مبارزه عليه جمهوري اسلامي نبايد به محلي براي تجربه هاي استراتژيك گوناگون تبديل شود، تحريم انتخابات يك سرپيچي و نا فرماني است، اعتراض مناسب يك جامعه مدني، متمدن و مناسب حكومتي است كه حرف حساب بفهمد، نه براي جمهوري اسلامي كه نه مدنيت دارد و نه تمدن و دمكراسي جهاني را هيپوكراسي مي خواند.برنامه هاي مبارزاتي بايد آينده نگر بوده و نتيجه آن بايستي بررسي و پي آمد مورد نظر را داشته باشد. ما همواره بايد به سوي پيشرفت اهداف ملي خود گام بر داريم، هر چند كوتاه.بايد تمام مبارزات و تبليغات خود را با شناخت كامل از جمهوري اسلامي انجام دهيم. استفاده از پادزهر عليه ويروسي كه در مقابل آن تكامل و مقاومت پيدا كرده است، تنها ويروس را تقويت مي كند. استفاده نادرست از پادزهر، خود مي تواند بحران ايجاد كند.ما بايد بدون عصبانيت و دور از احساسات رنجيدگی و آزردگی ، به اساس و تشكيلات سازماني جمهوري اسلامي و تاريخچه و چگونگي تدوين آن بپردازيم، اساس و پايه، سلسله مراتب شبكه ها و مراكز ارتباطي، اعضاء، انواع اعضاء، نوع فعاليت آن ها، وابستگي و غيره. هنگاميكه كه فهميديم با چه كسي طرفيم، آن زمان قادر خواهيم بود برنامه كار را پيشنهاد و تبليغ كنيم. بطور مثال بايد تاثير تبليغ دين در روان عموم را بررسي كرد تا بتوان از آن در خط مبارزه ملي استفاده كرد. بايد واقف بود كه حب وطن در اكثر ايرانيان حتي اصولگرايان كاملا آشكار است.پيشنهاد ما استفاده از هر ابزار و استراتژي است كه بتواند باعث گردهمائي و اعتراض عمومي شود. هيچگاه موقعيتي كه در آن امكان حضور گسترده عام مي باشد، نبايد از دست داد. مسئله بايد نحوه بهره وري از آن موقعيت باشد تا دفع و نفي آن. همواره بايد زمينه هايي را ايجاد كرد كه اعتراض و مبارزه ملت در آن آشكارتر و پر حضورتر است، بويژه زماني كه تمام رسانه هاي بين المللي، منطقه اي و داخلي حضوري گسترده دارند.تمايل و گرايش به تغيير و تحول در دوران ظلمات اروپا و شكوفايي رنسانس مي تواند آموزنده باشد.عامل اصلي، حضور و اعتراض توده مردم نبود، بلكه فشار حلقه هاي دروني كليسا و اعضاي سازماني آن بودند كه ديگر تحمل بيرحمي، ظلم و ستمگري و جنايات كليسا را به نام خدا نداشتند.فروپاشي دروني در مورد عموم تشكيلات افراطي واقعيت دارد. چه كمونيسم چه فاشيسم و چه مذهبي تندرو.تعادل از عناصر مهم حيات است، افراط ضد توازن بوده و در نتيجه ضد انساني است، اعتدال و ميانه روي، همرنگ توازن است و با روحيه انسان سازش دارد.هر سيستمي كه تعادل نداشته باشد، دير يا زود محكوم يه فنا است. ما مي توانيم با مبارزات خود به عامل تغييرات سرعت ببخشيم و شكل آينده سيستم را توسط عوامل و ابزاري كه در دست داريم، آنگونه كه مي خواهيم تغيير دهيم.تحريم انتخابات، كوته فكري است، كه ناشي از عدم شناخت حريف مي باشد. حكومت آقاي احمدي نژاد بعد از شكست در انتخابات شوراهاي شهر و روستا دست به تغيير استانداران، فرمانداران و مديران استان ها در تمام سطوح زد و مديريت انتخابات را در وزارت كشور كاملا در اختيار گرفتند.اكثر نمايندگان اصلاح طلب توسط هيئت هاي نظارت استان ها و فرمانداري ها، پیش از رسيدن به شوراي نگهبان، رد صلاحيت شدند. اعضاء گماشته شده در اين هيئت ها از طرف استاندارها و فرماندارهايي منصوب شده اند كه خود از همدستان منصوبي آقاي احمدي نژاد هستند. علت رد شدن اين افراد، داشتن پرونده هاي سياسي و يا به اندازه كافي مسلمان نبودن، ذكر شده است.دولت و حكومتي كه با طرفداران پر و پا قرص خود، كه شامل بسياري از مديران حكومت و نمايندگان فعلي و قبلي مجلس هستند، چنين رفتاري دارد را چگونه مي توان با تحريم انتخاب تحت تاثير قرار داد.تحريم انتخابات براي آنها فرصتي است كه رسيدن به هدف را برايشان آسان مي كند. تحريم انتخابات بمانند باز گذاشتن در براي دزدي است كه بايد از ديوار بالا برود. ديواري كه ملت با حضور خود مي توانند آنرا پايدار و بلند كرده و از آن نگهباني كنند هر چند به تدریج.ملت مي توانند با جبهه گيري، موجب تقويت اين تضاد داخلي شده و با طرفداري از شخصيت هاي ملي، مذهبي و اصلاح گرايان باعث ايجاد زمينه هايي شوند كه موجب رنسانس جديدي شود.شما مي توانيد حداقل با راي خود، نقشه و خيالات واهي و خام رئيس جمهور و همراهانش را باطل كنيد. آنها تنها به علايق خود و چپاول اموال ملي توجه دارند. به هر شكلي كه ممكن باشد، چه از طريق حذف غيرقانوني ديگران و چه از طريق عدم شركت ملت در انتخابات.مي دانيم كه حتي در ميان نمايندگان پذيرفته شده نيز، مي توان شخصيت هايي را يافت كه دلسوزتر بوده و متعهد به علائق ملي هستند تا ايدئولوژي افراطي. در صورتيكه جمعي درون اين سيستم خواستند با مطرح و تصويب لايحه اي، شكنجه زندانيان سياسي را غير قانوني كند، ما آنها را تقويت و به آنها راي مي دهيم، در صورتيكه برابري زن و مرد را در حقوق اجتماعي، سياسي و مالي پيشنهاد كردند يا اگر پيشنهاد ادغام شوراي نگهبان را دادند، و یا متعهدانه به رفاه اقتصادی ملت پرداختند ما سعي مي كنيم همه را به راي دادن به ايشان تشويق كنيم. براي ما فرقي نمي كند كه ريش دارند يا نه، عمامه به سر دارند يا با كراوات هستند.ما بايد به علت تاريخ اجتماعي، سياسي و روان اجتماعي خود، از سيستم هايي كه زمينه ديكتاتوري دارند، دوري كنيم.مملكت نه به سلسله اي متعلق است و نه نياز به ولايتچي دارد. سيستم هاي سياسي افراطي هيچگاه براي اكثريت راه حلي موفق ايجاد نمي كنند و هميشه محور عملكردي ايدئولوژيك و پر شعار خواهند بود كه مطلقا كاربردهاي دمکراتیک، اجتماعي و اقتصادي ندارند. چه كمونيست، چه فاشيست وچه اصولگراي مذهبي. همراهي با هرگونه رهنمودي كه پيشنهاد مبارزه مسلحانه ميدهد بمانند همكاري با قشری جنايتكار، براي دستيابي به آزادي و رفاه اقتصادي، است.. منتظر ديگران و سياست هاي بين الملل نشستن فقط به علت خامي ما خواهد بود زيرا تحولی كه نگهبان علايق ملت است فقط در درون ملت هاي آگاه و فعال بر مي خيزد.آنچه كه نماينده حقيقت و حق است در طي زمان واضح و محقق مي شود و آنچه كه باطل است محو. ما اگر دست روي دست بگذاريم و هيچ فعاليتي نكنيم، جمهوري اسلامي در هر صورت مجبور به تغيير و تحول است و به هيچ وجه در شكل فعلي قادر به اداره موفق امور نخواهد بود. ما بايد به اين تحول سرعت ببخشيم و با حضور و ايستادگي، در هر فرصتي در صحنه ايي كه رسانه هاي داخلي و بين المللي حضور فعالي دارد، حضور عمومي، فعال و كلان خود را به نمايش گذاشته و اعتراض و اعتصاب كنيم. از 47 تا 50 ميليون راي دهنده 22 ميليون راي ندادند. 10 ميليون ديگر هم بسيار از اوضاع اقتصادي و وضعيت افتضاحي كه دولت باعث آن شده، بسيار ناراضي هستند. تخمين زده شده است كه جمهوري اسلامي بين 5% تا 10% غالبا در شهرستان ها طرفدار دارد.توجه كنيد كه حضور 40 ميليون نا راضي و معترض در عموم انتخابات، چه پيامدي خواهد داشت. از قلم خود بمانند یک اسلحه استفاده کنید و به آگاهی دیگران به پردازید. . تحقق آرزوهاي شخصي و ملي فقط با حضور فعال ممكن است نه با غيبت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر