۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

16 آذر روز دانشجو گراميباد

بررسی اجمالی پیش شرایط تاریخی ـ سیاسی 16 آذر 1332 یک ضرورت ملی است تا اینکه نظریات ارائه شده اولا متکی بر واقعیتهای عینی باشند و ثانیا بتوانند تصویر مشخصی را برای خوانندگان مجسم بسازند. درباره‌ی كودتای بيست‌ و هشت‌ مرداد يك‌ طرح‌ كلی در بین محققین ایرانی رواج‌ يافته‌ است كه‌ از سال‌های 1320 تا 1332 انگلستان‌ درايران‌ نقش‌ مسلط‌ را داشت‌ و نهضت‌ ملی شدن‌ صنعت‌ نفت‌ عليه‌ سلطه‌ استعمار بريتانيا بر نفت‌ ايران‌ ايجاد شد. بعد امريكائيها آمدند و با كمك‌ انگليس‌ها عليه‌ نهضت‌ ملی شدن‌ نفت‌ كودتا كردند و دولت‌ مصدق‌ را ساقط‌ كردند. بعد از كودتای بيست‌ و هشت‌ مرداد امريكائيها به منزله قدرت‌ برتر و سلطه‌گر تا اواخر 1357 در ايران‌ حضور همه جانبه داشتند. قبلاً نقش‌ انگليسيها در كودتای بيست‌ و هشت‌ مرداد البته‌ خيلی كم‌رنگ‌ مطرح‌ میشد، اما فعلا با توجه‌ به‌ اسنادی كه‌ منتشر شده‌ اند، مردم ديگر نميگويند كودتای امريكايی بيست‌ و هشت‌ مرداد، بلكه‌ كودتای انگليسی - امريكايی بيست‌ و هشت‌ مرداد 1332. چون‌ نقش‌ سازمان‌ جاسوسی و اطلاعاتی انگليس‌ هم‌ در كودتای بيست‌ و هشت‌ مرداد الان‌ خيلی مسجل‌ شده‌ و دو سازمان‌ جاسوسی انگليس‌ و امريكا متحداً اين‌ عمل‌ را انجام‌ داده‌اند. این نشانی از دخالت مستقیم امپریالیزم غربی در مسائل درونی و تعیین تقدیر تاریخی ـ سیاسی کشورمان میباشد. پی آمد این کودتای ننگین، به مصدر قدرت رساندن یک دیکتاتور دلقک بود که بعد از آن جناحهای راست و چپ و همچنین حزب توده را ختنه سیاسی کرده و در ایران یک جو هار ضد سوسیالیستی وضدکمونیستی به وجود آوردند تا اینکه ریشه های امید آزادی ایران را هرس بکنند زیرا که آزادی جهان بینیهای مختلف سم کشنده ای برای مونارشی ایران بود و تجربیات تاریخی بر آن را اثبات میکنند. بعد استقرار خفقان سیاسی در ایران، شاه هر نوع آزادی را اعم از آزادی بیان،آزادی اندیشه، آزادی مطبوعات، آزادی پژوهش و غیره را در کلیت جامعه ایران قدغن کرد و برای پیشگیری از عوارض آزادی، زندانهای سیاسی را با مدرنترین وسایل شکنجه برای متفکرین، شعرا، نویسندگان و دانشمندان روشنفکر ساخت. این دیکتاتور دلقک دستور داد بهترین آزادیخواهان و وطن پرستان ایران را اعدام بکنند. قیام دانشجویان در 16 آذر 1332 ضربه شست تاریخی بر علیه شاه دیکتاتور و همزمان روز تولد جنبش دانشجوئی در ایران بود. این گوشمالی تاریخی ـ سیاسی نمادی برای تسطیح راه آزادی در بین دانشجویان بود که به منزله روشنفکران جامعه و با موضع طبقاتی و قشری مختلف بطور کلی با معضلات سیاسی ـ اجتماعی کشورمان مواجه شده بودند و منافع خودشان را در کلیت مناسبات اجتماعی در خطر میدیدند. 16 آذر در واقع مصادف با روزی است که نیکسون به عنوان فرستاده رئیس جمهور آمریکای شمالی در صدد بود، ثمرات کودتای کشورش را در خاک ایران با چشمان خودش ببیند. در جلوی دیدگان مات و مبهوت شاه، فرماندهانش و نیکسون فریادهای شور انگیز دانشجویان دانشگاه تهران با شعارهای " مرگ بر شاه"، " مرگ بر کودتا" و "مرگ بر آمریکای شمالی" نه تنها گوش ایرانیان بلکه گوش جهانیان را کر کرند. شاه اجنبی پرست و شوکه شده، دستور حمله به دانشجویان را به نیروهای انتظامی و امنیتی صادر کرد. دانشجویان با روحیه مبارزاتی انقلابی فوق العاده بالا و جهت تحقق خواستهای مصحح مردم ایران، در مقابل حامیان رژیم دیکتاتوری به مبارزه برخواستند و در آن روز سه تن از آنها به نامهای " شریعت رضوی"، قندچی" و "بزرگ نیا" به شهادت رسیدند. این مبارزان و عاشقان آزادی برای ایران، سمبلهای ماندگار جنبش دانشجویان هستند که تداعی این روز در خاطره ملت ایران و بزرگداشت سالانه آن یک ضرورت تاریخی و وظیفه ملی است تا اینکه دیالکتیک مبارزه را مدام برای آزادسازی کشورمان به کار بگیریم و گذار از جامعه تک بعدی به جامعه دموکراتیک را تحقق بدهیم که آرزوی همه ایرانیان است. جمهوری اسلامی امروز بعد از 53 سال، هنوز از این تجربیات تاریخی درس عبرت نگرفته است و از زمان گذار از مونارشی به جمهوری اسلامی، تا به امروز با همان منطق دیکتاتوری سابق عمل میکند و با اعمال جرم سیاسی در قبال دگراندیشان، امیدهای کشورمان را برای ایجاد یک جامعه آزاد، و دموکراتیک با مشارکت همه جهان بینهای مختلف سیاسی نابود میکند. این عدم یادگیری از تجربیات گذشته، این نزدیک بینی تاریخی ـ سیاسی و این ترس از آزادی دیگران دلایلی هستند که جبراُُ دیر یا زود به انحطاط جمهوری اسلامی منجر خواهند شد. جنبش دانشجویان در 18 تیرماه 1378 نیز زمانی جمهوری اسلامی را به لرزه در آورد که در راستای اعمال دیکتاتوری پایش را از گلیم خود بیشتر دراز کرده بود. از اینکه رژیم حاکم در ایران هراس و وحشت پاتولژیکی از مشارکت احزاب و نهادی غیر مذهبی ـ اسلامی مردم ایران در تعیین سرنوشت کشور را دارد و همه نیروهای سیاسی کشور را اعم از پلورالیزم راست و چپ، سوسیالیستها و کمونیستها را از صحنه قدرت و سیاسیت طرد کرده و فعالیتهای آنها را تحت مقوله جرم سیاسی محدود ساخته و زندانهای سیاسی را برای آنان تدارک دیده است و با اعمال شکنجه بدنی ـ روانی، شلاق زنی، سنگسار، حبس طولانی و اعدامهای علنی و غیرعلنی، حیثیت انسان را جریحه دار میکند. ما در این روز تاریخی که نقطه عطفی در مبارزات دانشجویان کشورمان می باشد، با همه نیرو و با احساس همبستگی کامل، آنها را تا رسیدن به یک جامعه مردم سالاری واقعی یاری میکنیم و در صورت هرگونه ضرورت تاریخی ـ سیاسی و اجتماعی مدام همه جانبه همراهی خواهیم کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر