پیشگوئیهای نوستر آداموس
برداشتی که انسان از طبیعت و پدیده های پیرامون خویش در ذهن دارد با توجه به حرکت و فعل و انفعالات جوامع و آداب و سنن حاکم بر آنها و نیز روش حکومتها در اداره کشورها و با تکیه بر تجربه های حاصل از تاریخ پر فراز و نشیب اقوام گو ناگون نوعی خود آگاهی را به انسان خواهد بخشید تا بتواند حوادث را حدس زند و پیش بینی نماید .
نوستراداموس که نام واقعی اش میشل دونوتردام است در خلال سالهای 1503 تا 1566 میزیست او جهان را به خوبی شناخت و رویدادهای چهار قرن فرارویش را پیش بینی نمود
بیشتر پیشگوییهای این شخص در مورد حوادث تاریخی با حقیقت عجین گشته و دقیقا به وقوع پیوسته است
روشی که او به کار می گرفته است از آغاز قرن چهارم میلادی در میان پیشگویان متداول بوده است
نمونه های زیر قسمتی از پیشگو ییهای وی میباشد
کشته شدن پادشاه فرانسه هنری دوم در سال 1559
وقوع انقلاب فرانسه بین سالهای 1789 تا 1799
ظهور و سقوط ناپلئون سال 1804 تا 1814
رکود شدید اقتصادی در انگلیس سال1873
از بارزترین پیشگوییهای او در باره قرن 20 و 21 میباشد
جنگهای شدید داخلی در اسپانیا سال 1936 تا 1939 بیش از 750 هزار کشته
جنگ جهانی دوم و کشتار میلیونها انسان
ظهور هیتلر و اغاز جنگ ویرانگر جهانی دوم 1939 تا 1945
سقوط امپراطوری عثمانی درسال 1922
ورود قوم یهود به فلسطین در سال 1917
جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967
انقلاب ایران
جنگ ایران و عراق
سقوط صدام حسین متولد سال 1937
حمله صدام به کویت
جنگ سرد بین دو ابر قدرت شرق وغرب که بیش از 40 سال ادامه دارد
ظهور مسیح دجال که جنگهای او 27 سال طول خواهد کشید
وخامت اوضاع اقتصادی جهان
سیطره غرب بر بیشتر کشورهای جهان
قرار گرفتن اردوگا ههای سوسیالیستی و سرمایه داری در مقابل یکدیگر
امپراطوری عربی احیا خواهد شد
مهمترین پیشگویی نوستراداموس در مورد ظهور پیشوای قدرتمند عرب است او می گوید
به زودی در منطقه عربی ثروتمندی
شخصی توانا و اشنا به قیام زاده خواهد شد
او با اسپانیا در گیر و بر منطقه انها استیلا خواهد یافت
او بر فرانسه و ایتا لیا فرمان خواهد داد
مردی بزرگ از فرزندان اسماعیل به اوج قدرت می رسد
از 23 سپتامبر تا 22 اکتبر نبرد خونین در سواحل فرانسه و دریای مدیترانه به وقوع خواهد پیوست
آسمان به زودی در عرض 45 درجه جغرافیایی شعله ور خواهد گردید
ستاره ای بزرگ هفت روز خواهد سوخت
از ورای ابرها دو خورشید نمایان می شود
در این هنگام پاپ محل خود را تغییر می دهد
در خاتمه امید وارم پیشگویی های نوستر اداموس راه گشای ستم دیدگان این جهان پر ظلم و ستم باشد
و پایان حکومت مستکبرین که با ازادی میلیونها انسان در بند کشیده توأم خواهد بود به رشد و تعالی
رهنمون گردد
برای رسیدن به آزادی باید از دشت تاریک نادانی و بی خبری عبور کرد آگاهی تنها ستاره روشنگر این راه است
۱۳۸۶ آذر ۶, سهشنبه
۱۳۸۶ آذر ۴, یکشنبه
اعضای جدید شورای سیاست گذاری دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدند
ادوارتحکیم تحکيم وحدت ماندگاري
شنبه، 3 آذر 1386
نشست انتخاباتی مجمع عمومی سازمان دانش آموختگان ایران برگزار گردید به گزارش روابط عمومي سازمان ادوار تحکيم وحدت ، مهندس علي اکبر موسوي (خوئيني) ضمن اشاره به حضور چشمگير اعضاي سازمان در مجمع عمومي ، به عنوان گزارش دبيرکل ، عملکرد 2 ساله و مشکلات و محدوديتهاي سازمان را تشريح کرد . موسوي خوئینی اظهار داشت : برگزاري اين چنين مجمع عمومي و حضور چشمگير نمايندگان شعب شهرستانها و ديگر اعضادر شرايط سخت کنوني اين پيام را دارد که عليرغم فشارها ، اين سازمان به فعاليت قانوني ، مسالمت آميز و پوياي خود ادامه خواهد داد. دبیر کل سازمان ادوار تصریح کرد : از اهداف پايه گذاري اين سازمان کادرسازي و گردشي بودن سمتهاي آن بود و از ابتدا مبنا بر اين گذاشته شد که تشکيلات قائم به شخص نبوده و هر سمتي براي کليه افراد توانمند و شايسته دست يافتني باشد. موسوي خوئینی در پايان با اشاره به اتمام دوره دبيرکلي و براي رسيدگي به پاره اي برنامه هاي شخصي خود اعلام کرد : کانديداي دبيرکلي سازمان ادوار تحکیم در دوره جديد نخواهد بود و اظهار اميدواري نمود شوراي سياستگذاري آينده در اولين جلسه بتواند اعضاي هيات رئيسه خود ، شوراي مرکزي ، سخنگو و دبير کل جديد سازمان را انتخاب و معرفي نمايد. اين گزارش مي افزايد همچنين باقر علايي رئيس مجمع سازمان از برگزاي نشست سراسري دوم آذر با حضور چشمگير اعضا خبر داد. وي گفت : در اين جلسه ابتدا نمايندگان شعب سازمان گزارشي از فعاليت ها و مشکلات خود را بيان داشتند سپس طبق اساسنامه انتخابات هيات رئيسه برگزارشد وعلاوه بر اينجانب آقاي مجتبي نجفي و خانم فهيمه محمودي به عنوان اعضای هيات رئيسه نشست انتخاب شدند . رئيس برگزاري نشست ادامه داد : در پايان نشست مجمع عمومي ، انتخابات اعضاي جديد شوراهاي سياستگذاري و داوري برگزار شد و 25 تن از اعضا به عنوان عضو اصلي و 5 نفر عضو علي البدل شوراي سياستگذاري به اين شرح انتخاب شدند: عبدلله مومني:-سخنگوی دوره فعلی سازمان ادوار و دبیرسابق تشکیلات دفتر تحکیم احمد زيدآبادي:- روزنامه نگار و عضو دوره قبلی شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم حسن اسدي زيدآبادي : نایب رییس کمیته حقوق بشرسازمان ادوار تحکیم سميرا صدري :_رییس شعبه تهران سازمان ادوار تحکیم علي جمالي :عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته اطلاع رسانی ادوار تحکیم علي مليحي : عضوکمیته اطلاع رسانی سازمان ادوار تحکیم مهدي اميني زاده : معاون دبیرکل سازمانادوار تحکیم و عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت فخرالدين حيدريان : رییس شعبه همدان سازمان ادوار تحکیم مصطفي خسروي : عضو شعبه تهران سازمان ادوارتحکیم و عضو سابق شورای تهران تحکیم رشيد اسماعيلي : فعال دانشجویی و عضوکمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم امير اسحاقي :عضو شورای تهران سازمانادوار تحکیم و عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم محمد صادقي :عضو کمیته تشکیلاتسازمان ادوار تحکیم و عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم حامد ايرانشاهي : دبیرسیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت امين احمديان :عضو مجمع عمومی سازمان ادوار تحکیم وعضو سابق شورای تهران دفتر تحکیم وحدت سعيد نعيمي : عضو شعبه زنجان سازمانادوار تحکیم و فعال حقوق قومیتها محمود سعيدزاده :عضو شعبه تهران سازمان ادوارتحکیم و عضو سابق شورای تهران دفتر تحکیم وحدت علي اکبر موسوي خوئيني : دبیرکلسازمان دانش آموختگان و نماینده مردم تهران در مجلس ششم
محمد دادفر0: نماینده مردم بوشهر در مجلس ششم و عضو دوره قبلی شورای سیاستگذاری سازمان ادوارتحکیم اتابک موسوي نسب : رییس شعبه آذربایجان سازمان ادوار تحکیم بهرام فياضي : عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم و مسئول کمیته فرهنگی علي سياسي راد: عضوشورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم و مسئول کمیته سیاسی هادي کهال زاده :عضو شورایمرکزی سازمان ادوار تحکیم و مسئول کمیته مالی و پشتیبانی جلال حجتي: فعال سابق دانشجویی و عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیممهدي حسين نژاد: رییس شعبه اردبیل سازمان ادوار تحکیم علي مقيمي: عضو دوره قبلی شورای سیاستگذاری سازمانو عضو سابق شورای تهران تحکیم حسام منصوري: رییس شعبه خلیج فارس سازمان دانشآموختگان سحر ابونصر: فعال حقوق زنان وعضو سابق شورای تهران دفتر تحکیم محمدعلي سيدنژاد : عضو سابق شورای مرکزی سازمان ادوار احمد آدينه وند: عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت آمنه شيرافکن: روزنامه نگار و فعالحقوق زنان و همچنين 3 عضو اصلي ويک علي البدل شوراي داوري به شرح ذيل انتخاب شدند صابر شيخلو: عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم بهرام اسماعيل بيگي :عضو شعبه اصفهان سازمان ادوار تحکیم مجتبي سادات: عضو دوره قبلی شورایسیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم عبدالصالح شاکر: عضو سابق شورای مرکزی سازمانادوار تحکیم
۱۳۸۶ آبان ۲۵, جمعه
چرا دولت جمهوری اسلامی دست به سرکوبهای وحشیانه جدید زده است ؟
چند سالی است که رژیم در فصل گرما توسط اوباش وابسته به خود دست به مانورهایی برای زهره چشم گرفتن ازمردم می زند ولی امسال این حرکات چند تفاوت عمده با سالهای گذشته دارد . با ید عمده ترین مسئله در شدت ، وسعت ونیز مداوم بودن این سرکوبها را ترس رژیم از خیزش های اخیر کارگران ،زحمتکشان ، زنان ،دانشجویان واعتراضات علنی کلیه اقشار تحت ظلم دانست ولی افزون بر این چنین به نظر می آید که رژیم در شروع یک مانور کاملا حساب شده وبا برنامه هم برای برآورد توان جنگی خود بر ضد توده ها و نیز برآورد واکنش های داخلی وخارجی ناشی ازرویکرد نظامی امنیتی جدید خود میباشد.
درفرآیند موجود رژیم درعرصه خارجی به شدت درحال افزایش رابطه خود با گروههای افراطی برخواهد آمد تا درصورت خطر سرنگونی ناشی از درگیری نظامی با نیروهای مشترک آمریکاییو اروپایی با ایجاد جو رعب و وحشت در بین شهروندان کشورهای غربی نیروهای نظامی آنها راتوسط مردم خود آن کشورها تحت فشار قرار داده و آنها مجبور به عقب نشینی وانصراف ازجنگطولانی مدت در ایران شوند.با این حال چون شگرد این حکومت به طور مداوم درگیرساختن اذهان طبقات مختلف جامعه به مسائل مختلف می باشد و این روزها هم که دیگر انرژی هسته ای، شوهای توابین ، مبارزه با کم حجابی و سفرهای هیئت دولت دیگر برای نا آگاه ترین قشرهای مردم نیز تکراری وغیر جذاب می باشد رژیم با افزایش سرکوب سعی دارد خشم خفته توده ها را در گلو خفه سازد.دستگیری واعدام اوباش غیرحکومتی نیز به منظور آماده سازی این نیروی همیشه یار سرمایه واستفاده از این افراد در موقع مناسب درکنار اوباش حکومتی (بسیج ،لباس شخصی ها،اطلاعات وسپاه)می باشد .به یاد داشته باشیم که این روش توسط حاکمیت درسرکوب نیروهای سیاسی و روشنفکران بارها به کاررفته و اکنون بسیاری از زندانیان سیاسی را در بندهایی درزندان نگه میدارند که محل حبس جانیان و آدمکشان حرفه ای (اوباش غیر دولتی یارِ رژیم ) می باشد.
بعداز بحران بنزین نیز که زنگ خطر به طور محسوس تری برای حکومت فاشیستی به صدا درآمد بار دیگر بازی آدم خوب و آدم بد دربین مجلس و دولت درگرفت تا همه تصورکنند که این آقایان دارند جان می کنند تا اوضاع درست شود.شاهد دیگر این مورد بحثهای تلویزیونی به ظاهر انتقادی به عملکرد نیروی انتظامی است که سعی در توجیه کارکرد وانتقاد همزمان دارد تا باز هم مرزدوست و دشمن برای مردم مخدوش شود و عده ای را باز هم فریب داده به پای صندوق انتخابات اسفند ماه بکشانند.اکثریت مردم این بازی را در زمان دارو دسته خاتمی به خوبی یاد گرفته اند با این حال رژیم چندین ترفند قدیم وجدید را همزمان برای خارج نشدن اوضاع از کنترل خود به کار می برد.
دارودسته پادگانی با دست یابی به قوه مجریه سعی در فتح کامل مجلس دارد تنها در روزهای اخیر 50 سرتیپ سپاه از شغل خود استعفا داده اند تا با تایید رهبرشان که همان تایید شورای نگهبان را نیز درپی خواهد داشت به عرصه قانون گذاری روند و یک پارچه حکومتی نظامی رابا یک کودتای خزنده بنا کنند و بدین ترتیب باند های مافیایی مشابه و رقیب خود را نابود سازند . این عملیات جدید تنها به صورتی سیاسی انجام نمی گیرد بلکه ترورهای جدید امامان جمعه که توسط افراد نا معلوم در شهرهای کوچک انجام میگیرد نیز جنبه نظامی کار است . نکته قابل تعمق این است که رژیم دیگرچندان سعی در دامن زدن وبحث درمورداین ترورها و تبلیغ بر ضد مجاهدین بدین وسیله ندارد با آنکه سابق بر این مرتبا این شیوه ای عادی در خصوص چنین ترور های داخلی بود همچنین هیچ خبری نیز دال برپیگیری ویا دستگیری عاملین این ترورها انتشار نمی یابد..
با آنکه این رژیم هیچ فرد یا جناهی که نقشی مثبت را به نفع توده ها ایفا کند ندارد وتصور این مطلب که گروهی اصلاح طلب یا دمکرات از دل این فاشیست ها ظهورکند تنها تفکر عده ایچپ سابق دربرج عاج نشین خارج کشوری است لیکن باید بر این مطلب تاکید کرد که جمهوری اسلامی هنوز هم یک دست ویک پارچه نیست ودارای جناح بندی های مختلف است با شیوه های چپاول گری واختناق آفرینی متفاوت که درحال نبرد با یکدیگرند تا دست بالا را درحاکمیت به دست آورند.حال با توجه به اینکه تثبیت نظامیان و پیشرفت آنان به سمت حذف بخشی از روحانیون زمانی باسهولت بیشتری انجام میشود که صدای حق طلبانه توده هاحکومت را تهدید نکند نظامیان بهجهت اینکه کل حکومت اسلامیشان سرنگون نشود فشار را بر مردم افزایش داده اند تا نابودی خود را به عقب اندازند و هنگام درگیری جناحین با یکدیگر توده ها نتوانند از این فرصت برای نابودی آنها بهره برداری کنند.لیکن روحانیونی که در خبرگان دست بالا را داشته وبا روش سران سپاه مخالفند ومنافع اقتصادی زیادی را در کشور دارند بی کار نخواهند نشست وبه سادگی منافع اقتصادی ناشی از چپاول مردم را از دست نخواهند داد وبرای حفظ آن به خصوص درانتخابات آ ینده مجلس خواهند جنگید. جناح روحانی نیز که خود از قدرت بخشی از سپاه وبسیج بهره می برد سعی خواهد کرد نارضایت های مردم را دستاویزی بر ضد دولت پادگانی قرار دهد واز آن در جهت منافع خود استفاده نماید.
نتیجه اینکه جنگ قدرت بین جناح فاشیستی پادگانی وآخوندهای دست راستی با ارعاب واختناق بیشتر مردم توسط دولت پیش خواهد رفت و نتیجه این درگیری میتواند به طور محسوسی بر وقوع جنگ احتمالی رژیم با دول غربی تاثیر داشته باشد وبار دیگر جنگی که برای رژیم اسلامییک نعمت است تدارک دیده شود وسرکوب واختناق بیشترمردم به بهانه جنگ سبب ماندگاری بیشتر رژیم واضمحلال مجدد مقطعی جریانات اعتراضی موجود شود.
روش عملیات جنگهای چریکی
ماده۱-تعريف جنگ نامنظم
جنگ نامنظم از سه بخش بهم پيوسته يعني جنگ چريکي؛نيرنگ و فرار؛ و براندازي تشکيل شده است.جنگ نامنظم در خاک دشمن و يا منطقه اشغالي او؛وبوسيله نيروهاي ورزيده و زبده که توسط ساکنين محلي که به (منطقه اشنايي کامل دارند)حمايت مي شوند؛انجام مي پذيرد و معمولا بوسيله يک دولت خارجي پشتيباني مي شود.
ماده۲-تعريف جنگهاي چریکی
جنگهاي چريکي شامل ان قسمت از جنگهاي نا منظم است که بوسيله دسته هاي کوچک با بکار بردن تاکتيکهاي رزمي ويژه بمنظور تقليل قدرت نظامي و ظرفيت صنعتي و تضعيف روحيه دشمن انجام مي گيرد.اين عمليات در مناطق تحت کنترل دشمن توسط واحد هاييکه بر مبناي تشکيلات فوق نظامي سازمان داده شده اند و بر اساس جنگهاي غير متعارف و ضربتي اموزش ديده اند؛و بدون رعايت قوانينن کلاسيک جنگي و بدون خط نبرد مشخص؛اجرا مي شود.
خط نبرد مشخص چيست؟
منظور از خط نبرد؛منطقه اي مي باشد که دو نيروي جنگنده از قبل در انجا مستغر شده وخود را براي نبرد اماده مينمايند.اما نيروهاي چريک براي يورش به دشمن احتياجي به داشتن خط نبرد مشخص ندارد بلکه بصورت غير محسوس و غافلگيرانه در مدت بسار اندک درگير شده و بيشترين خسارت را به دشمن وارد مي نمايد.
قوانين کلاسيک جنگي چيست؟
قوانين کلاسيک جنگي عبارت است از؛ انجام دستوراتي که در کنوانسيون ژنو به تصويب رسيده و از طرفهاي متخاصم و درگير جنگ مي خواهدکه اين دستورات را به دقت رعايت کنند.از جمله اين قوانين ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
استفاده نکردن از مينهاي کاشتني؛ضد نفر؛پالمري؛اتش زا؛و۰۰۰۰ .استفاده نکردن از مواد اتش زا براي از بين بردن نيروهاي دشمن؛اعدام نکردن اسراي جنگي و خوش رفتاري با انها؛استفاده نکردن از تله هاي انفجاري؛و۰۰۰۰ اما نيروهي چريک بعلت شبهه نظامي بودن ملزم به رعايت هيچ يک از اين مقررات نمي باشد حتي اگر انجام اين اعمال غير انساني باشد.
ماده۳-مشخصات جنگهاي چريکي
الف-جنگهاي چريکي با اجراي عمليات افندي و اتکا به قدرت و تحرک سريع و غافلگيري مشخص مي گردد.علاوه بر اين داراي صفات مشخص کاملا برجسته ديگري نيز ميباشد که مهمترين انها عبارتند از متکي بودن به پشتيباني داخلي (غير نظاميان محلي)؛اتکا به حمايت خارجي؛دارا بودن جنبه هاي سياسي ؛رعايت پاره اي ازجنبه هاي قانوني و بکار بردن تاکتيکهاي ويژه و جنبه هاي تکاملي ميباشد.
ب-عوامل موثر؛که به انگيزه اهميت به ذکر چند مورد مهم ان بشرح زير مي پردازيم:
(۱)عوامل پشتيباني
(الف-۱)پشتيباني داخلي.موقعيت واحدهاي چريک تا حد زيادي بستگي به پشتيباني مادي و معنوي سکنه و غير نظاميان محلي دارد ولي ساکنين اين مناطق تحت فشار شديد دستجات ضد چريک دولتي بوده و اين دستجات با توسل به اقدامات کيفري از قبيل ترور؛تبعيد؛محدود کردن عبور و مرور؛ضبط اموال و مال التجاره ها ؛ عمل پشتيباني را براي ساکنين غير نظامي مشکل ميسازند.
(ب-۱)حمايت خارجي.عمليات چريکي زماني بيشتر موثر خواهد بود که از سوي يک دولت نيرومند خارجي پشتيباني گردد و اين حمايت ها ممکن است بصورتهاي مختلف بويژه پشتيباني سياسي ؛ لجستيکي و تدارکات؛ مالي باشد. يک نيروي حمايت کننده خارجي زماني تصميم به پشتيباني نيروهاي چريک مينمايد که احساس نمايد اين نيروها موفقيتهاي چشمگير و مهمي بدست مياورند.
(پ-۱)تاکتيک. چريکها بعلت اينکه سرباز رسمي نبوده و بنا بعلل ناشي از مسائل لجستيکي ونيازمندي به قدرت جسماني زياد نمي توانند مانند واحد هاي نظامي دست به عملياتي که احتمالا باعث قطعي انان بشود؛بزنند و مجبور از انجام عمليات تاکتيکي ويژه اي هستند که بموقع تشريح خواهد شد.
کلیات جنگ چریکی-۲
(ت-۱)مقدورات و محدودیتها
ت-۱-۱ مقدورات و توانیهای نیروهای چریک بشرح زیر است:
انهدام و قطع خطوط ارتباطی دشمن .
خنثی نمودن فعالیت موسسات صنعتی دشمن.
شرکت در عملیات جنگ و گریز.
شرکت در عملیات روانی و تبلیغات.
جمع اوری اخبار.
تعیین و پیدا نمودن هدفهای مناسب برای نیروهای منظم خودی.
اجرای عملیات ایذائی بمنظور به تاخیر انداختن عملیات رزمی دشمن.
تصرف نقاط حساس بمنظور جلوگیری از انهدام بوسیله دشمن.
تصرف مناطق سعود و فرود و اسکله ها بمنظور پشتیبانی از عملیات هوابرد.
اجرای شناسایی در مناطق خالی بین عده های منظم خودی.
انجام عملیات تاکتیکی محدود بمنظور کمک به نیروهای منظم خودی.
انجام عملیات ضد چریک.
اداره و کنترل سکنه غیر نظامی و پناهندگان در مورد امور غیر نظامی.
انجام وظیفه بعنوان مترجم.
انجام عملیات نجات افراد در محاصره.
انجام پانسمان و جراحی های کوچک در مواقع بسیار ضروری.
ت-۱-۲محدودیتها
·
نداشتن مقدورات کافی جهت عملیات افندی(دفاعی)از یک منطقه و اجرای عملیات طولانی.
·
کمبود اسلحه؛ تجهیزات؛تدارکات برای عملیات رزمی.
·
احتیاج شدید به غیر نظامیان محلی و نیروهای حمایت کننده خارجی و دریافت تدارکات و تجهیزات.
·
اشکال در اطلاع رسانی عمومی و بر قراری ارتباط بین منطقه عملیاتی جنگهای چریکی و ارکان و ستادهای نیروهای خودی.
·
تقلیل قدرت رزمی بعلل ناشی از عدم تمرکز و کنترل و در مواردی تفرقه شدید بین افراد.
·
محدود بودن عملیات در نتیجه اقدامات کنترلی دشمن و احتیاج به برقراری سیستم امنیت ودفاع غیر معمولی.
ماده-۴ اصولی که توسط چریکها رعایت می گردد
اصول زیر بوسیله چریکها رعایت میگردد
¤جنگهای چریکی را در محل های غیر قابل دسترسی مانند: کوهستانها٬ بیابانها٬ صحراهها٬ باتلاقها٬ جنگلها٬ وجاهائی که تعقیب در ان مکانها مشکل است اجرا می نمایند.
¤زندگی و مایحتاج خود را از محلی که در ان عمل می نمایند تامین می کنند؛ ولی همیشه انچه را که برای استفاده خود بر میدارند قیمت عادلانه ان را می پردازند.
¤هیچ عمل غیر اخلاقی و انسانی بر علیه دهکده های اطراف و افراد محلی انجام نمی دهد؛زیرا در غیر این صورت بر تعداد دشمنان خود خواهند افزود.
¤از اقامت در خانه ها و اماکن خود داری نموده و در خارج از این مناطق زندگی می کنند.
¤تو جهی به عوامل طبیعی مانند باران٬ برف٬ طوفان٬گردو خاک در عملیاتها و پیشروی ها نمی نمایند.
¤همیشه سبک حرکت می کنند و یا تجهیزاتی را بهمراه بر مدارند که برای رزم لازم و احتیاجات ضروری لازم باشد در غیر اینصورت سنگینی بار و تجهیزات موجب خستگی٬ کندی عمل٬ وشکست در رزم میشود.
¤دشمن را فریب میدهند و چنان وانمود مینمایند که هنگامیکه قوی هستند انانرا ضعیف و هنگام ضعف انانرا قوی پندارند.
¤فقط هنگامی مبادرت به افند(حمله) می نمایند که موقیت خود را حتمی تشخیص دهند.
¤به هنگام ضرورت و امکان شکست حتما مبادرت به عقب نشینی می نمایند.
¤هنگامی که از سوی دشمن مورد تعقیب قرار می گیرد٬جنگ افزار خود را مخفی نموده و ظاهرا بکارهای صلح جویانه مشغول می شوند.
¤از دشمن به هنگام اجرای عملیات تعقیب سلب اسایش می نمایند.
¤استفاده از تاریکی شب و انجام حرکات در شب و((قبول شب بعنوان بهترین دوست))
¤ایجاد وحشت در دشمن با اجرای انفجار٬ نعره٬ دمیدن در شیپور٬ زدن طبل٬ و۰۰۰ بهنگام کشف محل.
¤جلب همفکری و همدردی غیر نظامیان با احترام به حقوق انان.
¤اقدام به قتل و ترور مامورین دولتی که مبادرت به همکاری نمینمایند.
¤انهدام بقیه تدارکات مازاد بر احتیاج گرفته شده از دشمن.
¤اجرای حمله و عملیات از پشت سر.
¤صرفنظر نمودن از نگهداری اسرا و زندانیان تا حد امکان و ضرورت زیرا وجود انان باعث کار شکنی ٬ کندی حرکت می شوند.((در صورت خطرناک بودن اسرا انان اعدام صحرایی می شوند))
¤انجام شناسایی کامل مناطق از قبیل کوره راهها٬ رودخانه ها و چشمه ها ٬ غارها٬ جنگلها٬ باتلاقها بطوریکه استفاده و عبور از انها در شب و روز مقدور باشد.
¤عدم اقامت در یک محل بیش از چند روز و استتار کامل محل و موضع.
¤سعی در از بین بردن فرمانده دشمن و یا عناصر حساس در افندها.
¤استفاده از تاکتیک جدا سازی هنگام عملیات افندی تا بدین وسیله امکان هر گونه استفاده از نیروی کمکی از دشمن گرفته شود.
¤انهدام وسائل ارتباطی و خطوط تلگراف و پستهای بیسیم دشمن.
¤استفاده از اخرین حد قدرت و بیرحمی بهنگام حمله ها و اجرای عملیات ضربت
۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه
جنگ کثیف ؟؟
جنگها، سرتاسر تاریخ بشر را پر می کـنند. جنگها همیشه برای اسارت و اشغال سرزمینها دیگران، برای چپاول، تصرف و تصاحب دارائیهای غیر به راه انداخته شده است. جنگها، جز، کشتار و ویرانی، جز وحشت و دربدری، جز نفرت و کـین، هیچ افتخار دیگری بدنبال نداشته اند. جنگها، هیچگاه و در هیچ کجا، بحق و عادلانه نبوده اند. آن جنگی که، برای تعیین سرنوشت، برای تحصیل آزادی و برای تأمین برابر حقوقی در میگیرد، آن، دیگر جنگ نیست. این جنگها، دفاع ناگزیر در مقابل متجاوزان، اشعالگران، قاتلان استقلال و آزادی انسانها، خلقها و ملل است. بنابراین، باید مرزبین جنگ و دفاع بدرستی تعیین گردد و این همان چیزی است که، جنگ افروزان درپی مخدوش کردن آن اند. فاصلۀ بین جنگ و دفاع میدان فراخی است برای سر درگمی توده ها. میدان وسیعی است برای بازی و مانورجنگ افروزان. عدم توجه و شناخت این میدان، عاملی است برای غلطیدن بدام جنگ.
همانقدرکه، جنگها نمی توانند بحق و عادلانه باشند، همانقدر هم نمی توانند، منطقی و عاقلانه باشند. در حالیکه جنگها برای جنگ افروزان موهبتی بی نظیر است، برای عامۀ بشریت، جز نکـبت و بدبختی، هیچ سودی ندارد. جنگها، در هر صورت، صرفنظر از هر دلیل و بهانه ای، علیرغم تمام توضیحات و تبلیغاتی که پیرامون براه انداحتن آن بیان می شود، مردود، محکوم و منفور است و آغازگر یا آغازگران جنگها، بی هیچ ملاحظه، مدارا و تعللی، باید بعنوان جنایتکاران ضد بشری محکوم و مورد مؤاخذه قانونی قرار داده شوند.
این تصور بغایت نادرستی است هرگاه باور کـنیم که، جنگهای پرکشتار و ویرانگر می توانند فقط صورت نظامی و مسلحانه داشته باشند. خیر! کشتارها، خرابیها و اشغالگری جنگهای بویژه، تبلیغاتی و روانی، بشدت وسیعتر و گسترده تر از جنگهای مسلحانه بوده است. جنگهای روانی خونین ترین جنگهائی است که درگیریها را بلاوقفه، تا اعماق جامعه بشری، تا کوچکترین واحدهای جامعه نیز می کشاند. از همین رو، نباید از شناخت این سیمای نفرت انگیز جنگها هم غافل بود و بدان بی توجهی کرد و یا کم بها داد. جنگهای روانی ــ تبلیغاتی، بنیانهای اجتماعی ــ اقتصادی، ملی ــ مدنی، ادبی ــ فرهنگی و نرمها ارزشی و اخلاقی جوامع را درهم می کوبد و بی بند و باری، لااوبالی گری، بی اعتنائی و بی مسئولیتی را در جامعه گسترش می دهد. جنگ «سرد» و دوران پس از «پایان» آن، نمونۀ غیر قابل انکار جنگهای تبلیغاتی ــ روانی است. چندین ده میلیون کشته، دربدر، خانه بدوش، صدها میلیون بیکار، بیسواد، بسته شدن دهها هزار مراکز آموزشی، علمی ــ تحقیقاتی، مؤسسات تولیدی ــ صنعتی، تخریب روابط و مناسبات اجتماعی و فرهنگی، بازگشت استعمار و زایش مجدد فاشیسم تنها در کشورهای اروپای شرقی و جمهوری منشعب از اتحاد شوروی، حاصل این جنگهای غیر مسلحانه بود که، در واقعیت امر، یکی دیگر از خونین ترین و فاجعه بارترین جنگهای تاریخ بشری محسوب می شود. نتایج جنگهای روانی ــ تبلیغاتی در مقیاس جهانی، بسیار وسیعتر از آن حـدی است که، بتوان تصور کرد.
امروز، جنگ جهانی سوم، جنگی بی رحمانه، جنگی جهانگیر، جنگی تمام عیار، جنگی با وسیعترین میزان کشتار انسانها، ویرانی و اشغال کشورهای مختلف، تحت نام جنگ جهانی «برعلیه تروریسم» در جریان است. این جنگ، ادامه، همان جنگی است که، اوایل قرن گذشته، در سال ١٩١٤، آغاز شد و به جنگ جهانی اول معروف گردید. علیرغم تاریخ مشخص آغاز و پایان جنگهای جهانی اول و دوم، جهان طی یک صد سال اخیر، هیچگاه روی امنیت و آسایش ندیده است. در سال ١٩١٧، هنوز قبل از پایان جنگ جهانی اول، اعلامیۀ بالفور، شروع جنگی بی پایانی را اعلام کرد که، تا کنون، در خاورمیانه زبانه می کشد. جنگهای تحمیلی در مستعمرات آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، متناوباً از اینجا وآنجا سر می کشد. جنگهای هندوچین، جنگ در شبه جزیره کره، ویتنام، کامبوج، فیلیپین، تایلند و... جنگهائی برعلیه مبارزات آزادیخواهانۀ ملی در همۀ کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای آفریقا و ... ، کوتاهای متعدد برای تحکیم قدرتهای دست نشانده در کشورهای تحت سیطره استعمار و امپریالیسم، تداوم همان جنگی بود که، استعمار و امپریالیسم، برای تقسیم جهان به مناطق تحت نفوذ خود تنها طی یک صد سال اخیر براه انداخته است و همچنان ادامه دارد. برآورد میزان تلفات انسانی و خسارات این جنگها، طبعاً غیر از آن است که، در برخی آمارها گـفته می شود.
جنگهای جهانی و یا منطقه ای محدود و نا محدود، در هر دورۀ تاریخی، اهداف مشخص و معینی را دنبال کرده است و آن عبارت است از، تصرف، تصاحب و تمرکز ثروتها و دارائیها و دستاوردهای مردم جهان در دستان اقلیتی ناچیز و تقسیم فقـر، بدبختی، گرسنگی و محرومیت بین اکثریت تام جامعه.
جنگها، عمدتا، حاصل طبیعی بحرانهای اقتصادی سرمایه دای است. بالطبع، جنگ جهانی «علیه تروریسم» موهوم و بموازات آن، جنگهای وسیع روانی ــ تبلیغاتی نیز که، در پی رویدادهای واشینگتن و نیویورک شعله ورتر گردید، از این قاعده مستثـنی نیست. جنگ جهانی برعلیه «تروریسم»، بخش اعظم جهان، از فیلیپین و تایلند تا پاکستان و افغانستان، از عراق و لبنان تا سومالی و سودان، از شبه جزیره بالکان تا آمریکای جنوبی را در کام خود فرو برده است. این جنگها، محصول فکر انباره های شرکـتها و تراستهای فراملیتی و عمدتا، کـنسرنهای عظیم اسلحه سازی است که، برای غلبه بر بحرانهای ذاتی سرمایه داری، بواسطۀ دولتهای تحت کـنترل خویش، به مردم جهان تحمیل شده است. قرار دادهای هنگفت فروش سلاحها و تجهیزات نظامی که، در پی اشغال افغانستان به پاکستان و دیگر کشورها وهمچنین، امروز، چهار سال بعد از اشغال عراق، به کشورهای اردن و عربستان سعودی تحمیل می گردد، دلیل مقـنعی است برای اثبات این مدعا که، کنسرنهای اسلحه سازی طراح اصلی و دولتهای تحت کـنترل آنها، مجری جنگهاست.
امروز، دولتهای تحت الحمایۀ کـنسرنهای اسحله سازی، در فکر تحمیل جنگهای دیگری برعلیه بشریت، از جمله، مردم و میهن ما، ایران هستند، تا از این طریق بر انباشته های کیسۀ پرناشدنی خویش بیافزایند. میهن ما به محاصره کامل نیروهای امپریالیسم در آمده است. از شرق، از طریق پاکستان و افغانستان، از جنوب، از طریق تجمع نیرو در خلیج فارس و دولتکهای حوزۀ خلیج فارس و دریای عمان، از طرف غرب، از طریق عراق، محاصره شده است. طرف شمال ایران نیز، تیول بلامنازع امپریالیسم آمریکاست. در چنین شرایطی، کوچکترین جرقه ای، به فجایع خارج از حد تصور منجر خواهد شد. از همین رو، بر همۀ آزادگان، انساندوستان و صلح جویان جهان، در وهلۀ اوّل ایران است که، با تمام توان، برای دفع خطر جنگ، برای دفاع از صلح و امنیت جهانی و برای جلو گیری از بروز فاجعه انسانی جدید در این بخش عالم، با فریادهای ــ زنده باد صلح! مرگ بر جنگ!ــ به مقابله با جنگ افروزان بین المللی و داخلی، به پا خیزند
۱۳۸۶ آبان ۱۴, دوشنبه
آغاز تدارک روانی مردم جهت جنگ ویرانگر ؟
از زمانی که تهران پایتخت ایران شده تاکنون سه جنگ را از سر گذرانده: جنگ جهانی اول و دوم و جنگ هشت ساله با عراق. آیا چهارمین جنگ در انتظار این شهر است؟
این روزها در همه جای شهر مردم از جنگ و حملة آمریکا سخن می گویند و البته با خنده یا با شک و تردید و گفتن اینکه اینها دستشان در یک کاسه است. بازی البته آنقدر کش پیدا کرده که همه را به بی تفاوتی کشانده و دیگر کسی با شنیدن خبری یا تحلیلی دربارة نزدیک بودن جنگ هیجان و اضطرابی احساس نمی کند. همین وضعیت دربارة زلزلة تهران که گفته می شود بسیار بزرگ خواهد بود وجود دارد. حتی تکان های ناشی از حرکت گسل های اطراف نیز مردم را نسبت به خطر در پیش رو جدی نمی کند. واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟ آیا مردم این شهر که نمادی از کل ایران است با همة تنوع و تفاوت هایش، احساس رویین تن بودن می کنند؟ آیا آنها به بحران عادت کرده اند و در ست مثل حکومتشان بحران زی شده اند؟ یا باور کرده اند که اینجا کشور امام زمان است و کسی نمی تواند به آن آسیبی وارد کند؟
پاسخ این سؤال ها تنها به اندکی دقت در اوضاع شهر احتیاج دارد و کنار هم گذاشتن اطلاعات آشکاری که تقریباً همه به آن دسترسی دارند. نگاه کردن به رفتار و حرکات مردم در موقعیت های معمول مانند کار و رفت و آمدهای روزمره، به خوبی نشاندهندة تنشی پنهان در میان آنهاست که ریشه در اضطرابی بس بزرگ دارد: اضطراب نابودی و ناامنی مداوم. کسی به فردایش اطمینان ندارد و اکنونش را نیز نمی تواند حفظ کند. به رغم اموزه های ادبیات ایران که بر دم غنیمت شمردن تأکید می کنند مردم چنین نمی توانند زندگی کنند. در اکثر خانه ها، از قشر ثروتمند گرفته تا کارمندهای جزء، هر آنچه که قابل نگهداری بلندمدت باشد در حجم زیاد ذخیره می شود. این اگرچه ناشی از اضطرابی مزمن است، برآمده از حافظة تاریخی مردم نیز هست؛ مردم نسل اندر نسل از قحطی های پیامد جنگ های گذشته اطلاع دارند. یکی از علت های مهم روند تورمی شدید کالا و به خصوص مایحتاج عمومی مانند برنج و حبوبات، تقاضای بیش از حد معمول است که درست به خاطر همین ذخیره سازی صورت می گیرد.
اما از این که بگذریم نشانة جدی تر آماده شدن مردم برای جنگ، فروش مستغلات است. در طول دهه های گذشته تنها محل سرمایه گذاری مطمئن برای اقشار مختلف مردم زمین و آپارتمان بوده است. تنها در هنگام انقلاب سال 57 بود که عده ای به این موضوع پی بردند که در شرایط خاص ملک ارزشی ندارد: هنگامی فرار! در آن سال اعوان و انصار حکومت شاه که دیر به فکر فرار افتادند نتوانستند سرمایه ای را که مستغلات گذاشته بودند بیرون کشیده و با خود ببرند. بسیاری از آنان در دیار غربت به فلاکت افتادند. مردم این را هم به یاد دارند و به همین دلیل سرمایه های سنگین خود را از مستغلات بیرون می کشند. عده ای که زرنگ ترند املاکشان را در گرو بانک می گذارند و وام های کلان دریافت کرده و به خارج منتقل می نمایند. به این ترتیب هر دو طرف را دارند. به خاطر این وضعیت، بانک های خصوصی دیگر روی املاک وام نمی دهند یا دست کم وام های سنگین نمی دهند.
تورم شدیدی که سال گذشته در مسکن اتفاق افتاد ناشی از پیش بینی همین موضوع بود: کلان سرمایه داران با شاخک های تیزشان احساس کردند که اگر نتوانند از سرمایه گذاری های خود در بخش مسکن سود سنگینی برداشت کنند بازنده خواهند بود. در آن هنگام کمتر کسی می پرسید در شهری که هر لحظه ممکن است زلزله زیر و رویش کند چرا قیمت ملک تا سه برابر افزایش پیدا می کند؟ همه در شوک افزایش عجیب و غریب قیمت ها دست و پا می زدند. اکنون بسیاری که فریب بازار سال گذشته را خورده اند قصد فروش دارند اما کو خریدار؟!
ضلع سوم این وضعیت را دولت شکل داده است. تمام اقدامات دولت احمدی نژاد از زمان روی کار آمدن در سال 84 در جهت آماده شدن برای جنگ بوده است. استفاده از نیروهای نظامی در کابینه و بخش های مختلف اجرایی، تهیه برنامه های مختلف برای گریز از بلوکه شدن سرمایه های در گردش ایران در سطح بین الملل، اجرای طرح های مختلف برای کنترل هر چه بیشتر اجتماع، دخالت حداکثری در اقتصاد، افزایش شدید بودجه نظامی و دفاعی کشور، مانورهای متعدد، از بین رفتن فرماندهان احتمالاً دگراندیش در سپاه، و... همگی مؤید گاردگیری دولت برای جنگی سنگین در آینده ای نزدیکند.
در واقع، در حالی که سران کشورهای متنفذ غربی مانند فرانسه، هشدارهای متعددی را در مورد قریب الوقوع بودن جنگ علیه ایران می دهند، سرمایه داران تهرانی روزهای استراحت خود را در مراکز تفریحی و توریستی اروپا و آمریکا آغاز کرده اند و سرمایه داران خرد نیز با و بندیل خود را به گوشه های امن تر کشانده اند تا از گزند موشک ها و بمب های پدرومادردار در امان بمانند. باز هم مردم بیچاره بعد از آن همه مشقت و سختی که در طول جنگ هشت ساله متحمل شدند تا املاک سرمایه داران مستقر در اروپا و آمریکا حفظ شود، قربانی خواهند شد.
به هر حال، اگر تا دیروز سؤال این بود که آیا جنگی رخ خواهد داد یا نه، اکنون مردم می پرسند جنگ کی شروع می شود؟ تهران مانند بارهای قبل، بی خیال در دامنه البرز لمیده تا آن هنگام که صدای آژیرها سراسیمه اش کنند. شاید این پایانی بر ابرشهر فقرزده باشد...
۱۳۸۶ آبان ۱۰, پنجشنبه
آمریکا خود را برای حمله اتمی به ایران آماده میکند
با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد، بحران هستهای وارد فاز جدیدی شده است. تلاشهای موفقیتآمیز دیپلماتیک ایالات متحده بالاخره موفق گردید که با همراه کردن اروپا و اکثریت کشورهای عضو شورای حکام پرونده ایران را در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت که در حقیقت بالاترین مرجع رسیدگی حقوقی به دعاوی و شکایات بینالمللی است منتقل نماید. مسلما ادامه بازی در شورای امنیت با توجه به نقش ایالات متحده و توانایی این کشور در مدیریت بحران در این مرجع حقوقی به زیان جمهوری اسلامی ایران تغییر جدی خواهد کرد.ارجاع پرونده از یک نهاد نظارتی و مشورتی داوطلبانه (آژانس بینالمللی انرژی اتمی) به شورای امنیت که نهادی است مسئول حفظ و امنیت جهانی (ماده ٢٤ از منشور سازمان ملل متحد) و مسئولیت تصمیمگیری و ارائه راهحلهای لازم را به منظور حفظ و اعاده صلح و امنیت جهانی بر عهده دارد (ماده ٣٩ منشور) و تمامی اعضای سازمان ملل موظف به اجرای تصمیمات این نهاد میباشند (ماده ٢٥ منشور) مطمئنا کنترل و مدیریت بحران را برای طرف ایرانی بسیار دشوار خواهد نمود. بویژه که در ترکیب اعضای کنونی این شورا تمایل چندانی به جانب سیاستهای جمهوری اسلامی ایران نمیتوان جستجو کرد.بحران از نگاه مقامات ایرانیهمزمان با پایان چهارمین روز از نشستهای پیدرپی نمایندگان پنج عضو دائمی شورای امنیت برای رسیدن به توافق بر راهکارهای مقابله با سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران در پشت درهای بسته در نیویورک، دیروز رهبر جمهوری اسلامی ایران آقای علی خامنهای در ملاقات خود با مسئولین وزارت امور خارجه کشور با تاکید بر حق جمهوری اسلامی برای دستیابی به تکنولوژی هستهای، هرگونه عقبنشینی از مساله هستهای را «به معنای شکستن استقلال کشور ... که هزینه بسیار گزافی برای ملت ایران خواهد داشت» بر شمرد و اظهار داشت که «برنامه هستهای ایران بازگشتناپذیر است و دستگاه سیاست خارجی باید از این حق شجاعانه دفاع کند.»چنین اظهاراتی از زبان بالاترین مرجع تصمیمگیری در ایران در حقیقت تمامی راههای گفتگو و مذاکره را مسدود نموده و روند تصمیمگیری در شورای امنیت را در جهت مطلوب ایالات متحده سوق خواهد داد.این رفتار در حقیقت بیانگر آن است که محافل تصمیم گیرنده در نظام اسلامی با تحلیل خود از اوضاع کنونی، زمان حاضر را بهترین زمان مناسب برای رویارویی با ایالات متحده ارزیابی نموده و براین اعتقادند که تشدید عامدانه بحران کنونی میتواند به برخورد لازم منجر گردد. محافل نظامی امنیتی در جمهوری اسلامی ایران معتقدند که در هر حالت، چه برخورد نظامی و چه نهایتا رسیدن به یک توافق دراز مدت در شرایط کنونی به نفع آنها بوده و نباید آن را به سالهای آتی موکول کرد. آنها بر این باورند که گذشت زمان به زیان جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.حل بحران در عراق و افغانستان و خلاصی ایالات متحده از منجلاب عراق بکلی شرایط مذاکره و یا مقابله را به ضرر جمهوری اسلامی ایران تغییر خواهد داد.این که استدلال فوق تا چه اندازه واقعی است و حکومت ایران به چه میزان در ضعف طرف مقابل و توان خود غلو میکند، بحثی دیگر است. اما پایه سیاست کنونی جمهوری اسلامی ایران بر اساس چنین تئوری احمقانهای استوار شده است.نقطه اتکای این تئوری بر این حقیقت استوار است که ایالات متحده پس از تجربه ناموفق عراق و آینده نامعلوم خود در آن کشور به روش مشابهی در ایران دست نخواهند زد و از آنجا که کلید حل مشکل عراق در دست ایرانیان است و حیثیت سیاسی و مشروعیت هر عملیات دیگری در منطقه به پایان مرحلهای موفقیتآمیز در عراق گره خورده است، پس اساسا ایالات متحده با تمام سروصداها و تبلیغات و فشارهای بینالمللی پای جنگ دیگری نخواهد رفت. پس با این استدلال زمان مقابله با ایالات متحده همین امروز بوده و عرصه رویارویی خیابانهای بغداد و شهرکهای سنی نشین در این کشور است.بحران از نگاه مقامات امریکاییمقامات ایالات متحده به خوبی آگاهند که مدل حمله نظامی همه جانبه و اشغال کشور نه در عراق نتیجه مطلوب داد و نه در ایران کارآیی لازم را خواهد داشت و هرگز آن را تکرار نخواهند کرد. مدل عراقی نه دیگر مطلوب نظامیان است و نه قابل دفاع برای سیاستمداران.شورای امنیت نهایتا در چارچوب تحریمهای اقتصادی بسنده خواهد کرد. تحریمهای اقتصادی از هر نوع آن اساسا نظرایالات متحده را که هدف خود را تغییر رژیم اسلامی قرار داده است تامین نخواهد کرد.بزرگترین آسیب از تحریمهای اقتصادی را مردم ایران و بویژه کودکان و سالمندان و بیماران و قشرهای پایین جامعه متحمل خواهند شد و اثرات مخرب بر اقتصاد و تکنولوژی کشور برای نسلهای آینده به جای خواهد گذاشت. نظام حکومتی چه بسا در پرتوی تحریم اقتصادی، به سازماندهی شبکه جدیدی که به ظاهر برای کمکرسانی و سازماندهی اقتصادی جامعه در شرایط تحریم لازم است، دست زده و همان شبکه توزیع را به خدمت خود برای سازماندهی سرکوب داخلی بکار گیرد.نه تنها تغییر رژیم در چشمانداز تحریم اقتصادی دیده نمیشود که دسترسی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای نیز امکانپذیر است، یعنی آنچه که ایالات متحده بشدت مخالف آن است.فاجعه اتمی در ایرانغفلت مقامات ایرانی از آن است که سناریوهای دیگر را بکلی از نظر دور نگه داشتهاند. یکی از وحشتناکترین اشکال از پای درآوردن رژیم و پایان دادن به جنبش مقاومت اسلامی در کل منطقه که حقیقتا جمهوری اسلامی نقطه اتکای آن در دوران اخیر بوده و نقش هدایتکننده آن را برای آینده بر دوش گرفته است، تکرار و اجرای سناریوی ژاپن در جنگ دوم جهانی است.تاکید و اصرار هر روزه مقامات ایالات متحده از حمله رئیس جمهور بوش و معاون او دیک چینی و همچنین وزیر دفاع برحملات پیشگیرانه و امکان استفاده از بمبهای هستهای کوچک (mini nuke) برای درهم شکستن توان کانونهای مقاومت، که بارها از طرف این مقامات تکرار شده است، در حقیقت هشداری است که نباید آن را از نظر دور داشت.پس تنها راه برای ایالات متحده آغاز عملیات پیشگیرانه (preemptive attacks) خواهد بود. حملاتی که با هدف نابودی تاسیسات هستهای و نظامی ایران صورت خواهد گرفت، در مقابل مقامات ایرانی دو راه بیشتر نخواهد گذاشت.١. خودداری از حمله متقابل و مراجعه به مراجع حقوقی و بینالمللی٢. اقدام به عملیات تلافیجویانه از جمله حمله به مراکز تجمع نظامیان آمریکایی و تاسیسات آنها در عراق و افغانستان و قطر و احتمالا حملات موشکی تلافیجویانه به اسرائیلحالت اول: خویشتنداری ایران و مراجعه به مراجع بینالمللیآنچه مسلم است، هیات حاکمه کنونی در جمهوری اسلامی ایران فاقد روحیه خویشتنداری لازم برای ارجاع پرونده به مراجع حقوقی بینالمللی از قبیل شورای امنیت میباشد. و تازه در صورت ارجاع پرونده به مراجع فوق هیچ دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده به عملیات نظامی مشابه برای دفعات متوالی دیگر به منظور شدت بخشیدن به بحران سیاسی و اجتماعی در داخل کشور متوسل نگردد. علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران که با رسالت مبارزه ضدآمریکایی در جهان اسلام هویت سازی نموده است در صورتیکه حملات نظامی ایالات متحده را بیپاسخ بگذارد دچار بحران هویتی گردیده و از درون به بحران ریزش نیرو گرفتار خواهد شد. این ریزش نیرو روندی است که بخشهای گوناگون آنها را تا سرحد مقابله نظامی در برابر هم قرار خواهد داد و عملا طلایه فروپاشی نظام اسلامی را نوید خواهد داد.حالت دوم: اقدام ایران به حملات تلافی جویانهدر صورتیکه جمهوری اسلامی ایران به اقدامات تلافیجویانه از جمله حمله به مراکز تجمع نیروهای نظامی امریکایی در عراق و افغانستان و یا احیانا مراکز فرماندهی آنها در قطر متوسل گردد و یا اینکه با حملات موشکی به شهرهای اسرائیل حمله کند، آنچه مسلم است پیآمد چنین عملیاتی بجایگذاشتن صدها و یا هزاران کشته و مجروح از نیروهای نظامی امریکایی در منطقه خواهد بود. در چنین فضایی است که هیات حاکمه ایالات متحده همانگونه که پس از حادثه ١١ سپتامبر عمل نمود، براحتی افکار عمومی را در این کشور در جهت سرکوب شدید نظام جمهوری اسلامی ایران تجهیز خواهد کرد و اینبار نه با یک حمله سراسری که با تجربهای مشابه تجربه وحشتناک بمباران اتمی ژاپن در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم، با استفاده از بمبهای کوچک اتمی (mini nuke) که قدرت تخریب آنها بمراتب بیشتر از بمبهای بکارگرفته شده در ژاپن است، به تمامی منطقه شوک اتمی خواهد داد.برخی بر این باورند که این شوک اتمی نه تنها به تسلیم کامل نیروهای نظامی در جمهوری اسلامی ایران منحر شده که تمامی کانونهای اسلامی مقاومت در منطقه را برای سالهای طولانی در شوک تسلیم به حاشیه جوامع در این کشورها خواهد راند.این همان فاجعهایست که نه تنها مقامات جمهوری اسلامی ایران را به ورطه هلاکت و نابودی خواهد برد که برای زمانهای طولانی زندگی را در تمام اشکال آن متاثر خواهد کرد.فاحعهای که محصول آن نابودی و ویرانی کشور و کشتار هزاران هزار انسان بیگناه و آلودگی محیط زیست برای نسلهای آینده خواهد بود.چگونه میتوان از بروز چنین فاجعهای جلوگیری کرد؟
اشتراک در:
پستها (Atom)