محفل جديد التاسيس كه خود را "گروه شهادت" مي نامد طي سه چهار ماه گذشته فعاليت هاي خود را با ارسال نامه هاي تهديدآميز براي فعالان سياسي، مطبوعاتي و كنشگران جامعه مدني وارد فاز جديدي كرده است . اين جريان به اصطلاح اسلامي كه نام "حزب الله" بر خود نهاده است شايعات گذشته اي كه عمدتا بر اين نكته تاكيد داشت كه هدف تشكيل و بازسازي "جوخه هاي ترور" برخورد با جمعي از اصلاح طلباني است که به عنوان تندرو به افكار عمومي معرفي مي شوند اما نامه هاي ارسالي كه با نام و عنوان هاي به ظاهر اسلامي به ايميل شخصي فعالان سياسي، مطبوعاتي و كنشگران جامعه مدني فرستاده شده است، بيانگر گستردگي و برنامه ريزي اين حركت خطرناك جديد است كه آثار و پيامدهاي آن مي تواند دامن نظام جمهوري اسلامي ايران را بگيرد.
اين نامه پراكني هاي الكترونيكي، آن هم همزمان با نهمين سالگرد شهادت قربانيان قتل هاي زنجيره اي، چون داريوش و پروانه فروهر ، شريف، مختاري، پوينده و... مي تواند هشداري باشد به مقام ها و مسئولان امنيتي در جلوگيري از شكل گيري مجدد باندهايي چون محفل ترور سعيد امامي، و همچنين چشم انداز خطري باشد براي كشور و نظام.
گروه شهادت وظيفه خود را برخورد با افراد "مرتد"، و در دامنه اي گسترده تر"ضد دين، ضد اسلام و ضد حكومت"، تعيين كرده و تاكيد دارد كه "دستگير شدن و اعدام شدن هم اصلا براي برادران ما مهم نيست، چرا كه شهادت پايان نيست، آغاز است".
گروه شهادت كه فعاليت خود را ابتدا با شايعه سازي در مورد بازسازي و فعال شدن "جوخه هاي مرگ" شروع كرد اكنون به مرحله ارسال نامه هاي تهديد آميز و دادن "اخطار" رسمي رسيده است. ارسال كنندگان نامه ادعا دارند كه ما با " 313 نفر شهادت طلب آماده ي اجراي فرامين شرع مقدس و مولايمان هستيم". به عنوان نمونه، در يكي از اين نامه ها كه به امضاي فردي به نام مستعار "كميل ابوعمار" براي يكي از فعالان جنبش زنان فرستاده شده، تاكيد شده است:.... شما به عنوان يكي از سپردگان گسترش و نشر فكر ضد ديني و ضد نظامي و ضد اسلامي در آستانه ي قرار گرفتن در ليست ارتداد قرار داريد. البته احتمالا از كشته شدن در اين راه هم افتخار مي كنيد و يا اينكه احساس مي كنيد موفق عمل كرده ايد كه خشم حزب الله را در آورده ايد."
از آنجايي كه اين خطر وجود دارد كه اين جريان خودسر كه ظاهرا مشروعيت ديني براي اقدام عملي براي خود قائل است و صراحتا اعلام مي كند كه " قطعا و يقينا پاك كردن ايران از وجود عناصر ضد دين و منافق و مرتد از وظايف كاملا شرعي و واجب اين گروه مي باشد"، در آينده نزديك وارد فاز عملي شود و دست به كارهاي خطرناك بزند- حتي با فرض محدود بودن فعاليت هاي آن، و يا تقليل خطر به "ايجاد فضاي رعب و وحشت"- نبايد به راحتي از كنار اين ماجرا گذشت.
تاريخ ايران انباشته است، از تشكيل و اقدام چنين گروه هايي، و رفتار و كرداري به ظاهر "مشروع و مقبول"، اما "احساساتي و خطرساز" كه آثار و پيامدهايش دامن كل ملت ايران را گرفته و خشك و تر را با هم سوزانده است.
آيا مي توان اينگونه پنداشت كه تشكيل چنين گروه هايي وظيفه بر خورد با دگر انديشان و فعالان عرصه هاي اجتماعي و سياسي و جنبش هاي دانشجويي و كارگري و صنفي را آرام آرام از بخش هايي از دستگاه قضايي و نيروهاي نظامي و وزارت اطلاعات كه تا امروز وظيفه اينگونه برخورد ها را بر عهده داشتند مي گيرد و هزينه هاي سنگين كه از برخوردهاي امنيتي و نظامي به صورت علني در اين دو ساله گذشته برشانه هاي دولت سنگيني مي كرد را بر عهده گروه هايي خودسر مي سپارد و اينگونه با يك تير دو نشان زده مي شود هدف اول پيامد هاي اين برخورد ها و فشارهاي بين المللي و افكارعمومي ازاين پس بر روي اين گروه ها متمركز مي شود و جامعه بين المللي و كانون هاي فعاليت هاي حقوق بشري و صنفي با سر در گمي مواجه مي شوند كه نمي دانند و نمي توانند تشخيص دهند كه اين چنين برخوردهايي از جانب چه افراد و گروه هايي مي باشد هدف دوم ترس و رعب و وحشتي بر دل دگر انديشان و فعالان عرصه هاي اجتماعي و سياسي و جنبش هاي دانشجويي و كارگري و صنفي مي افتد. به راستي مي توان با ايجاد فضاي بسته و امنيتي جلوي آزادي بيان و انديشه را گرفت اين سئوالي است كه تاريخ بارها و بارها پاسخ آن را به صراحت داده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر