۱۳۸۷ آبان ۷, سه‌شنبه

بلوچستان : سرزمین آتش وخون ؟ (مذهبی )

اكثريت قاطع مردم بلوچ سني مذهب و حنفي هستند و هيچگونه سنخيت و يا قرابتي با وهابيون عربستان سعودي نداشته و ندارند. در ابتداي انقلاب عليرغم برتري قانوني تشيع بر بقيه مذاهب و اديان و مسلك ها، بعضي از رهبران مذهبي اهل سنت بلوچستان از برقراري يك حكومت اسلامي در كشور خرسند بودند و حتي براي قلع و قمع كمونيست ها و چپ ها با رژيم همكاري مستقيم و غير مستقيم داشتند. اما مدتي نگذشت كه آخوند هاي متعصب شيعه نشان دادند كه نمي توانند حقوقي برابر براي علماي مذهبي سني بلوچ قائل شده و حداقل در بلوچستان با آنها بعنوان مساوي رفتار كنند. تعصب و تامگرايي مطلق و نهادينه شده در آخوند هاي حكومتي بسيار شديدتر از آن بود كه رهبران مذهبي سني در بلوچستان ( و مشابه آن در كردستان، تركمن صحرا، هرمزگان، جنوب كشور ، خراسان و غيره) تصور كرده بودند. بعد از قلع و قمع نسبتا كامل نيروهاي سياسي و تحصيلكرده بلوچ، مسلسل قتل و ترور رژيم متوجه رهبران مذهبي سني شد. بسياري از آنها توسط نيرو هاي رژيم در داخل و خارج از كشور ترور شدند. تنش هاي مذهبي اخير اگرچه ريشه در تاريخ طولاني و سي ساله جمهوري اسلامي دارد، اما بيانگر چالش "خودساخته" جديدي است كه متعصبين سوار بر اريكه قدرت، خود را با آن روبرو مي بينند. اين چالش رشد روزافزون مدارس ديني اهل سنت در بلوچستان و ناتواني كامل رژيم در اعمال هر گونه كنترل و يا نفوذ بر روي اين مدارس است كه از حيطه آموزشي حكومت خارج بوده و هستند. همانگونه كه مي دانيم رژيم جمهوري اسلامي مبالغ هنگفتي را خرج مدارس مذهبي ( حوزه علميه) مي كند. طلاب زيادي از شيعيان كشور هاي مختلف اسلامي در اين مدارس به تحصيل مشغول هستند. تمام مدارس و مساجد مذهبي اهل تشيع در كنترل حكومت هستند، و هزينه كامل آنها را نيز ارگانهاي مختلف حكومتي از بيت المال پرداخت مي كنند. اما هزينه مدارس مذهبي اهل سنت در بلوچستان توسط مردم بلوچ تامين مي شود. وانگهي فقه و شرع اهل سنت در اين مدارس تدريس مي شود. دولت نيز هيچگونه كنترل و يا نفوذي برروي مديريت، نحوه اداره و يا برنامه تحصيلي اينگونه مدارس ندارد. مضافاء با توجه به تبعيضات وحشتناك در سيستم مدارس و دانشگاه هاي دولتي كه باعث دلسردي و يا ممانعت جوانان بلوچ از ورود به دانشگاه و نهايتاء يافتن شغل مي شود؛ در مدارس ديني نه تنها هيچگونه تبعيضي وجود ندارد بلكه نوجوانان و جوانان مورد تشويق و حمايت قرار مي گيرند. علاوه بر بلوچها، تعدادي قابل ملاحظه اي از طلبه هاي اين مدارس از كشورهاي مسلمان سني مذهب منطقه آمده اند. بعنوان مثال طلبه هاي تاجيكستان كه سني مذهب هستند و حاضر نيستند حتي با دريافت هزينه كامل آموزشي و زندگي توسط جمهوري اسلامي در مدارس قم و يا مشهد، تحصيل كنند، به دليل سني بودن، دارلعلوم ( حوزه علميه اهل سنت) زاهدان را بر ديگر مدارس ديني كشور ترجيح مي دهند. اين امر ، مازاد بر مسائل مورد اختلاف ديگر برقشريون جمهوري اسلامي گران آمده است. در طي سالهاي اخير رژيم جمهوري اسلامي رهبران مذهبي بلوچ را تحت فشار قرار داده است تا آنها كنترل و اداره اين مدارس را به دولت و يا ديگر ارگانهاي حكومتي واگذار كنند. تا كنون رهبران مذهبي بلوچ در مقابل اين خواسته دولت مخالفت و مقاومت كرده اند. بدليل مقاومت در مقابل اين خواسته حكومت اسلامي تعداد زيادي از مولوي ها و طلاب اهل سنت يا اعدام و يا ترور شده اند. عده زيادي نيز قرباني شكنجه و همچنان در اسارت جمهوري اسلامي هستند. جمهوري اسلامي مدعي است كه اين مدارس محل و فضاي مناسبي براي عضوگيري نيروهاي چريكي مسلح نظير جنبش مقاومت مردمي ايران ( جندالله) مي باشند. اتهام بي اساسي كه توسط رهبران مذهبي بلوچ كاملا مردود تلقي شده است. جمهوري اسلامي در مناطق دوردست بلوچستان؛ عليرغم وجود مساجد اهل سنت، با صرف هزينه گزاف براي تعداد انگشت شماري مامور دولت كه شيعه هستند، از بودجه اعتبارات عمراني و آباداني استان مسجد مي سازد؛ اما به صدها هزار سني مذهب ساكن تهران اجازه ساخت يك مسجد براي اهل سنت را نيز نمي دهد. حتي مساجد اهل سنت در مشهد، فاضل آباد و زابل را تخريب مي كند، و سپس با كمال پررويي به سني ها مي گويند: مسجد كه خانه خداست، فرقي بين شيعه و سني نيست؛ شما چرا در مساجد شيعيان نماز نمي خوانيد؟ اگر مسئولين جمهوري اسلامي حقيقتاء راست مي گويند پس چرا آن سه نفر شيعه در فلان روستاي بلوچستان به مسجد اهل سنت نمي روند، تا دولت دهها ميليون تومان از پول بيت المال را صرف ساختن يك مسجد شيعي براي سه يا چهار نفر نكند! و به جاي آن يك درمانگاه و يا مدرسه بسازد. بهر حال جاده برادري و برابري معمولا دو طرفه است. بر طبق اطلاعيه دبير خانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران (مورخ 7 شهريور ماه 1387 برابر با 28 آگست 2008 ، دهها مبلغ مذهبي اهل سنت ايران دستگير ، شكنجه و راهي زندان هاي نامعلوم شده اند. اين در حالي است كه طبق ماده 18 اعلاميه جهاني حقوق بشر و اصل نهم قانون اساسي جمهوري اسلامي، فعاليت اين مبلغين ديني آزاد است. اين اعلاميه فهرست طولاني ازموارد مستند تضييع حقوق مسلمانان اهل سنت توسط جمهوري اسلامي را ارائه مي دهد. اذيت و آزار و زنداني نمودن مبلغين اهل سنت در حالي صورت مي گيرد كه سازمان تبليغات اسلامي كشور اعلام مي دارد در ماه رمضان امسال بيش از 600 مبلغ شيعه از قم، خراسان رضوي و اصفهان براي تبليغ اسلام ناب محمدي به بلوچستان اعزام مي شوند. بهر حال اينك رهبران مذهبي بلوچستان در تنگناي بسيار خطرناكي قرار گرفته اند. زيرا از يك طرف هجوم وحشيانه مامورين دولتي براي تخريب مدارس ديني و توهين و تحقير اهل سنت و شكنجه و حبس و ترور و اعدام علماي بلوچ، آنها را سخت تحت فشار قرار داده است. از طرف ديگر نيز درخواست قشر هايي از مردم بلوچ كه مي گويند ظلم و ستم و تعدي نيز بايد حد و اندازه اي داشته باشد، و از رهبران مذهبي درخواست مي كنند تا عكس العمل شديدتري از خود نشان دهند. بسياري از تحليگران معتقدند كه هدف رژيم به چالش كشيدن بلوچها در يك برخورد خشونت آميز است، تا بعد از كشتار و سركوب گسترده كنترل كامل مدارس ديني را بدست بگيرد و يا اينكه آنها را كاملا منحل كند؛ و به همين دليل دهها هزار نفر از نيروهاي ارتش، سپاه، بسيج ومامورين انتظامي همرا با وسايل و تجهيزات وسيع نظامي در پايگاه ها و قرارگاه هاي متعددي در بلوچستان مستقر شده اند. خوشبختانه درايت و خويشتنداري مولانا عبدالحميد اسماعيل زهي رهبر مذهبي بلوچستان، عليرغم فشارهاي مكرر از يكسو و تحريكات جنايت كارانه رژيم از سوي ديگر، باعث شده است تا از جنگ و برادركشي و خونريزي جلوگيري شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر