۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

چرا بازجویان در تلویزیون حاضر نمیشوند که به یکبار 70 میایون نفر را به راه راست هدایت کنند ؟؟!!

اگر این " برادران " بازجو تا به این حد در اثبات حقایق قدرت استدلال دارند، که می توانند همه این انسانهای سرشناس رامجذوب نظرات خود سازند، حیف نیست که از آنها فقط در سلولهای انفرادی استفاده می شود؟ چرا یکی از آنها در"رسانه ملی" حاضر نمی شود و چشم در چشم مردم با منطق جذاب خود میلیونها معترض انتخابات را قانع نمی کند؟
در چند دهه گذشته، شاهد دهها نمایش اعتراف گیری از زندانیان بوده ایم. ندامت های دسته جمعی توابان و اعترافات چهره های سرشناس در رسانه های عمومی.نادمان هرباردراین نمایش ها اعلام کرده اند که نه تحت فشار بلکه به میل خود و پس از گفتگو با برادران بازجو چشمانشان به حقایق باز شده و نظرات پیش از زندان خود را انحرافی دانسته اند. آیت اله شریعتمداری، صادق قطب زاده، نورالدین کیانوری، احسان طبری، محمد علی عموئی، م.به آذین، حسین روحانی، سعیدی سیرجانی، مهندس عزت اله سحابی، فرج سرکوهی، ابراهیم نبوی وعباس عبدی نمونه هایی از تاریخ ننگین اعتراف گیری در جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشته اند. اگر " برادران " بازجو تا به این حد در اثبات حقایق قدرت استدلال دارند، که می توانند همه این انسانهای سرشناس را مجذوب نظرات خود سازند، حیف نیست که از آنها فقط در سلولهای انفرادی استفاده می شود؟
چرا یکی از آنها در سیمای جمهوری اسلامی حاضر نمی شود و چشم در چشم مردم با منطق جذاب خود میلیونها معترض انتخابات را قانع نمی کند؟ این چه منطقی است که فقط در زندان معجزه می کند؟ واما انقلاب مخملی که کیفرخواستهای دادستانی به عنوان پروژه اصلاح طلبان از آن حرف می زند، تا به امروز در چه نظام هائی اتفاق افتاده است؟
تا آنجا که من می دانم، فقط در نظام ها ی دیکتاتوری یا تمامیت گرا (توتالیتر)، آنهم زمانی که پایگاه اجتماعی این نظام ها به حداقل خود رسیده بوده است. آیا سخنگویان رژیم می توانند برای نمونه فقط یک نظام مردم سالار و یا حتی یک رژیم دیکتاتوری که تا اندازه ای از حمایت مردم خود برخوردار بوده است را نشان دهند که با انقلاب مخملی سربه نیست شده باشد. اگر کودتاگران آن چنان که مدعی هستند از رای اکثریت قاطع ملت برخوردارند و 25 میلیون از 40 میلیون رای را در حمایت از خود دارند، چه دلیلی دارد که تا این حد از انقلاب مخملی بترسند؟ مگر می شود پس از "چنین پیروزی شکوهمندی" آنهم برای حاکمیتی که همه اهرم های قدرت، همه رسانه های دولتی و منابع عظیم اقتصادی را در اختیار دارد، عده ای ناراضی و اغتشاشگر خطر براندازی " نرم " و " مخملی " ایجاد کنند؟
حکومتی که از پایگاه عظیم توده ای برخوردار باشد و درانتخابات هم به پیروزی بزرگی رسیده باشد چه نیازی دارد به گروگان گرفتن اصلاح طلبانی که به نتیجه انتخابات اعتراض کرده اند ؟ چه نیازی به گروگان گرفتن چند شهروند خارجی بی گناه و این گونه نمایش های حقیر دارد؟ اینها چه نیازی به این دارند که زندانیان اسیر بپذیرند که تقلبی صورت نگرفته است؟
پاسخ این پرسش ها البته هم برای ما و هم برای ایادی کودتا روشن است. نگرانی خامنه ای و ایادی او از انقلاب مخملی و " براندازی نرم " که همانا نام مستعار پیروزی جناح رقیب در انتخابات است، از هنگامی آغاز شد که فهمیدند دیگر در هیچ رقابت انتخاباتی بخت پیروزی بر اصلاح طلبان و یا هر جریان دیگری که در برابر آنان فرصت رقابت پیدا کند، ندارند. بنابراین وحشت کودتاگران از انقلاب مخملی وروی آوردن آنان به سرکوب و شکنجه وحشیانه اعتراف به چهار مساله زیر است: حکومت آنان دیکتاتوری است. پایگاه اجتماعی آنان به شدت ضعیف شده است. درهیچ گونه انتخاباتی بخت برنده شدن ندارند.جامعه آماده طغیان و پیوستن به حرکات اعتراضی است. از مدتها پیش از انتخابات 22 خرداد، احساس می شد که جناح اقتدارگرای حاکم فعالیت های اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات را " انقلاب مخملی" و "براندازی نرم" می داند. تیمسار جعفری و برخی از دیگر سرداران سپاه به همراه روزنامه کیهان و نشریه جوان ( ارگان سپاه ) در روزهای پیش از انتخابات بارها نسبت به تدارک انقلاب مخملی هشدار دادند. حتی برخی از فرماندهان نیروهای مسلح هشدار دادند که هرگونه تلاش برای انقلاب مخملی را در نطفه خفه خواهند کرد. همین خط و نشان کشیدن های پیش از انتخابات که با سازماندهی جهت دار وزارت کشور و شورای نگهبان و نیز محروم کردن شدید رقبای احمدی نژاد از امکانات رسانه ای همراه بود سبب شد که اصلاح طبان نسبت به سلامت انتخابات نگران شوند. داستان شکل گیری کمیته صیانت از آرای مردم و کوشش های دیگری که در این زمینه صورت گرفت را همه می دانیم. پس نتیجه می گیریم که، از نظر خامنه ای و ایادی وی پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات 22 خرداد پیروزی انقلاب مخملی (براندازی نرم) بود که باید در نطفه خفه می شد.با این حساب دزدیدن رای ملت و دستگیری ها و سرکوب های خونین پس از آن، همراه با پروژه اعتراف گیری در دادگاههای نمایشی چیزی نیست، مگر اقدامات حاکمیت در خفه کردن توطئه انقلاب مخملی. سرکوب های خونین بعد از کودتا و دادگاه نمایشی زندانیانی که پس از پنجاه روز شکنجه های وحشیانه در سلول های انفرادی آغاز شده، همگی اجزاء پروژه ای هستند که برای نابودی مطلق وجه جمهوریت نظام که بستر " براندازی نرم " دانسته می شود، به اجرا گذاشته شده اند. در هر دو بخش از کیفرخواست دادگاه، که آسمان و ریسمان را به هم دوخته اند تا مدرکی و سندی برای توجیه دستگیری زندانیان و محاکمه آنان دست و پا کنند یک مورد حرف و مدعا ی مستند که بتواند حاکی از اقدامی غیرقانونی و ارتکاب جرمی از سوی زندانیان باشد وجود ندارد. کیفرخواست فعالیت های "مسالمت آمیز" و "پروژه دموکراسی سازی" را توطئه حساب شده انگلیس و آمریکا وانمود کرده است. اما آنها چنان در اثبات مدعای خود با فقر سند و مدرک دست به گریبان بوده اند که به سندسازی های مضحکی متوسل شده اند: این یادداشت را می نویسم تا شهادت دهم که فرازهای گوناگون این کیفرخواست چنان براساس صدق و حقیقت کامل تنظیم شده که ذره ای گرد تشکیک و تردید بر دامن پاک ان نمی نشیند و این دادگاهها آن چنان صالح و عادل اند که برای جمهوری اسلامی ایران افتخار جاودان خواهند آفرید!! " یکی دیگر از اسناد مضحک دخالت بریتانیا برگزاری آزمون زبان انگلیسی است. اگر شرکت در این گونه آزمون ها جرم تلقی شود، لابد می شود در گام بعدی فراگیری زبان انگلیسی را نیز جرم تلقی نمود! تلاش برای چیدن طرفداران مبارزه مسلحانه در کنار معتقدان جنبش مسالمت آمیز و یا مخلوط کردن سلطنت طلبی با جمهوریخواهی از ابتکارات مضحک دیگر دادگاه نمایشی است. افشای موارد نقض حقوق بشر" در ایران و "حمایت ریاکارانه از حقوق بشر و دموکراسی در ایران" از جمله مصادیق دخالت کشورهای غربی و در نتیجه وابسته دانستن جنبش های اعتراضی مردم به بیگانه، معرفی شده است. حضور دختر 23 ساله فرانسوی در حاشیه تظاهرات و ارسال ای میل از تصاویر اعتراضات مردم از دیگر دلایل وابستگی اعتراضات مردم به بیگانگان دانسته شده است. همین مورد کلوتیلد رایس که گناهش ارسال ای میل از تصاویر تظاهرات خیابانی مردم است، برای جهانیان کافی است تا ماهیت دادگاه نمایشی را بهتر بشناسند. و به عقل و کفایت خامنه ای و ایادی او بخندند! برگزاری دادگاه نمایشی و کیفرخواستهای قرائت شده در آن حالا خود سند گویای دیگری شده است که جهانیان ماهیت دولت کودتا را بشناسند.همه رسانه های جهانی از نیویورک تایمز، واشنگتن پست و لوموند و لیبراسیون گرفته تا سی ان ان و رادیو تلویزیون های اروپائی و تقریبا سخنگویان همه دولت های بزرگ اروپائی و اکثریت قریب به اتفاق ناظران و تحلیل گران و سیاستمداران جهانی حالا با مشاهده این دادگاه مضحک و کیفرخواستهای مضحک تر از آن بیش از پیش و بهتر از قبل دریافته اند
که احمدی نژاد بازنده انتخابات 22 خرداد بوده و در یک کودتای از پیش طراحی شده علیه برنده انتخابات (میرحسین موسوی) در قدرت مانده است.
که حکومت کودتا جنایتکار است.

نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی : در بازداشتگا هها به زندانیان تجاوز جنسی شده است !!

حضور محترم آیت‌الله هاشمي‌رفسنجانیریاست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام و احترام بعد از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری، حوادث تلخی به وجود آمد كه به طور مفصل در خصوص آن، هم از سوی جنابعالی، هم از سوی افراد، گروه‌ها و رسانه‌های مختلف به آن پرداخته شد. از دستگیري‌های بي‌حساب و كتاب، از ضرب و شتم و وارد كردن جراحات تا شهادت فرزندان این كشور، از حمله به خانه‌های مردم تا فاجعه خونین كوی دانشگاه و برخوردهای خشن و وحشت‌انگیز حتی با خانم‌ها در سطح خیابان‌های شهر- كه تاكنون سابقه نداشته است- رخ داد كه بسیار قابل تامل و پیگیری است. آنچه در این میان مطرح است در خصوص برخی از رفتارهای شناعت‌آمیز است كه اگر به طور متواتر از افراد مختلف كه در روزهای اخیر آزاد شده‌اند، نشنیده بودم، باورشان حداقل برای من و شما كه در طول قریب به نیم قرن سردی و گرمی روزگار را چشیده‌ایم سخت بود. از برخوردهای خشن و بي‌محابا، بر سر مردم باتوم را خرد كردن، آنچنان كه بعد از گذشت قریب به 40 روز همچنان اوضاعشان غیرعادی است و عوارض آن روی بدنشان قابل مشاهده است. هتاكی و ابراز دشنام و فحاشی ركیك به افراد و نثار نوامیس بازداشت‌شدگان و مردمی كه برای نماز جمعه آمده بودند صورت گرفت. رفتارهایی كه در فرهنگ دینی و اسلامی هیچ یك از گروه‌ها جایی ندارد و نشان‌دهنده آن است كه افرادی برای این كار استخدام شده‌اند كه حتی با اصول بدیهی اسلام آشنایی ندارند و البته شایعاتی نیز مطرح شده كه فعلا به آن نمي‌پردازم. احتمالا همانطور كه مطلع هستید در این خصوص چندی پیش نامه‌ای خطاب به ریاست محترم قوه قضائیه ارسال كردم و جمعه هفته جاری همین نكات را به وزیر معزول اطلاعات یادآور شدم كه روز شنبه در مطبوعات منتشر شد. اما موضوعی را شنیده‌ام كه هنوز از آن بر خود مي‌لرزم. در دو روز اخیر كه این خبر را شنیده‌ام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو كه خود را برای خواب آماده مي‌كردم. به بسترم رفتم ولی خدا شاهد است كه بدون ذره‌ای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت 4 بامداد كه مجددا بلند شدم كمی قرآن خواندم، دوش گرفتم تا آب كمی آرامم كند، حتی نماز صبح را نیز خواندم و تا نزدیكي‌های طلوع آفتاب خوابم نبرد. افرادی این مطالب را به من گفته‌اند كه دارای پست‌های حساس در این كشور بوده‌اند. نیروهای نام و نشان داری كه تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بوده‌اند. این افراد اظهار داشته‌اند، اتفاقی در زندان‌ها رخ داده است كه چنانچه حتی اگر یك مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعه‌ای است برای جمهوری اسلامی كه تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع را تبدیل به ماجرای سیاه و ننگین مي‌كند كه روی بسیاری از حكومت‌های دیكتاتور از جمله رژیم ستمشاهی را سفید خواهد كرد. گمان نمي‌كنم زندانیان دوران 15 ساله مبارزات قبل از انقلاب كه از افراد توده گرفته تا گروه‌های مسلح مبارز التقاطی تا اعضای نهضت آزادی و موتلفه و حزب ملل اسلامی كه در زندان با هم زندگی كرده‌اند، دیده یا شنیده باشند. اینجانب این مطالب را برای شما مي‌نویسم و مصرانه مي‌خواهم روی این قضیه اقدام و به صورتی كه صلاح مي‌دانید با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطرح فرمایید و با جدیت پیگیر شود تا روشن گردد اگر چنین اتفاقی نیفتاده كه ان‌شاءالله هم نیست و بعید مي‌دانم باشد، اعلام شود، چرا كه در همین جامعه امروز و توسط خود بچه‌های بازداشتی در رسانه‌ها و سایت‌ها در حال مطرح شدن است و معلوم نیست آیندگان چه قضاوتی با شاخ و برگ دادن آن خواهند كرد. همچنان كه جمهوری اسلامی و روحانیت مظلوم نیز مسوول آن شناخته خواهند شد. اگر هم خدای ناكرده رخ داده باشد، سریع با عوامل آن در هر جایگاهی برخورد و اعلام شود تا در شرایط فعلی كه بازار شایعات داغ است، فرصت به فرصت‌طلبان داده نشود، همچنان كه لازم است ترتیبی اتخاذ گردد تا این اقدام از سوی هیاتی عالیرتبه صورت گیرد تا افراد مورد بحث جرات بیان حقایق را داشته باشند چرا كه شنیده‌ام تهدید شده‌اند كه اگر مطلبی در این خصوص بیان نمایند، نابود خواهند شد. جناب آقای هاشمی اینجانب به خاطر اسلام و در رأس آن امام راحل و این همه فداكاري‌ها و شهادت‌ها و به قصد قربت الی الله، به‌رغم آنكه در شأن من نیز نمي‌باشد و به رغم همه مشغله‌ها و گرفتاري‌ها و به‌رغم آنكه مي‌دانم به حیثیت اینجانب لطمه خواهد خورد، آماده‌ام مسوولیت تحقیق و بررسی جهت تعیین صحت و سقم این حوادث و اخبار رسیده را بر عهده گیرم و تعهد شرعی مي‌نمایم بدون حب و بغض و با رعایت كمال انصاف به بررسی و ارائه گزارش بپردازم. اما موضوع مطرح شده از این قرار است: عده‌ای از افراد بازداشت‌شده مطرح نموده‌اند كه برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده‌اند كه منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز كرده‌اند به طوري‌كه برخی دچار افسردگی و مشكلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در كنج خانه‌های خود خزیده‌اند. با توجه به اهمیت مساله انتظار است این اقدام توسط هیاتی بي‌غرض و شفاف از طرف رئیس مجلس خبرگان رهبری مورد بررسی و پیگیری تا حصول نتیجه قرار گیرد. تا درسی برای آیندگان شود و فرصت به اراذل و اوباشی از این دست ندهد تا آبروی نظام و امام و جمهوري‌اسلامی را بر باد ندهند و خدمات هزار ساله روحانیت را مخدوش نمایند. به عنوان آخرین مطلب نیز یادآور مي‌شوم از این نامه دو نسخه تهیه گردیده كه یكی مهر و موم شده برای جنابعالی ارسال و دیگری نزد بنده قرار دارد. با آرزوی توفیق
مهدی كروبی7/5/1388

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

دادگاه فرمایشی : ملک با کفر پایدار میماند با ظلم هرگز

آیا هیچ ندیدی حال مردمی راکه نعمت خدا را به کفر مبدل ساخته و( خود و ) قوم خود را به دیار هلاک رهسپار کردند ؟(سوره ابراهیم ، آیه 28) .
این از عجائب روزگار ماست مسئولان نظامی که بیشترین ادعادی دینداری و پایبندی به آموزه های اسلامی و اخلاقی را دارند راهی را در اداره حکومت در پیش گرفته اند که جز کفران نعمت جمهوری اسلامی ایران و رهسپاری خود و مردم و کشور به دیار هلاکت سرانجامی ندارد . بجای آنکه صدای اعتراض مردمی را که به نتیجه انتخابات معترضند بشنوند و در صدد پاسخگویی منطقی و اقناعی به آنها برآیند همچون همه رژیم های استبدادی و سرکوبگر عمل کرده و می خواهند با ایجاد رعب و وحشت و با استفاده از داغ و درفش و زندان و...صدای مردم را خاموش سازند و چون این شیوه تاکنون موثر نیافتاده است حال در صدد برآمده اند با برگزاری یک « دادگاه نمایشی و اصرار براشتباه » و ارائه کیفرخواستی رونویسی شده از بولتن های نهادهای نظامی و امنیتی که بارها در روزنامه کیهان انتشار یافته است و هیچ نکته جدیدی جز استناد به برخی گفته های آزادگان دربند ( که در نهایت اگر درست باشد گفته هایی در شرایط زندان است و به لحاظ شرعی و حقوقی هرگز قابل استناد و نکیه نیست ) ندارد در پی القا و اثبات این نکته اند که معترضات به نتیجه انتخابات در پی انقلاب یا کودتای مخلمین بوده اند و افراد دربند و احزابشان نیز طراح و برنامه ریز این ماجرا ! بواقع نمی شود دریافت که طراحان این سناریوی کودتای پس از انتخابات تا کجا می خواهند اصرار بر ادامه اشتباهات خود داشته باشند و نظام و کشور را به کجا ببرند و باید دعا کرد که راهی که آنها پی گرفته اند همانی نباشد که خداوند در آیه صدر این نوشته بازگو کرده است و خداترسان و عاقلانی در میان حاکمان و تصمیم سازان کشور ما چیدا شوند و راه براین ادامه این اشتباهات ببندند و راهی برای آشتی ملی پی ریزند چرا که خواندن متن کیفرخواستی که امروز در این دادگاه نمایشی عرضه شد بخوبی نشان می دهد که دستان این سناریونویسان چقدر از ارائه دلیل برای اثبات مدعای خود نسبت به افراد سیاسی دستگیر شده و احزابشان خالی است و حتی استناد به گفته های آنان در شرایط زندان نیز هیچ کمکی بدانها نمی کند . سراپای این کیفرخواست ( تا آنجا که به افراد و احزاب سیاسی مربوط می شود ) فقط بوی انتقام گیری می دهد آنهم از افراد و احزابی که از سال 76 تاکنون پیگیر راهبرد اصلاحات در درون نظام بوده اند و در مقابل اقتدارگرایی و هدم جمهوریت و اسلامیت نظام مقاومت و ایستادگی کرده اند و شدت این انتقام گیری آنچنان بوده که چشم اینان را بر واقعیت های جاری در کشور کور کرده است . بررسی ریز و جزئی متن کیفرخواست این دادگاه نمایشی به نظر زائد می رسد چراکه شرح مفصلی که در این متن راجع به انقلاب مخملی داده است قبلا و در ایام تبلیغات انتخابات در جزوه هایی که حامیان احمدی نژاد پخش می کردند در دسترس عموم مردم قرار گرفته و نکته تازه ای ندارد جز استناد به گفته جاسوسی که وجودش غایب است یا دیگرانی که قبلا به همین اتهام گرفتار و آزاد شده اند! اما از آنجا که طراحان سناریوی کودتا و کیفرخواست نویسان خواسته اند سلطه اطلاعاتی خود را بر افراد و احزاب اصلاح طلب با افشای اطلاعات درون گروهی اینان نشان دهند دچار اشتباهاتی فاحش شده اند و با آمیختن راست و دروغ در صدد اثبات اتهامات واهی منتسبه به اینان برآمده اند . بطور مثال مدعی شده اند آقای تاجیک رئیس دفتر مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری در دوران ریاست جمهوری خاتمی عضو جبهه مشارکت است که خلاف واقع بوده و ایشان هیچوقت عضو این حزب نبوده است و با همین استناد می توان تکلیف دیگر مدعاهای مطرح شده در این کیفرخواست را دریافت و انتظار داشت که سرانجام این دادگاه نمایشی به کجا منتهی شود . راقم این سطور به لحاظ قلبی و عاطفی نمی خواهد اما به لحاظ عقلانی نمی تواند از مقایسه برگزاری این دادگاه نمایشی با دادگاههای نظامی نمایشی زمان شاه بگذرد و اینکه اگر انجام آن دادگاهها کمکی به بقا و پایداری آن رژیم کرد برگزاری این دادگاه هم می تواند به بقای حکومت سناریونویسان کودتای فعلی کمک کند و این قانون و حکم الهی از زبان پیامبر گرامی اسلام است که :" ملک با کفر پایدار می ماند اما با ظلم " .