخ مشروطه را بخوانید ما خودمان قضایای مشروطه را در کتاب های تاریخ چهارم و پنجم دبستان شرح داده ایم البته خیلی های دیگر هم کتاب تاریخ نوشته اند ولی هیچ کدام نتوانسته اند ان را مثل ما به خوبی و خوشی تغییر دهند .ما با یک تصمیم استراتژیک و عاقلانه وقتی فهمیدیم نمی توانیم تاریخ حال و اینده را عوض کنیم دیدیم که بهتر است فعلا در تاریخ گذشته برای خوشگلی هم که شده مقداری اصطلاحات به عمل در بیاوریم این استکبار جهانی که در صدر ان امریکا و در ذیل ان تمدن اینکاها قرار دارد هم علت اصلی دشمنی اش با ما در همین است
رساله چهارم
گول این دکتر مهندسی هایی را که می بینید نخورید اینا قبل از تولد یعنی همان صدر مشروطه به دنبال بورس بودند البته دنبال بورس بودن عمل شنیعی نیست ما خودمان هم در زندگی خصوصیمان علاقه شدیدی به قضیه بورس وبورس بازی داشته و داریم برای همین هم بورس تهران را هم راه انداختیم ولی ایا این درست است که ما فقط بورس داشته باشیم ولی انها هم بورس داشته باشند و هم دکتر مهندس باشند ؟ایا این عدالت است ؟ایا این جامعه زدنی ببخشید مدنی است ؟از ما که گذشت همان طور که بر شیخ فضل الله نوری گذشت ولی بدانید که ما از شما نخواهیم گذشت حتی اگر چهل تا چهل تا گیرتان بیاوریم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر