۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه

سیاست زبان سرخ نیست ؟

ذخایر مالی و زیر زمینی کشور را غارت می کنیم و درآمد آن را صرف «سوبسید»ها و یارانه های خوراک و انرژی می کنیم و از سرمایه گذاری های زیر بنایی و اساسی غافل هستیم چرا که حکومت نه تنها آگاهی لازم را ندارد،بلکه ظاهر سازی و تظاهر را بیش از اصول گرایی علمی و اقتصادی بنفع بقای خود تشخیص می دهد. بیش از هشتصد بیلیون دلار در این بیست و هشت سال پول نفت گرفته ایم و نتایج آن را هیچ کارشناسی همسنگ با پیشرفت های به دست آمده تأیید نمی کند. پیشرفت اقتصادی و علمی مستلزم امنیت، برنامه، تخصص و سرمایه و نیروی انسانی لازم است. در ایران، امنیت سرمایه گذاری و برنامه نیست، متخصصان را به دلیل دیکتاتوری فراری می دهند. سرمایه بطور عمده پول نفت است و دولت تخصیص آن را نه به توسعه اقتصادی و زیر بنایی، بلکه به روش رانت دادن، صرف توسعه فساد (بویژه در سطح بالا) و گدا پروری از راه تخصیص پول نفت به یارانه ها مانند پنج میلیارد دلار برای بنزین، چهار میلیارد دلار برای نان و میلیاردها دلار دیگر برای مواد دیگر، و ده ها میلیارد دلار برای مقاطعه کاران سپاه پاسداران می کند. مخارج بی رویه به امامان جمعه و علما و مجتهدان طرفدار دولت، دادن بودجه های کلان به بنیادهای متعدد که خودشان با گرفتن اموال و دارائی مردم در واقع می بایستی براساس ماهیت خود دستگاه های مولد و سودآور باشند. البته مخارج حادثه آفرین اتم بازی و غنی سازی و صد البته حمایت های تشنج آفرین به حزب الله لبنان و حمس و فلسطین و شیطنت درعراق و افغانستان...و این همه ممکن نمی شد، اگر با هزینه های سنگین، زورگویی و پنهان کاری را با دیکتاتوری سیاه و قرون وسطایی خود بر جامعه ما تحمیل نمی کردند. اینان با لباس دوست، بزرگترین دشمنی را به مردم ایران و بزرگتری خیانت را به آرمان آزادیخواهی و ایمان آنان روا داشته اند. بزرگترین سرمایه خدادادی این ملت را که می توانست سرمایه لازم برای رهایی ملت ما از قرن ها عقب ماندگی باشد به نابودی کشاندند. اما جهان تک ابر قدرتی نیز با حادثه آفرینی ها و نشناختن روح زمان که به دلیل پیشرفت های صنعتی خودشان، خواه و ناخواه آگاهی مردم در همه جا و بویژه در کشورهای عقب مانده همراه با آرزو ها و توقعات مردم بالا می رفت، راه را برای خشونت گرائی این ملت ها گشودند و با عکس العمل های افراطی این توقعات را به سوی تروریسم و بدتر از آن تروریسم انتحاری کشیدند. آشکار است که این افراط گری از سوی عقب ماندگان به تندروان کشورهای پیشرفته، حربه ایجاد ترس در دل مردمی که در رفاه بودند و امنیت را به هر بهائی حتی جنگ های خونبار و بی حاصل می خرند داد و نئوکان ها در امریکا و فرانسه و آلمان بر سر کار آمدند و حزب کارگر انگلستان نیز در عمل پا را جای پای «تاچر» و «چرچیل» محافظه کار نهاد. افراطی گری غربی های پیشرفته که قاعدتاً بر خلاف شرقی های عقب مانده و احساساتی، بایستی با خردگرایی با مسائل شخصی و داخلی و جهانی رو به رو شوند متأسفانه با احساسات و گاهی بی مطالعه بر خورد کردند و به دلیل داشتن تکنولوژی برتر، فاجعه آفرین شدند که جنگ امریکا با عراق نمونه بارز آن است. جلاد و آدمکشی بنام صدام حسین را نابود کردند، ولی هزاران سرباز امریکایی و صدها هزار عراقی را نیز به خاک هلاکت درانداختند و اگر افرادی مانند پرزیدنت «کارتر»، رئیس جمهور سابق امریکا برای جلوگیری از این جنگی که فعلاً طولانی تر از جنگ جهانی دوم شده است، راه حل های مسالمت آمیز و مذاکره را در کل منطقه و حل مشکلات همه جانبه عمومی را پیشنهاد می کنند، از سوی بعضی مقامات و رسانه ها آنها را به نقد و استهزاء می کشند. راستی ما در چه دوره ای زیست می کنیم؟ آیا جنون و جهل تندروان بی منطق حاکم بر ایران کنونی می خواهد بیماری واگیردار جهانی گردد ،و چون جهان با راهی که رفت نتوانست ما را به راه دموکراسی و خردگرایی بکشد، ما و خاورمیانه احساساتی تر و دیوانه تر از …...، می خواهیم جهان را به جنگ تمدن های «هانتینگتون» و دیکتاتوری سیاه و جامعه بسته بکشانیم و جهان را مانند خودمان کنیم؟ آیا راستی همگی ناخودآگاه می کوشیم تا ثابت کنیم که «هانتینگتون» بزرگترین متفکر و تحلیل گر تاریخ پایانه قرن بیستم بود؟ می خواهیم دستاوردهای فکری میلیون ها و میلیاردها انسان را در درازای تاریخ با این لجبازی دیوانگان و مغروران خودخواه به باد بدهیم؟ حمله به ایران که باز هم بر سرزبان ها افتاده است، نه درد امریکا و جهان غرب و نه درد منطقه را حل نمی کند. حتی می ترسم مردم ایران را از شر احمدی نژادها و دیکتاتورها هم نجات ندهد، اما بی گمان مردم ایران را دچار مصیبتی بدتر از مصیبت مردم عراق می کند و مشکل منطقه را هم پیچیده تر خواهد کرد و حتی وضع و رابطه اعراب و اسرائیل را هم بدتر می کند. با چنین اوضاعی چه راهی بهتر از مذاکره مستقیم با هم داریم؟ اما این مذاکره بایستی شفاف و آشکار و قاطع و با بهره وری از افکار مردم ایران و جهان و هریک از طرف های مذاکره باشد .

۱ نظر:

  1. سلام وبلاگ پر محتوایی دارید موفق باشید

    پاسخحذف