بزرگترین مشکل جامعه کنونی ما بیکاری است . هر چند با نگاهی عمیق ودقیق متوجه می شویم که مشکل ازدواج از بیکاری بزرگتر است . بیکاری یک علت است . علت بوجودآورنده ی مشکلات بسیاری دیگر که با هم ترکیب شده وچنین اوضاعی را ساخته است . بیکاری یکی از موثرترین عوامل بوجودآورنده ی نا به هنجاریها و بحران ها و مفاسد اجتماعی است که به شدت هر چه تمام تر در جامعه ما شایع شده است .
بیکاری از جمله معضلات دردناکی است که جامعه جوان کشور بیش از پیش با آن روبهروست. هجوم بیکاران برای پیوستن به بدنه دولت و فقدان ارائه امکانات سرمایه گذاری سازماندهی شده برای ایجاد اشتغال، از جمله مسائلی است که کمتر در بودجهریزی به آن توجه می شود .
بیکاری نتیجه سیاستهای نسنجیده و غیر اصولی وغیر مدبرانه ای است که امروز مدیران سیاستمداران واندیشمندان به تفضیل به بیان ان پرداخته اند . در اینکه عوامل مختلفی موجب چنین بحرانی شده اند جای هیچ حرف وحدیثی نیست !
در سال ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵ خورشیدی) نشريه تحقيقات اقتصادی خاورميانه (ميس) در يك گزارش کامل تحليلی از معضل بيكاری در ايران نوشت: «بحران بیکاری۴۰ درصدی در ایران که ۲۸ میلیون را شامل میشود، جمعیت کل کشور را به طور نسبی دچار فقر اقتصادی کرده است.»
در همین سال دولت ایران اعلام کرده است که نرخ بیکاری در کشور حدود ۱۲ درصد است که این آمار در نظر برخی آگاهان غیرواقعی مینماید معاون روابط کار وزارت کار و امور اجتماعی گفت : تک محوری بودن اقتصاد کشور به بحران بیکاری در کشور دامن می زند و هم اکنون معضل بیکاری هم به محوری ترین چالش شهرهای بزرگ تبدیل شده است.
نرخ بیکاری در استانهای مختلف ایران متفاوت است. اما اغلب نرخ بیکاری در استانهای مرزنشین که عموماً سُنی مذهب و از استانهای محروم ايران هستند از دیگر نقاط ایران بالاتر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر