۱۳۸۷ فروردین ۱۵, پنجشنبه

انسان یا حیوان کدامیک موجود باهوشترند ؟

به جد و یا به شوخی می‌گویند انسان اشرف مخلوقات است. و سوی دیگر عالمان انسان را از این مقام پائین آورده و عقیده دارند انسان حیوان ناطق است. بی آنکه جبهه‌گیری شود یک چیزی را می‌توان به یقین بیان کرد: دنیای حیوانات دنیایی متفاوت از دنیای آدمیزاد می‌باشد. این برداشتها همه حدسیات می‌باشند و چون یقین نیست، پس، از فرضیات محسوب می‌شوند و فرض هم که محال نیست. فرضیات هستند چون خود حیوانات در این رابطه چیزی را بیان نکردند. گفته می‌شود دنیای حیوانات متفاوت از دنیای انسانهاست و علی‌رغم این تفاوتها، نقاط مشترک زیادی دارند و حتی گفته می‌شود انسان، حیوان تکامل یافته است. انگیزه و محرک حیوانات را غریزه می‌دانند. خوردن و نوشیدن و جفت‌گیری از این قبیل است. این رفتارها نه تحمیل شده از دیگران است و نه برنامه‌ریزی شده است. خیلی از رفتارهای بعضی انسانها، در عین حال که شامل رفتار غریزی است، در عین حال تکامل رفتار غریزی بسوی امیال نیمه غریزی و نیمه هوشمندانه ولی با ماهیتی تماماً خودخواهانه می‌باشد. البته یک چیزی بسیار مسلم است در پس هر رفتاری که چه جنگ‌طلبانه و چه مسالمت‌جویانه، هر دو لذت‌جویانه است و اگر هم تا کنون بیان نشده است لذت کلید گم شده این دو دنیاست. رفتار و نیازهای حیوانات و جبران آن، تابع قوانین غریزه است برای ارضای خود، قوانین و تبصره ندارند این امورات متعلق به انسانهاست. مرز اشباع حیوانات در سیر شدن آنهاست. حیواناتی که گله‌ای زتدگی می‌کنند تابع قوانین رهبری هستند و قدرتمندترین آنها بر مصدر قدرت می‌نشیند با کودتا و نقشه‌های سری به قدرت نمی‌رسند و نقشه نابودی دشمنان خود را هم ندارند و وقتی هم که به قدرت رسیدند رقیبان خود را تحت عنوان دشمنان نابود نمی‌کنند، از میان برداشتن مخالفین خود را با قتل‌های زنجیره‌ای پیش نمی‌برند. شکنجه دادن رقیبان در کار نیست و از اینکه روزگاری رقیب او مدعی قدرت بوده قصد انتقام و کینه هم ندارند ابزارهای مخوف شکنجه را ندارند و هیچ هم دارای سلاحهای انهدام جمعی نمی‌خواهند باشند که وای به آن روز! فصل جفت‌گیری که برسد در انظار عمومی چنان کنند که گویی اتفاقی نیافتاده است و ضمناً برای چنین کاری نیازی به اوراد ، دعا و صیغه هم ندارند و ستاد مبارزه با منکرات هم ندارند چونکه امر به معروف و نهی از منکر مقوله ای ناشناخته است و خواهران زینب و برادران بسیجی هم ندارند.. غیبتی هم از هم نمی‌کنند چون اصلاً حرف نمی‌زنند و اگر چنین می‌کنند حداقل ما نمی‌دانیم احتمال اینکه زبان خودشان را داشته باشند اطلاعی در دست نیست. هر چیزی را با ماهیت بد و خوب ارزیابی نمی‌کنند چون قرار نیست با ارزشگذاری علمی و دینی، مجازات شده و یا اینکه تاج طلایی کسب کنند از همه مهمتر وعده بهشت و جهنم را ندارند. از غم دنیا آزادند چونکه حیوانند و بنوعی بی‌خیال هستند. دارای متخصصین هم نیستند که در رشته‌های حیاتی از جمله کارشناس جنگ ، کارشناس راکتهای اتمی و سلاحهای بالیستیکی ، کارشناس شکنجه، کارشناس مغزشویی، کارشناس اعترافات تلویزیونی، کارشناس بازجویی، کارشناس روان و جامعه‌شناسی، کارشناس سود و سرمایه‌گذاری و غیره ، دارای دکترای ارشد هم نیستند البته این اواخر آدم‌ها کارشناس حیوانات هم پرورش می‌دهند و احتمالا حیوانات حق دارند بپرسند شما مشکلات خود را حل کردید که حالا نوبت مشکلات ما رسیده باشد و بخواهید آنرا حل کنید؟ حیوانات فاقد ایدئولوژی و مذهب هستند و طبعاً جنایتی هم تحت این عناوین در بین آنها صورت نمی‌گیرد و اگر هم قتلی صورت می‌گیرد این قتل نه برای کسب قدرت بلکه صرفاً سیر کردن شکم است و بس و ربطی به قتلهای زنجیره‌ای ندارد. کشتن و سیر کردن شکم ذاتی است و نمی‌گویند بکش تا کشته نشوید و تازه کشتن هم به معنی واقعی کلمه جان ستاندن است و لذت حاصل از زجر دادن و ناظر عذاب کشیدن طعمه، هم در این دنیا، یعنی دنیای حیوانات جایی برای خود ندارد می‌کشد تا زنده بماند و این را طبیعت پیش پای حیوانات قرار داده است نه اینکه می‌کشد تا خود را اثبات کند و نه اینکه می کشد خود را برتر و دیگران را منحرف و ملحد می داند. از همدیگر جاسوسی نمی‌کنند و جاسوس قدرتمند از خودشان هم نمی‌شوند چون که اصلاً حرف زدن بلد نیستند چونکه در مقابل جاسوسی مزدی در کار نیست و مزدوری مفهومی ناشناخته است. چون چیزی به اسم اخلاقیات و شرف و وجدان ندارند فقط غریزه دارند و بس، چیزی به اسم بد و خوب، درست و نادرست ندارند چون دینی در کار نیست، حلال و حرام هم در کار نیست پس دشمن عقیدتی و دینی هم ندارند. آرزوهای آنچنانی و بلندپروازانه هم ندارند که جاه‌طلب باشند و بخاطر آن دست به هر جنایتی بزنند و بعد هم شادمانه از آن جنایت لذت ببرند دانسته‌ها حاکیست که حیوانات برای لذت بردن نمی‌کشند البته این مسئله به یقین نیست چون که انسانها نمی‌توانند بمانند خودشان حیوانات را شکنجه دهند و اسرار پنهان آنها را بیرون بکشند نه اینکه نمی‌توانند حیوانات را شکنجه کنند، می‌نوانند شکنجه کنند و می‌کنند بلکه حیوانات نمی‌توانند بنویسند و سخن بگویند البته شاید در آینده بتوانند بواسطه دستگاهها ، اسرار حیوانات را از مغزشان بیرون کشیده و روشن سازند. حیوانات برای گسترش خاک و محدوده خود نمی‌جنگند اگر هم جدال باشد فقط برای حفظ محدوده خودشان است و نه ضمیمه خاک دیگران. و حیوانات سیاه و سفید نمی‌شناسند از هر رنگی که باشند قانون غریزه شامل حالشان می‌شود و تبعیض و نژادپرستی امری ناشناخته است و تبعیض جنسی هم ندارند. برتری ناشی از قدرت جسمی می‌باشد و نه از موذی‌گری. نه به تشویق احتیاج دارند و نه از توهین و تحقیر هراس دارند بر خلاف انسانها که مرتب خواهان تشویق و ستایش بی‌پایان می‌باشند. لابد حیوانات می‌دانند که تشویق یک حیوان از حیوان دیگر چه نفعی دارد حتی اگر این تشویق به انبوه تشویق‌ها تبدیل شود و حتی اگر تشویقی هم در حیوانات باشد این دلیل بر اسارت دیگران و فخرفروشی و خودخواهی و به گرده دیگران سوار شدن را دلیل نمی‌شود که آدمها چنین می‌کنند. حیوانات ثروت‌اندوزی ندارند و یه خاطر ثروت همدیگر را سر به نیست نمی‌کنند و برده‌داری در بین آنها مرسوم نبوده است و تئوری کار و سرمایه در بارۀ آنها صدق نمی‌کند حتماً چون آخرت ندارند قصد خریدن آخرت را با ثروت بادآورده را ندارند. حسادتی نسبت به هم ندارند اصلاً حسادت چیست شاید در دنیای آنها تهی از مفهوم باشد حسادت خاص انسانهاست در دنیای حیوانات گناه و ثواب وجود خارجی ندارد اصلاً چرا حیوانی خود را گناهکار بداند تا بعدش هم با ثواب و مجازات، گناهانش را پاک سازد و چرا اصلاً گناه مرتکب شود تا از صراط مستقیم منحرف شوند این مختصات در حیطه انسانهاست که احساس گناه و یا شق‌القمر کنند. ضمناً حیوانات مدعی ارتباط با عالم غیب و ناپیدا و هاله نورانی هم نیستند و اگر هم هستند برای انسانها هنوز معلوم نگشته است. حیوانات سعی نکردند آدمها را تحت کنترل خود درآورند اما انسانها هم همدیگر را و هم حیوانات را به کنترل خود درآوردند و حتی خواستها و قوانین خود را به حیوانات تحمیل کردند. حیوانات مرده پرست نیستند و طبعا به روضه خوان و نوحه خوان احتیاجی ندارند . اگر شما گفتید چه چیزهای دیگر آدمیزاد دارد اما حیوانات ندارند ؟ . اینکه حیوانات و انسانها هر دو محکومان اجباری سیاره‌ای به نام زمین هستند شکی در آن نیست ولی اینکه کدامیک از این دو، بیجاره‌تر از دیگری است احتیاج به اندیشیدن دارد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر