درباره گسترش فقر و بیکاری و تبعات بیشمار ناشی از آن هر روز گفته و نوشته میشود . این درست است که گرانی ، بیکاری ، بی مسکنی و فقر و نداری جزئی از اجزاء و تبعات نظام سرمایه داری محسوب میشوند . اما درجه این نکبت نظام سرمایه داری در در جامعه ما و تحت نظام اسلامی بقدری خشن و غیر متعارف و ضد انسانی است که در کمتر کشوری میتوان نظیر اش را سراغ گرفت. استثمار بی حد و حثر کارگران ، عدم پرداخت حقوق و دستمزد ها ، اجرای قراردادهای موقت ، گرفتن سفته سفید امضا و قراردادهای سفید امضا که همچون شمشیر ی برران بربالای سر کارگران آویزان کرده اند تا هرگاه کارگری زبان به شکوه و شکایت گشود . فورا آن اسناد امضا شده توسط کارگران را به میل و اراده خود پرکرده و به اجرا بگزارند . دراین صورت کارگران نه تنها شغل خود را از دست میدهند بلکه آنها را دردادگاه های فرمایشی محکوم وروانه زندان میکنند. قابل نامل است که حقوق و دستمزی هم که به کارگران شاغل تعلق میگیرد به گفته خود سردمداران وکارشناسان مسائل اقتصادی 75 درصد با خط فقر تعیین شده فاصله دارد یعنی اگر به حقوق و دستمزد آنها 75 درصد اضافه شود درخط فقر قرار میگیرند. این وضعیت کارگران شاغل است . کارگران بیکار و انبوه زحمتکاش و کارگران فصلی دیگر جای خود دارد. گاه آش آنقدر شور است که سر وصدای آشپز ها و شاگرد آشپز ها را هم درمیاورد.
درهمین رابطه سعید مدنی کارشناس باصطلاح رفاه اجتماعی میگوید « نزدیک به 30 درصد جمعیت ایران زیر فقر مطلق زندگی میکنند وی اضافه میکند که
«... تعداد فقرا در حال افزایش است و دستگاههای حمایتی نتوانستهاند، مشکل فقر جمعیت زیر پوشش خود را رفع کنند. این امر ناشی از سیاستهای سنتی و ناکارآمدی است که برای هزینهکردن بودجه عمومی به کار گرفته میشودمیباشد.به گفته مدنی، "هرساله بخش قابل توجهی از بودجه کشور صرف یارانهها میشود، در حالی که ... یارانهها کاملا به دست فقرا نمیرسد بلکه به دست کسانی میرسد که اساسا نیازی به این یارانهها ندارند. مدنی در ادامه به ناکارایی وزارت رفاه انتقاد میکند و میگوید: «وزارت رفاه مکلف به مشارکت در تعیین خط فقر، جهت برنامهریزی و سیاستگذاری است. اما وزیر رفاه بارها تاکید و اصرار کرده که تمایلی به اعلام خط فقر ندارد».بر اساس آمارهای رسمی، ۹ تا ۱۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. اینها کسانی هستند که نمیتوانند نیازهای اولیه خود مانند خوراک، پوشاک، آموزش و مسکن را تامین کنند. به گفتهی سعید مدنی، این آمارها درست نیست و آمار کارشناسان نشان میدهد که ۲۰ تا ۲۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر مطلق به سر میبرند؛ یعنی ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت ایران. مدنی معتقد است که آمار دولتی در زمینهی "فقر شدید" نیز نادرست است. در آمار رسمی ذکر شده که بین ۵ / ۱ تا ۲ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر شدید زندگی میکنند؛ اینها افرادی هستند که درآمد کافی برای تامین روزانه ۲هزار کیلو کالری مورد تایید وزارت رفاه و تامین اجتماعی را نیز ندارند. به گفتهی مدنی، کارشناسان معتقدند که تعداد این افراد بیشتر است و بر اساس برخی محاسبات، "حداقل ۹ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر شدید به سر میبرند". این در حالی است که عضو كميته مزد كشور ميزان خط فقر را در سراسر كشور 550 الي 600 هزار تومان اعلام كرده و اظهار داشته است که: ميزان فاصله مزدي كارگران با خط فقر كنوني در جامعه فعلي 75 درصد برآورد شد. درعین حال بنابر اظهارات همین مسئول درحالی حقوق بخشی از مزدبگیران کشور 10 درصد اضافه شده است که طبق برآورد رسمی بانگ مرکزی نرخ تورم امسال بیش از 17 درصد بوده است و بدون شک آمارهای واقعی نرخ تورم را بسیار بیشتر از نرخ رسمی اعلام شده توسط بانگ مرکزی میدانند.دراین رابطه مشکل مسکن خود یکی از عوامل بسیار مهمی است که بخش مهم و حتی همه درآمد سالانه کارگران را می بلعد . با افزایش قیمت زمین و مسکن اجاره خانه ها هم بالا و بالاتر میروند با افزایش نزدیک به صددرصدی هزینه مسکن نه تنها بیش از یک سوم جمعیتئکشور فاقد مسکن بلکه آنهائی هم که سرپناهی برای خود فراهم کرده اند به زیر خط فقر مطلق رانده میشوند . چنین است وضعیت اسف بار انبوه جمعیت میلیونی کار و زحمت که بشدت استثمار میشوند اما هیچ بهره ای از حاصل دسترنج خود نمیبرند و تنها راه چاره آنها متحد شدن و متشکل شدن و مقابله با نظامی است که جز زور و سرکوب و تشدید ستم و استثمار حاصلی ببار نیاورده و نخواهد آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر