جناب لاریجانی نمی دانم این خبر سومین ” انسان” ایرانی که ظاهرا به فکر آبروی کشور نبود و هوس رقص با آتش به سرش زد درست است یا اینکه باز سایت محسن رضایی خبرسازی کرد و اصلا هاله نوری درکار نبود. اساسا خوب هم که به عکسهای این خودسوزی ها نگاه کنی ظاهرا دارند میخندند. پس یا خیلی سخت نیست استخوان و گوشتی که تا دیروز توسط عزیزی لمس می شد را به همین آسانی به آتش سپردن یا اساسا خبر این آتش هم درست مثل همان خبر هاله نور رییس جمهور ساختگی و برای تخریب است.
اگر در پس این خودسوزیهای مکرر به زودی ردی از دشمن پیدا نشد تا نشان دهد که بدخواهان٫ مردان معصوم میهن را وادار کردند که با به آتش کشیدن خود٫ براندازی نرم و گرم را در ایران مدیریت کنند٬ بیشک باید اینها را از حلقه همان معتادانی دانست که به قول آقای رییس مجلس بویی از جبهه و جنگ نبردهاند.
هفته گذشته دوستانی به لحن تندم در اعتراض به علی لاریجانی منتقد بودند و ادبیاتم را شماتت کردند. گفتم اینبار با لطافت بگویم : حضرات ! آسوده خیال٫ در تب و تاب انتخابات و انتصابات و باقی قضایا باشید٫ همه اهالی پایتخت هم اگر به سرشان زد که خودکشی دسته جمعی نهنگها را مشق کنند و جمعی با هم و یکجا ٫ نه یکی در مقابل مجلس و دیگری در مقابل بنیاد شهید و آن یکی در مقابل دانشگاه تهران٬ بلکه دسته جمعی خودسوزی کنند٫ خاطر پریشان نسازید . بیگمان آسمان تهران هنوز سرد و به آتش بیشتری نیاز است. یا شاید هم این ملت بیدرد٫ زده به سرشان و درست در سی سالگی انقلاب با آبروی انقلاب بازی شان گرفته است٫ شما به دل نگیرید. اصلا مبادا یک وقت بیهوده بزند به سر این مجلسیها که کمیته تحقیق و تفحص راه بیندازند. هیچ لازم نیست. واضح است که ملت خوشی زده زیر دل شان و در یک هفته٫ اتفاقی تصمیمگرفتهاند بوی این خوشی را با همه مردم این شهر قسمت کنند. خدای ناکرده از زیر زبان رسانههای اصلاحطلب هم احیانا برای همدردی با این دیوانههای معتاد چیزی در نرود که بوی تخریب و تضعیف نظام به مشام برسد. همان بهتر که تیتر تخست روزنامهها خبر داغ انتخابات باشد . اگر نه هم که شهلا هنوز خبرش خریدار دارد و انتشارش هم نه آبرویی از نظام میبرد و نه احتمال ردصلاحیت کسانی که خبرش را کار کنند وجود دارد.
مودبانه و فروتنانه٫ خدمت خودم و آنانی که فصل جدید خودسوزی هموطنان عزیز٫برایشان عادی می شود عرض میکنم که این تنهای سوخته٫ سزاوار آتشاند ولی کاش برای اینکه در جشن آنان که کشف کردهاند اضافهاند باید آتش بگیرند٫ شریک میشدیم و تصویر هیبت بیدرد یکی از این مردان سوخته در مقابل مجلس٫ بنیاد شهید یا دانشگاه تهران را عکس نخست حداقل یک روزنامه میکردیم تا ملتی دلش شاد شود و با رقص شعلههای این آتش مستانه بخندد. بلند و پرصدا تا اگر خانواده این مردان سوخته زندهاند و ناظر٫ خوب بشنوند و خیالشان راحت باشد که ما برای جنازههای سوخته مردان خسته شهرمان تره هم خورد نمیکنیم تا چه رسد به تحقیق و تفحص.
بوی گوشت سوخته و تنها امید بازمانده / فاطمه شمس
نه معتاد نه جنباز٫ بلکه انسان / عباس عبدی
آقای لاریجانی! بوی گوشت سوخته یک معتاد شرف دارد به بوی دهان تو
دیروز با بغض مطلبی در مورد مردی که در برابر مجلس خودسوزی کرد نوشتم و برای اعتماد ملی فرستادم. اما امشب دیدم به جای مطلب من مطلبی از خانم کدیور در همین زمینه در روزنامه کار شده است و مطلب من پر پر شد. اول به سرم زد طنز تلخی برای روزنامه بنویسم و بگویم اگر من هم سر و همسری داشتم و بعد خانوادگی این روزها برای دفاع از کروبی وارد میدان میشدیم مطلب مرا دور نمیانداختید بعد یاد این افتادم که خود آقای کروبی هرگز از من به عنوان کسی که بیشترین لطف را هم به بنده در روزهای احضار و دادگاه داشته اند به دلیل اینکه سنگ معین را به سینه زدهام شاکی نشده بود. منصرف شدم و گفتم مطلب را اینجا بگذارم از این ستونلرزهها دلگیر نشوم . مهم این بود کسی به آقای لاریجانی بگوید که از دهانش بویی از کلام انسانی نیامد آنگاه که یک انسان درست روبروی خانه ملت خودش را به آتش کشید. برای همین مطلب خنثی و قابل چاپی که برای روزنامه نوشته بودم را باتیتر و پایانی که به هوای دل خودم نزدیکتر است میگذارم در این خانه فیلتریام.نمایندهای در نشست علنی مجلس از جای بر می خیزد تا از آقای رییس بخواهد از شان مجلس دفاع کند و به ملت توضیخ دهد آنکه در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی بنزین بر بدن خویش ریخت و خود را آتش زد٫ جانباز نبود بلکه معتاد بود و آقای رییس نیز سریع و آماده به دفاع برمی خیزد و تاکید میکند که همینطور است ٫ آنکه در آتش خودساخته ٫ سوخته٫ معتاد بوده و مشکل روحی و روانی داشته و اساسا بویی از جبهه و جنگ نبرده است. *ظاهرا رسانهها برای جنازه سوخته مردی که درمقابل ساختمان بهارستان٫ زمستان سرد زندگی خود را با گرمای آتشی پایان داد٫ خبرهای حاشیهای نوشتند که مجلس بر آن شد تا در مقام دفاع از جایگاه خانه ملت بر آید و بگوید آنکه مرده٫ مرگش به دلیل بیتوجهی نمایندگان نبوده و او در در سه تاریخ مشخص با سه نماینده مجلس ملاقات داشته است. رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس حتی تاریخ دقیق این ملاقات ها را از تریبون مجلس اعلام میکند آنچنان که نام نمایندههایی که مرد سوخته دیدار کردهاند را را نیز اعلام می کند و سپس نتیجه میگیرد که ؛قربانی این خودسوزسی؛ مشکل روحی و روانی داشته است و بر این اساس رسانهها باید در انتشار چنین اخبار حساسی آن هم در ایام سی سالگی انقلاب مراقب باشند تا مردم را بیهوده نگران نکنند.بیراه نمیگوید او که در کسوت یک نماینده نگران است تا جامعهای نگران نشود. در همه کشورها وقتی چنین حادثههای دلخراشی رخ میدهد٫ رسانه ها زمین و زمان را به هم میرسانند تا روزنهای به واقعیت بگشایند. بی شک دغدغه نمایندهای که نخواستهاست نام کشورش به اتهام بیتوجهی به جانبازان نازنین میهن بدنام شود٫ ستودنیاست و از انسانیت به دور است اگر رسانهای بی تحقیق دقیق٫ خبر کذب نوشت و موجب شد دهنیت مردم از بیتوجهی به آنانی که مظلومانه در گوشههای شهر خاطراتی از جنگ را بر تن زخمی خود حک کردهاند٫ مخدوش شود. شاید روزی که تلانبار داروهای یک جانباز شیمیایی در خانه حقیر و فقیرش همانند کوهی از دارو٫ سوژه عکس خبرگزاریهای جهان شد دل همین ملت میخواست نمایندهای از خانه ملت برخیزد و بگوید: نمیگذاریم قهرمانان ملیمان را سوژه عکس کنید و “کوله پشتی” می بستند و میرفتند تا “کوه “غم بسیاری از خانوادههای رنجدیده جانباز را فتح کنند. بیشک وقتی در خیابانهای امن تهران ناگهان مردی با لباسها و چهرهای خسته داد میزند: ” خمپاره انداختند٫ سنگر بگیرید٫ سنگر بگیرید ” ملت دلش رضا نمی دهد خانواده ای که مرد را همراهی میکنند٫از جمعیت عذر بخواهند و یادآور شوند که مرد همراهشان شیمایی شدهاست و از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد. ملت خوب می اند آنکه باید عذر بخواهد ماییم که عضوی از ما بیقرار است بیآنکه بدانیم بر او چه سخت میگذرد وقتی جمعی مشغول دعوا برای شان و جایگاه خویش اند.این ها همه مقدمهای دراز بود برای آنکه بگویم شان مجلس بالاتر از این است که در دفاع از جایگاه خود٫ منش جانبازان را فراموش کند و تنها به نامشان تکیه کند. آنان که جان برایشان هدیه ناقابل است در دفاع از مام میهن بیشک آن روز که سینه در برابر حریف سپر کرده بودند٫ آدم ها را به خوب و بد تقسیم نکردند. برای آنها جان کسی که سوابق روحی و روانی داشت با او که در جایگاه استاد و دانشمند مینشست برابر بود. هرگز نگفتند برای دفاع از جان کسانی جان می دهیم که زندگیشان خالی از سوابق سوء باشد. برای آنها ” انسان “٫ ” انسان ” بود . پس چگونه ممکن است در سخنان رییس یک مجلس و مسول کمیسیون امنیت ملی آن برای سوختن یک ” انسان ” در آتشی که به گفته خودشان به دلیل مشکلات روحی و روانی بر افروخته شده بود٫ حتی یک کلمه ساده برای رفع نگرانی و دلجویی از ملت وجود نداشته باشد و همه تلاش برای آن باشد که ثابت کنند آنکه مرده٫ جانباز نبوده است. بی شک جانبازان مومن این دیار دلشان رضا نمی دهد نمایندگانشان تریبون در اختیار بگیرند اما حتی یک کلمه به ملت وعده ندهند که مرگ یک انسان را پیگیری میکنند حتی اگر او سوابق زندانی و اعتیاد داشته باشد.
به گمانم یک وعده ساده مبنی بر اینکه مجلس بررسی میکند تا ببیند مردی که در سه وعده با سه نماینده تهران دیدار داشته است ٫ سپس چرا خودسوزی کرده است ٫ نه تنها از شان مجلس نمیکاست بلکه همان هدف والای جانبازانی را تقویت میکرد که جان خویش برای چنین روزی تقدیم کردهاند تا نمایندگان یادشان نرود برای خودسوزی یک “آدم” جدا از سوابق زندانی و مشکلات روحی و روانی او ٫ از یک ابراز تاسف ساده و پیگیری مسولانه دریغ نکنند.
اگر هنگام واقعه ملتی در کنار آتش میایستادند از بوی گوشت سوخته بدن یک ” معتاد “هرگز چندششان نمیشد اما آنگاه که در برابر مرگ یک انسان ٫ دهانی باز میشود و به جای دلجویی ٫ شروع به توجیه میکند٫بی شک ملتی دست به سمت بینی اش میبرد تا بوی غیرانسانی این کلمات آزارش ندهد.
فراخوان :
این اتفاق ممکن بود در زمان هر دولت و مجلسی رخ دهد و بی شک مستمسک قرار دادن اینگونه حوادث برای نقد جریانی که منتفدش هستیم هرگز اخلاقی و عقلانی نیست اما تنها برای اینکه رییس مجلس یاد بگیرد که جنازه سوخته یک آدم را با زبانش دوباره به آتش نکشد کاش هر کسی در وبلاگش در این مورد بنویسند و حداقل از ریس مجلس بخواهند که اگر پیگیری این ماجرا دشوار است عذرخواهی برای این شیوه بهشت و جهنم تقسیم کردن را از قلم نیاندازد.
در کنار تمام بازیهای وبلاگی این هم بازی تلخ من است و دوستانم را دعوت میکنم به یک نوشتار ساده خطاب به رییس مجلس تا یادمان باشد آدمی که گفته می شود مشکل روحی و روانی داشت آتقدر عاقل بود که خودش را به خانه ملت رساند و آتش گرفت.
کسانی که نوشته اند:
جانباز نبود ٫ انسان که بود/ هاشم حکمه
چه ولنتاین عاشقانه ای دارد جانباز / جمهور
دو سوی دعوا شانه به شانه هم / آرش کمانگیر
معتاد مجرم نیست آقای لاریجانی / مجمع دیوانگان
نادیده گرفتن حقوق یک انسانی ولو معتاد / آرش سیگارچی
باید از پدر یک خانواده اعاده حیثیت شود/ وبلاگ چراغی باید افروخت
درخت جهنمی و مردی که انسان بود و سوخت / وبلاگ راز سر به مهر
ما یاد گرفتیم که بسوزیم و بسازیم / وبلاگ معمار بابا کاندیدای انتحابات ۸۸
درد سوختن و آتش گرفتن برای جانباز و معتاد مشترک است / وبلاگ سبک ایرانی
آقای لاریجانی ! سهم ما از عدالت شما آتش است / وبلاگ خواب های خاتون
سیاست عرصهی اخلاق نیست اما…./ وبلاگ دفتر سیمی
گیریم که معتاد بوده… / وبلاگ روزگار ناحوش
حکایت آن جانبازی که خوراک استبداد شد / اندیشههای سیاسی
خوابند وزیران و خرابند وکیلان //// یارب بستان داد فقیران ز امیران