انتشار بخشی از گزارش اطلاعاتی سازمان ملی اطلاعات آمریکا در مورد ماهیت برنامه اتمی ایران از سال 2003 بدین سو و واکنش جرج بوش از بی اطلاعی آن ذهن همه را به این سوال انداخت که چطور یک رییس جمهور که تمامی 16 نهاد به گونه ای وابسته به کاخ سفید هستند قبل از انتشار آن گزارش بی اطلاع باشد.
.ایران از انتشار این گزارش استقبال کرد و آن را نشانه صحت ادعاهای خود و مسالمت آمیز بودن برنامه هسته ای اش به شمار آورد ،اما از سوی دیگر آمریکا درباره ضرورت ادامه فشارها علیه ایران تاکید می کند.انتشار این گزارش در مورد برنامه هسته ای ایران، فرضیه حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران را در حوزه کمرنگ، اما ادامه فشار را جایگزین آن کرده است، به طوریکه ایالات متحده آمریکا هم اکنون مشغول بسیج دولت های متحد خود در منظومه غرب و نیز اعضای دائمی شورای امنیت به علاوه آلمان برای تهیه پیش نویس قطعنامه جدید شورای امنیت جهت اعمال مرحله سوم تحریم ها علیه ایران است . به همین خاطر فرانسه را مامور تهیه پیش نویس قطعنامه علیه ایران کرده است، تا اعلام کند خیلی از کشورها از جمله فرانسه و آلمان نیز با این فشار علیه ایران موافق هستند و آمریکا تنها نیست. چگونگی تغییر رویکرد آمریکا به ایران فقط در انتخابات 8 ماه بعد آمریکا نهفته است ، چرا که پرونده اتمی ایران و چگونگی برخورد با آن به یکی از معضلات سیاست آمریکا و احزاب آن کشور تبدیل شده و ایران مجدداً به یکی از پروژه های انتخاباتی و کشمکش های سیاسی دو حزب یعنی دموکرات ها و جمهوریخواهان تبدیل شده است که می تواند نقش مهمی در بقای جمهوریخواهان یا حذف کوتاه مدت آنها از صحنه سیاسی آمریکا ایفا کند.این موضوع یاد آوربحران گروگان گیری در سفارت آمریکا در تهران 1358 است که در آن زمان نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانع از آن شد که جیمی کارتر بتواند از راه های گفت وگو با تهران موضوع گروگان ها را حل و فصل کند، از این رو دموکرات ها در انتخابات شکست خوردند و رونالد ریگان از حزب جمهوری خواهان توانست قدرت را کسب کند.به همین خاطر است که جمهوری خواهان می خواهند با یک عقب نشینی تاکتیکی از موضع رادیکال خود در برابر پرونده هسته ای ایران از اهمیت این پرونده کاسته و راه گفت وگو را با تهران فعال کنند تا حداقل بتوانند در انتخابات پیروز میدان شوند وتنها راه تحریم را در پیش بگیرد.با توجه به اینکه انتشار این گزارش تا حدودی معادله رفتاری آتی واشنگتن در عرصه سیاست خارجی آمریکا را مشخص می کند و آمریکا تلاش کرده است تا ضمن تثبیت سطح برخورد و مواجهه آتی اش با جمهوری اسلامی، حداقل ها و حداکثرهای این مواجهه را تعیین کرده و به جهانیان اعلام کند.نگاهی کوتاه به این گزارش نشان می دهد که آمریکا با زیرکی هر چه تمام تر آن را تنظیم کرده که تغییر رویکرد جرج بوش شکست رییس جمهور قلمداد نگردد و جرج بوش هر گونه اقدامی را در راستای این گزارش توجیه کند، درقسمتی ازاین گزارش آمده است « ایران کشوری خودسر و غیرمنطقی نیست و تصمیمهای این کشور در مورد پیگیری برنامه اتمی خود متکی بر منطق سود و هزینه است و ایران حاضر نیست به رغم هزینههای سنگین اقتصادی، سیاسی و نظامی در راه دستیابی به تسلیحات اتمی پافشاری کند.»این گزارش به بهترین وجه رویکرد آتی واشنگتن جهت تحمیل «بازی لب پرتگاه» به جمهوری اسلامی ایران را موجه می سازد و از آنجا که واکنش «کشور هدف» به این بازی دو گزینه «تسلیم» یا «حمله» خواهد بود، آمریکا با توجه به هزینه های کلان گزینه دوم و مشکلات بی شمار خود، تمام تلاشش را برای تسلیم ایران از راه تنگ تر کردن حلقه محاصره تهران دنبال خواهد کرد.در اولین اقدام آمریکا تهیه تحریم ایران توسط فرانسه است که در سفر سارکوزی به ایالات متحده به وی سفارش شده بود ، این پیشنویس که روز دوشنبه بین نمایندگان گروه 1+5 توزیع شده است، شامل تحریمهای جدید علیه بانک ملی ، نیروی قدس سپاه پاسداران و برخی افراد که در مورد پرونده هسته ای فعالیت می کنند، میشود.پیش نویس مورد بحث دوشنبه همین هفته از سوی فرانسه پیشنهاد و بین نمایندگان اعضای دائم شورای امنیت و آلمان توزیع شد و تمامی اعضای 1+5 متشکل از آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین از طریق ویدئوکنفرانس به رایزنی پرداختند. این قطعنامه در صورت تصویب در شورای امنیت، سومین سری از تحریمها را علیه ایران به دلیل خودداری این کشور از پذیرش درخواستهای شورای امنیت مبنی بر تعلیق غنیسازی اورانیوم اعمال خواهد کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر