اینکه آیا باند نظامی و امنیتی حاکم بر ایران که منافع و ادامه حیات شان در جنگ افروزی است و رسالت خود را در میهن فلک زده ما فراهم ساختن زمینه برای "ظهور مهدی موعود" می دانند در آینده نزدیک جنگ دیگری را بر مردم جان به لب رسیده ایران تحمیل خواهند کرد یا اینکه بیت رهبری با نوشیدن جام زهر دیگری خود را موقتاً از بن بست خود ساخته بیرون خواهد آورد این سئوالی است که جواب آن بستگی به این دارد که آخوندها چقدر خطر مرگ حکومت خویش را جدّی بشمارند
برا ی رژیمی که از اعماق جهل و خرافه سر بر آورده و خون مردم ایران را در شیشیه کرده و با جهالت خویش امنیت خاورمیانه و جهان را به خطر انداخته است بادهای مخالف وزیدن گرفته و جام زهر دیگری در راه است پروژه "صدور انقلاب اسلامی" که به توصیه خمینی ازهمان نخستین روزهای قدرت گیری حکومت اسلامی در مغزهای متحجر آخوندهای اسلام وطنی نقش بست رفته رفته دارد آثار مخرب و زیان بخش خودرا نشان می دهد . آخوندهای تهی مغز در تعقیب اندیشه سخیف "صدور انقلاب اسلامی" ملیارد ها دلار از پول مردمی که به نان شب نیاز داشته و دارند را صرف تأسیس و سپس تغذیه گروههای تروریستی در کشورهای عربی نمودند که : 1- در کوتاه مدت از این گروههای تروریستی به عنوان اهرم های فشار برای باجگیری از قدرت های بزرگ استفاده نمایند . 2- در دراز مدت و با توجه به نارضایتی مردم کشورهای عربی ازرژیم های فاسد موجود ، این گروههای اسلامی و تروریستی را به بدیلی برای حکومت های فاسد و دیکتاتوری آن کشورها تبدیل نماید. 3 - و در نهایت با تأسیس حکومت های اسلامی در خاورمیانه و سپس اتحاد آنان با یکدیگر به رؤیاهای مالیخولیائی "امارات متحده اسلامی" به رهبری آخوندها و فراهم ساختن زمینه برای "حکومت مهدی موعود" جامه عمل بپوشانند غافل از آنکه پس از تجربه حکومت آخوندی ایران و طالبان افغانستان و تبدیل این دو کشور به پایگاهی برای تروریسم اسلامی ، دنیای قرن 21 و بشریت آگاه و صلح طلب دیگر تکرار چنین حکومت های قرون وسطائی را برنخواهد تابید .
علیرغم اینکه رژیم جهل وجنون در زمینه داخلی ، در هفته های اخیر با برگزاری انتخابات قلابی حلقه ی "خودی ها" را باز هم تنگ تر کرده است و بر سرکوب و میزان فشار بر مخالفان داخلی و فعالان جنبش های اجتماعی و حقوق بشر افزوده است اما در زمینه خارجی بیش از هر زمان دیگری در تنگنا قرار گرفته و شمارش معکوس برای به انزوا کشاندن کامل این رژیم تبهکار آغاز شده است و تمامی رشته هائی که رژیم آخوندی طی سالهای گذشته و با هزینه ملیاردها دلار از پول مردم ایران بافته بوده و ظاهراً قرار بوده است که این رشته ها در روز مبادا نقطه قوّتی برای این رژیم فاشیستی باشد اینک به نقطه ضعفی برای حکومت اسلامی تبدیل شده و می رود که یکی پس از دیگری برگردن رژیم آخوندی آویخته می گردد .
شمارش معکوس و سیاست منزوی ساختن رژیم آخوندی بطور جدی در زمینه خارجی آغاز می گردد که چند ماه پیش نیروی هوائی اسرائیل منطقه ای را خاک سوریه بمباران می کند . در آن هنگام نه سوریه و نه اسرائیل توضیحی در مورد جزئیات آن بمباران پخش نکردند و آن حمله ی هوائی در پرده ای از ابهام باقی ماند تا اینکه اخیراً اسرائیل و پنتاگون همزمان با ارائه عکس هائی اعلام داشتند که اسرائیل در آن حمله ی هوائی تأسیسات اتمی سوریه را که با پول ایران و توسط کره شمالی در حال ساخته شدن بوده با خاک یکسان کرده است .
ناگفته نماند که اسرائیل اعلام می نماید که در فاصله بمباران تأسیسات اتمی سوریه و اعلام علنی جزئیات آن عملیات که به تازگی صورت پذیرفته است با مقامات سوری بطور محرمانه برای حل اختلافات بین دوکشور در ارتباط و گفتگو بوده است . همچنین بی مناسبت نیست بدانید که در این فاصله عماد ابو مغنیه سرکرده و فرمانده نظامی حزب الله لبنان و مسئول شبکه های تروریستی برون مرزی جمهوری اسلامی که تمام امکانات سفارتخانه های ایران را در خارج از کشور برای انجام برنامه های تروریستی در اختیار داشته است در حومه دمشق به طرز مشکوکی اتومبیل اش منفجر وکشته می شود . ابو مغنیه در سالهای اخیر بخاطر آدم ربائی ها و بمب گذاری ها و ترورهائی که رهبریش را بر عهده داشته است از طرف سازمانهای جاسوسی امریکا و اسرائیل و بسیاری از کشورهای اروپائی به عنوان یکی از رهبران تروریسم جهانی تحت تعقیب بود و هنگامی که خبر کسته شدن اش ازدمشق مخابره می شود در وحله اول تمام گمانه زنی ها متوجه موساد سرویس جاسوسی اسرائیل گردید ولی اسرائیل با اعلام اینکه هیچگونه دخالتی در منفجر کردن ماشین حامل ابو مغنیه نداشته است به آن شایعات پایان داد اما کمی بعد و در ارتباط با سایر حوادثی که در خاورمیانه و حول و حوش مسائل این منطقه در جریان است برخی از روزنامه نگاران مستقل که بحران خاورمیانه را دنبال می کنند انگشت اتهام را متوجه سوریه کردند و سازمان جاسوسی سوریه را عامل کشتن ابو مغنیه دانستند و استدلال کردند که سوریه برای خروج از انزوا و فاصله گیری از ایران و نشان دادن چراغ سبز به رژیم های کشورهای عربی و اسرائیل و حامیانی جهانی اش ابو مغنیه را قربانی کرده است به هرحال گرچه حکومت آخوندی ایران و رژیم بعث سوریه و گروههای تروریستی اسلامی هنوز اسرائیل را مسئول قتل عماد ابو مغنیه رهبر نظامی حزب الله میدانند و برای عوامفریبی بر روی آن تبلیغ می نمایند ولی تحلیگران مستقل مسائل خاورمیانه همچنان رژیم بعث سوریه را مسئول قتل ابو مغنیه می دانند و او را قربانی سازش های آتی سوریه و اسرائیل که حلقه ای است از زنجیره منزوی ساختن رژیم جمهوری اسلامی ، گمانه زنی می کنند . و تمام شواهد نشان می دهند که این گمانه زنی ها دور از واقعیت نیست .
در آخرین نشست سران کشورهای عربی که چندی پیش در دمشق پایتخت سوریه برگزار گردید برای نخستین بار سوریه در پای قطعنامه ی پایانی اجلاس سران عرب که بر حق مالکیت امارات بر جزایر ایرانی ابوموسی ، تنب بزرگ وتنب کوچک تأکید می ورزد امضا می نهد و چند هفته پس از اجلاس سران عرب اسرائیل اعلام می نماید که حاضر است با رژیم سوریه برای باز پس دادن بلندیهای جولان به این کشور وارد مذاکره شود ، ناگفته نماند که اسرائیل این بلندی ها را همیشه بخشی از فضای امنیتی خود می دانسته است .
در یک اقدام بی سابقه ی دیگر در هفته های اخیر پیمان نظامی اتلاتیک شمالی ( ناتو ) خود را به آبهای خلیج فارس رسانید و با عقد یک قرار داد دفاع نظامی با قطر ، این شیخ نشین کوچک را در زیر پوشش دفاعی خود قرار داد و متعاقب آن امارات متحده عربی در راستای ادعای پوشالی خود مبنی بر حق مالکیت جزایر ایرانی یاد شده خواهان طرح این ادعا در مجامع بین المللی شد .
تبلیغات و تب "عروبیت" نیز در هفته های اخیر در خاورمیانه بالا می گیرد و حتی رژیم های فاسد و تبهکاری پرچمدار اتحاد "امت عرب" در مقابل دشمنان گردیده است .
و اما در عراق با توجه به انتخابات آینده ریاست جمهوری امریکا و کاهش میزان محبوبیت جمهوری خواهان این کشور و ریزش آرا آنان به سود کاندیدا های حزب رقیب ( دمکرات) که با وعده ی پایان دادن به جنگ عراق وارد مبارزات انتخاباتی شده اند ، کاخ سفید در هفته های اخیر بر فشارهای خود بر دولت عراق افزود و از دولت مالکی قاطعانه خواست که تکلیف خود را با گروههای شبه نظامی هوادار رژیم اسلامی ایران در عراق روشن نماید . برخی از سیاست گزاران کاخ سفید در فرصت های مختلف علناً اعلام داشتند که : « ما اجازه نمی دهیم که تروریست ها و گروههای شبه نظامی در عراق بر روی انتخابات آینده کشور ما تأثیر بگذارند.»
در پی فشارهای امریکا بود که دولت عراق در هفته های اخیر برخلاف سابق سیاست قاطع تری را در قبال گروه شبه نظامی مقتدا صدر در پیش گرفت و در گیری های بصره بوقوع پیوست و در درگیری های اخیر بصره بود که بنا به ادعای نیروهای عراقی و امریکائی ، آنان به میزان گستردگی نفوذ و کمکهای رژیم اسلامی ایران به شورشیان عراق پی میبرند ، آنها اعلام داشتند که : « در گذشته ما می دانستیم ایران به شورشیان عراق و بویژه گروههای شبه نظامی شیعه کمک می نماید ولی تاکنون حدس نمی زده ایم که دامنه نفوذ و کمکهای مالی و آموزشی و ارسال مهمات و جنگ افزارهای ایران تا بدین حّد گسترده و از حجم بالائی برخوردار بوده باشد."
کشف انبارهای اسلحه ، موشک ها ، خمپاره اندازها ، بمب های فوق اعاده قوی و ضد تانک و زره پوش که در کنار جاده ها تعبیه می شود و قاتل درجه یک نیروهای امریکائی در عراق است که بنا به ادعای پنتاگون و مقام های عراقی همگی به تازگی در ایران ساخته شده و توسط نیروی سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عراق قاچاق شده است زنگ های خطر را در هفته های اخیر علیه جمهوری اسلامی به صدا در آورد تا جائی که برخی از مقام های پنتاگون از طرح شناسائی اماکن و مراکزی در ایران که در امر آموزش و تأمین اسلحه و مهمات و منابع مالی برای شورشیان عراق فعالیت می کنند و سپس حمله نظامی به مراکز مزبور پرده بر داشتند .
درگیری های بصره که به شهرک شیعه نشین در حومه بغداد نیز کشیده شد صدها کشته و مجروح بجای گذاشت که این کشته شده گان و مجروحان از نظر دولت عراق شورشیان خرابکار به حساب می آیند و از نظر رژیم جمهوری اسلامی ایران شهیدان و جانبازان اسلام محسوب می شوند که در جنگ با کفار به فیض شهادت رسیده و به لقاء الله نائل آمده اند و پُرواضح است که مخارج زندگی بازماندگان و فرزندان اینان نیز مانند مخارج زندگی خانواده شهدای حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین بر عهده ی اُم القراء اسلامی خواهد بود و سید علی خامنه ای می بایستی از بودجه سّری که در اختیار دارد مخارج زندگی شهدا و معلولین "دنیای اسلام" را تأمین نماید .
در روزهای اخیر و با توجه به وقایع بصره هیئتی از جانب ائتلافی موسوم به "ائتلاف یکپارچه عراق" از جانب دولت عراق و با در دست داشتن اسناد و مدارک برای ارائه به مقامات جمهوری اسلامی به ایران سفر کرده است تا اولاً وخامت اوضاع و حساسیت امریکائی ها را نسبت به دخالت ایران در آشوب های عراق را به اطلاع حکومت اسلامی ایران برساند و ثانیاً از رژیم آخوندی حاکم بخواهد که ارسال اسلحه و پول و آموزش گروههای شیعه را متوقف نماید با توجه به مطالبی که در بالا بدان اشاره شد و بسیاری مسائل پشت پرده که ما از آن بی خبریم کاخ سفید واشنگتن در ماههای اخیر موفق گردیده است که حلقه محاصره ایران را تنگ تر کرده و جمهوری اسلامی را حتی در میان دوستان و هم پیمانانش به انزوا بکشاند . چنین بنظر می رسد که نه 30 سال نفت مجانی ایران توانسته است از رژیم بعثی سوریه متحد قابل اعتمادی برای رژیم آخوندی در منطقه بسازد و نه اقامت طولانی گروههای شیعه عراقی درایران آنهمه بذل و بخشش های جمهوری اسلامی به آنان توانسته است که این دست نشاندگان دیروزی را کاملاً گوش به فرمان سید علی خامنه ای و بیت رهبری سازد چرا که همین دست نشاندگان دیروزی آخوندهای ایران در هر فرصتی بر هویت عربی عراق تأکید می نمایند و با زبان بی زبانی به آخوند های ایران برباد ده یاد آور می شوند که فکر وحدت "امت اسلامی" و تحقق "امارات متحده اسلامی" را باید از سر بدر کنند .
اینکه آیا باند نظامی و امنیتی حاکم بر ایران که منافع و ادامه حیات شان در جنگ افروزی است و رسالت خود را در میهن فلک زده ما فراهم ساختن زمینه برای "ظهور مهدی موعود" می دانند در آینده نزدیک جنگ دیگری را بر مردم جان به لب رسیده ایران تحمیل خواهند کرد یا اینکه بیت رهبری با نوشیدن جام زهر دیگری خود را موقتاً از بن بست خود ساخته بیرون خواهد آورد این سئوالی است که جواب آن بستگی به این دارد که آخوندها چقدر خطر مرگ حکومت خویش را جدّی بشمارند ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر