تارنگار پان ايرانيست ها در خوزستان چند روز پيش خبري به نقل از عصر ايران(وابسته به برخي اصول گرايان ) منعكس كرده بود كه حكايت از ادامه ي فعاليت باندهاي برده داري در كشورهاي عرب داشت. در اين خبر به موضوعي تكان دهنده اشاره شده بود كه هر ايراني غيرتمندي را به خشم مي آورد. بخشي از اين خبر چنين بود:" به گزارش خبرنگار عصرایران، مافیای فساد امارات، با راه اندازی سایتی اقدام به تبلیغ برای دختران ایرانی کرده است که سن اکثر آنها بین 15 تا 18 سال است.در این سایت، علاوه بر نام و سن این دختران، عکس رنگی نیز از هر کدام از آنها گنجانده شده است تا مشتریان عرب آنها، با دید بهتری به انتخاب بپردازند. قیمت های اعلام شده برای تصاحب هر کدام از این دختران نیز بنا به سن و زیبایی آنها بر مبنای درهم در این سایت اعلام شده است.در این سایت برای اطمینان بخشی به مشتریان فاسد، در کنار مشخصات هر دختر، تاکید شده است که در صورت بیمار بودنش امکان استرداد وجود دارد.در سایت (...) ادعا شده است که 8 گروه در ایران با شبکه فروش دختران ایرانی در امارت همکاری دارند و از بقیه "گروه های مافیایی" که می توانند در این امر فعالیت داشته باشند، دعوت به همکاری شده است.به ادعای سایت مذکور، اسپانسر این جریان غیراخلاقی، یکی از شیوخ فجیره به نام "ع" می باشد.همچنین از مشتریانی که در صدد تصاحب این دختران هستند دعوت شده است همزمان با سال نوی ایرانی، در هتل (...) حاضر شوند.در این سایت ، به جزئیات ارتباط حضوری مشتریان اشاره نشده و فقط از آنها خواسته شده است با آدرس ایمیلی كه به این منظور معرفی شده است ، تماس بگیرند ."
اين كه چه كساني با گستاخي كامل و آسودگي خاطر دست به چنين كارهاي غير انساني وضد ميهني مي زنند پرسشي است كه پاسخش را تنها سران اين مافياهاي مخوف مي دانند اما آن چه مسلم است اين باندهاي مافيايي يكباره شكل نگرفته اند و از قدرت بي حسابي برخوردار هستند. درارديبهشت ماه سال 82 ماهنامه ي وزين خواندني يكي از معدود نشرياتي بود كه به تحليل اين اتفاق ناگوار پرداخت و همين تحليل ها باعث گرديد يكي از مدافعان سرسخت نظام به ساخت فيلمي مستند در همين زمينه بپردازد و نام آن را " فقر و فحشا" بنامد. فيلم مسعود ده نمكي به مذاق خيلي از آقايان خوش نيامد چون اين اعتقاد وجود داشت كه چنين فيلم هايي باعث سياه نمايي مي شود. پرده پوشي و مماشات در اين قضيه باعث گرديد كسي نپرسد چه دستهايي در شكل دهي اين باندها نقش دارد و چگونه ممكن است در كشوري كه كليه ي فعاليت هاي منقدان حكومت ( اعم از دانشجو ، كارگر، دبير و...) زير ذره بين است و حركت هاي مشكوك از ديد نهادهاي امنيتي پنهان نمي ماند باندهايي اين چنين تشكيل شوند و روز به روز نيز توسعه ي بيشتري يابند؟ چگونه امكان دارد كه مشخص گردد فلان دانشجوي منتقد از طريق رايان نامه اش با چه كساني در ارتباط است ولي معلوم نگردد كه باندهاي قاچاق دختران از كجا و چگونه هدايت مي شوند؟ در اين سالها بارها اعلام شده كه اين باندها شناسايي و متلاشي شده واعضاي آن بازداشت شده اند اما پس از مدتي آش همان آش بوده و كاسه همان كاسه! اگر سيستم قضايي ايران آن چنان كه در رسانه هاي رسمي قدرتمند جلوه داده مي شود ، عمل مي كند پس اين اخبار ناگوار چيست كه هر چند وقت يك بار منعكس مي گردد؟ آيا سيستم قضايي ايران اين قدر ناتوان است كه نمي تواند با يك باند قاچاق انسان برخورد كند يا اين قصه حكايت ديگري دارد؟ البته اين كه ناهنجاري هاي اقتصادي ، اجتماعي وفرهنگي نيز در شكل گيري مافياي سياه قاچاق دختران مدد رساننده است غير قابل كتمان است اما ستون هاي اصلي اين باندها بدون وابستگي به (...) هرگز قدرت شكل گيري ندارند.زماني كه اعراب پابرهنه به يكباره از لطف اقتصادي آقازاده هاي" نوريش"( اين اصطلاح براي نخستين بار توسط مرحوم طالقاني به كار گرفته شد) به اين جايگاه مي رسند ونيز به دليل ايدئولوژي زدگي سياستمداران حكومتي ارتباط با كشورهاي ديكتاتوري عرب سرلوحه ي ديپلماسي ما قرار مي گيرد چه توقعي از سردسته اي اين باندهاي بي وجدان و ضد انساني بايد داشت.؟( متاسفانه اين باندها تنها در كشورهاي حاشيه ي خليج فارس به فروش ناموس ايراني نمي پردازند بلكه اين قصه در پاكستان و هندوستان نيز در حال توسعه مي باشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر